Mit Erfolg Modelltest 2 (Lesen) Flashcards
die Anwesenheitspflicht
حضور اجباری
die Anwesenheit
حضور
die Regelung
آییننامه، تنظیم؛ تعیین ضابطه، وضع مقررات
verstoßen
تخلف (تخطی) کردن از، چیزی را نقض کردن؛ خلافِ چیزی عمل کردن، بیرون کردن، از خود راندن
der Vertreter
نماینده، جانشین، نایب، وکیل
erwerben
بدست آوردن، تهیه کردن، کسب کردن، یاد گرفتن، اخذ کردن، گرفتن
die Exkursion
گردش علمی
die Ausnahme
استثناء
überlassen
در اختیار گذاشتن، واگذار کردن
prinzipiell
اساسا، اصولا، طبق روال، طبق ضابطه
die Abfrage
سوال، پرسش
das Grundgesetz
قاعده اصلی، قاعده اساسی
die Handlungsfreiheit
آزادی عمل
verankern
محکم / ثابت کردن، لنگر (کشتی را) انداختن، درج کردن، گنجاندن، وارد کردن در
widersetzen
مخالفت کردن، سرپیچی کردن، مقاومت کردن
der Verstoß
تخلف، خلاف
herrschen
حاکم بودن، حکومت کردن
beherrschen
تسلط داشتن، فرمانروایی کردن، مسلط بودن، حکومت کردن
der Eindruck
اثر، تأثیر، تأثر، برداشت، استنباط، احساس، تصور، فکر، درک
die Abschaffung
لغو، رفع، از میان برداری، الغا
angesichts
با توجه به، با در نظر گرفتن، به خاطر، به لحاظ
der Griff
دستگیره، دسته
das Verbot
ممنوعیت، منع، نهی
verschwinden
غیب شدن، ناپدید شدن، گم شدن
mittlerweile
در این بین، در این فاصله، در این میان
die Formel
فرمول
eintauchen
غوطهور شدن
schlicht
بیآلایش، ساده، فروتن
der Zwang
اجبار، الزام، زور، فشار، ستم
der Aufwand
برآمد، صرفه، هزینه
abschließen
تمام کردن، خاتمه دادن، جدا کردن
vermitteln
دلالی کردن، واسطه شدن، میانجیگری کردن
reihen
صف کشیدن، ردیف شدن، ردیف کردن