Modelltest 6 (Lesen) Flashcards
das Werk
اثر هنری، کتاب، نوشته، کارگاه، کارخانه، کار، عمل
die Spur
اثر، اثر جرم، رد
die Gebrüder
برادران
skizzieren
طرح چیزی را کشیدن، طرح کشیدن از، خطوط کلیِ چیزی را بیان کردن
die Brücke
پل، قالیچه
obligatorisch (adj)
اجباری، الزامی
die Arbeitsbeschaffung
کارآفرینی، اشتغالزایی، ایجاد اشتغال
die Pfeife
پیپ، چپق، سوت
der Aschenbecher
زیر سیگاری
die Asche
خاکستر
das Streichholz
کبریت
die schaffensperiode
دوره خلاقیت
offenbaren
آشکار کردن، ظهور کردن
das Geschirr
ظرف
der Steinmetz
سنگ تراش
die Bildhauerei
مجسمهسازی، پیکرتراشی
das Gedicht
شعر
die Geschichte
داستان، قصه، تاریخ
der Schriftsteller
نویسنده
der Busch
بوته
bedächtig
آرام، با تامل، با احتیاط
präzise
دقیق، دقت، مشخص
beiseite
کنار، دور، جدا
stopfen
پر کردن، چپاندن، چاق کردن (پیپ و…)
ausklopfen
تکاندن (سیگار، پیپ و…)، تمیز کردن، آرام و پشت سر هم زدن،
تکاندن (و گردگیری کردن) (فرش)،
[زدن به جایی و] تمیز کردن
die Flamme
شعله، زبانه آتش
paffen
پک زدن (ولی دود را فرو ندادن) [سیگار، پیپ و غیره کشیدن و دودش را با صدا بیرون دادن]؛ کشیدن، دود کردن
greifen
گرفتن،به کاربردن، استفاده کردن از، دست بردن به
wach
هشیار، بیدار
überlegt
سنجیده، حساب شده، از روی سنجیدگی / دقت / فکر
nachspüren
رد پا(ی کسی را) گرفتن، تعقیب کردن
die Absicht
نیت، هدف، قصد، منظور
die Zielsetzung
der Reichtum
der Besitz, das Kapital, das Vermögen
das Denkmal
یادبود (بنا، مجسمه)
sichtbar
آشکار، قابل دیدن، مشهود
die Skulptur
مسجمه
die Plastik
gelungen (adj)
لذت بخش، خنده دار، موفق، موفقیت آمیز، نتیجه بخش، خوب از آب درآمده
das Aquarell
نقاشی آبرنگ
entgegnen
جواب دادن، پاسخ دادن
die Radierung
قلمزنی، کنده کاری روی مس
die Plastik
مجسمه، مجسمه سازی
der Hof
حیاط، مزرعه، خانه های روستایی
das Lexikon
دانشنامه، دایرة المعارف، فرهنگنامه، فرهنگ، لغتنامه، واژه نامه، کتاب لغت
zögern
تأمل کردن، معطل کردن، طولش دادن، مکث / درنگ کردن، تردید / شک کردن، دودل / مردد بودن
die Ästhetik
زیبائی شناسی
zuvor (adv)
قبل از آن، پیش از آن، قبلش، قبلاً، ابتدا، اول
abfällig
تحقیرآمیز، تحقیرآمیز، توهین آمیز
die Definition
تعریف، معنی
aussprechen
اظهار نظر کردن درباره، نظر خود را ابراز کردن درباره، عقیده ی خود را بیان کردن، بیان کردن
aufwerfen
مطرح کردن
aussprechen, äußern
das Bedenken
- تردید، شک، عدم اطمینان، ایراد، مخالفت، اعتراض
- تامل، بررسی، دقت، فکر، اندیشه
unterbewusst
ناخودآگاه
die Botschaft
- سفارت، سفارت کبری؛ سفارتخانه
- پیام، خبر، پیغام
der Schrecken
وحشت، شک، هول، ترس
sinnlos
unsinnig
grausam
بی رحم، سنگدل، وحشی، ظالمانه، بیرحمانه، غیر انسانی، آزاردهنده
schlagartig
جهشی، برقآسا، ناگهان، ناگهانی
plötzlich
verpuffen
بیرون ریختن
vorbei (adv)
پایان یافته، گذشته، تمام شده
hauen
زدن، کوبیدن، قطع کردن
Aufs (auf das) Ohr hauen
skurril
غریب، عجیب (و غریب)، بی معنی، مضحک، مسخره
grotesk, geistlos, kurios, seltsam, bizarr
das Abenteuer
ماجراجویی
überwinden
غلبه کردن، تسلط پیدا کردن، چیره شدن، مسلط شدن
erheben
بالا بردن، بلند کردن، قیام کردن
widrig
نامساعد
heimsuchen
بهچیزی دچار/ مبتلا شدن، مبتلا کردن، دچار کردن، گرفتارِ/ دچارِ چیزی شدن، [بلایی] نازلشدن بر، روی آوردن (بدبختی، بلیه)، ویرانکردن
stürzen
افتادن، انداختن، زمین خوردن، سرنگون کردن، پایین افتادن
blamieren
آبروی خود را بردن، افتضاح به بار آوردن، رسوا کردن، خجالت دادن
(über etwas) hinweg
از پشت چیزی، از روی چیزی، به رغم، با وجود، علی رغم