effective communication Flashcards
accuracy (n)
دقت
دقت و صحت
communication (n)
ارتباط
معاشرت
concept (n)
مفهوم
تصویر کلی
conjecture (n)
ظن
تخمین
حدس زدن
dialect (n)
لحجه
زبان محلی
fluency (n)
روانی
سلیس حرف زدن
gesture (n)
ژست
اشاره
hesitation (n)
تردید
درنگ
language (n)
زبان
language barrier (n)
مانع زبانی
با زبان مختلف
linguist (n)
زبانشناس
linguistics (n)
زبان شناسی
means of communication (n)
شیوه های ارتباط
روش های ارتباط
mother tongue (n)
زبان مادری
native speaker (n)
کسی که ربان مادری اش انگلیسی است
pronunciation (n)
تلفظ
sign language (n)
زبان اشاره
vocabulary (n)
واژه
لغت
incoherent (adj)
نا منسجم
بی ربط
inherent (adj)
ذاتی
sophisticated (adj)
فرهیخته امروزی
خبره ماهر
spontaneous (adj)
خود به خود
خود انگیز
بی اختیار
clarify (v)
توضیح دادن و روشن کردن
تصفیه شدن
communicate (v)
ارتباط برقرار کردن