Schreiben Flashcards
die Vermittlung
دلالی، وساطت، میانجیگری
die Ganztagsschule
مدرسه تمام وقت (صبح و بعدازظهر)
die Aktualität
واقعیت عینی، موضوع روز، موضوع حاد/ حساس روز، اهمیت بلافصل، تازگی
die Einflussnahme
تاثیرگذاری
der Staat
دولت، حکومت، کشور، مملکت، سرزمین
die Wirtschaft
اقتصاد
der Egoismus
خودخواهی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودگرایی، خودمداری، حُبِ ذات، حبِ نفس
die Allgemeingültigkeit
صحت عمومی
das Engagement
تعهد، فعالیت، مسئولیت، تکلیف
die Pflicht
regional
محلی، منطقه ای
die Quote
نسبت، تعداد نسبی، میزان، سهم، سهمیه، نرخ
der Beitrag, die Ration
die Führungsposition
موقعیت/مقام رهبری
die Rationalität
عقلانیت، منطق
die Erörterung
بحث (و مذاکره)، گفت و گو، مباحثه
erheblich
فراوان، بسیار زیاد، قابل توجه، عظیم، بسیار بزرگ، چشمگیر، نظرگیر، هنگفت، مهم
beachtenswert, auffällig, beträchtlich, beachtlich, ansehnlich
Durch Ganztagsschulen werden Kinder erheblich eingeschränkt.
optimal (adj)
(adj)
عالی، بهترین (شرایط ممکن)، به بهترین وجه، به نحو احسن
idealerweise, bestenfalls
entfalten
Durch Ganztagsschulen können Kinder ihre Talente besser entfalten.
رشد دادن، بهکارانداختن، به ظهوررساندن، آشکار/ ظاهرکردن، (از خود) نشاندادن (نیرو؛ استعداد)
prägen
اثر گذاشتن، نقش انداختن در، شکل دادن به، اثر عمیقی گذاشتن بر، ضرب کردن
wirken, beeinflussen
zeitgemäß
modern, heutig, neuartig
unproduktiv
بی ثمر، بی حاصل، بی نتیجه
nutzlos
konkret
ملموس، قابل لمس، مشخص، دقیق، روشن، اصلی، عینی، موجود، واقعی، دقیقا، مشخصا
sichtbar, fassbar
aufwerfen
مطرح کردن (عنوان)، پیش آوردن، پیش کشیدن، به میان آوردن، به میان کشیدن
Der Fortschritt in der praktischen Wissenschaft wirft viele Fragen auf.
das Wesen
ماهیت، خصلت، سرشت، طبیعت، جوهر، ذات
die Veranlagung, die Essenz
die Gentechnik
فناوری ژنتیک، ژئوتکنیک، خاک و پی
tatsächlich
eigentlich
der Unmut
ناراحتی، رنجش، آزردگیِ خاطر، بدخلقی، نارضایتی، ناخشنودی
die Wahlpflicht
رای دهی اجباری، انتخابات/ رای گیری اجباری
gewährleisten
تضمین/ ضمانت کردن، گارانتی کردن
das Gewähr
گارانتی ، تضمین، ضمانت
etwas (mit) in Kauf nehmen
به چیزی تن دادن، پیه چیزی را به تن مالیدن
etwas schlechtes akzeptieren
der Zweig
شاخه، رشته، شعبه، بخش، قسمت
der Bereich
der Wirtschaftszweig
شاخه اقتصادی
der Eingriff
عمل جراحی، تهاجم، از بیرون در روندی دخالت کردن، تجاوز (به) (حقوق کسی)، تخطی
Angebot und Nachfrage
عرضه و تقاضا
die Regulierung
تنظیم، رگلاژ
(an etwas) heranführen
آشنا شدن، معرفی کردن، تعریف کردن
Kinder werden durch den schulischen
Sportunterricht an eine gesunde Lebensweise herangeführt.
wertvoll
hochwertig, kostbar
verschwenden
به هدر دادن، تلف کردن (وقت)، اسراف کردن، حرام کردن
das Urheberrecht
قانون حق نشر، حق نشر، حق النشر
der Urheber
پدید آورنده، آفریننده، خالق، مبدع، نویسنده، مؤلف
abschaffen
لغو کردن، برانداختن، منسوخ کردن، از میان برداشتن، موقوف کردن
der Zugriff
دسترسی، دستیابی
ungehindert
آزاد، بدون ممانعت، بدون مزاحمت، بدون مانع
das Eigentum
مالکیت، دارایی، مال
der Reichtum, das Kapital
das geistliche Eigentum
مالکیت ذهنی
die Neigung
تمایل، گرایش، علاقه، رغبت، میل، شیب، سطح شیبدار، سراشیبی
materiell
مادی، از نظر مادی، فیزیکی
der Diebstahl
سرقت، دزدی
nachgehen
Sämtliche Studienfächer sollten zulassungsfrei sein, damit jeder gleichermaßen die Chance hat, seinen Neigungen nachzugehen.
پرداختن به کاری، کاری را انجام دادن، (چیزی را) پیگیری/ دنبال کردن، رسیدگی کردن به، تحقیق کردن درباره ی، ته و توی (چیزی را) درآوردن ، دنبال (چیزی را) گرفتن
sämtlich
تمام، همه، بدون استثنا
alle
Sämtliche Studienfächer sollten zulassungsfrei sein.
gleichermaßen
به یک اندازه
das Kriterium
معیار، ضابطه، محک، ملاک، مقیاس