Parakande Reading Flashcards
Fabricate
Fabricate
Meaning (معنی):
1. ساختن، تولید کردن (بهویژه چیزی مصنوعی یا مکانیکی)
2. جعل کردن، دروغ ساختن
Example (مثال):
• The company fabricates high-quality steel parts for airplanes.
(این شرکت قطعات فولادی باکیفیت برای هواپیماها تولید میکند.)
• He fabricated a story to avoid getting into trouble.
(او داستانی ساختگی سرهم کرد تا از دردسر فرار کند.)
Synonyms (مترادفها):
🔹 Manufacture (تولید کردن)
🔹 Forge (جعل کردن)
🔹 Construct (ساختن)
🔹 Falsify (دروغ ساختن)
Fabricated
Fabricated (صفت / فعل گذشته)
ساختکی
Meaning (معنی):
1. ساختهشده، تولیدشده (بهویژه بهصورت مصنوعی یا صنعتی)
2. جعلشده، دروغین (چیزی که حقیقت ندارد یا ساختهشده است)
Examples (مثالها):
• The furniture is fabricated from recycled wood.
(این مبلمان از چوب بازیافتی ساخته شده است.)
• The witness gave a fabricated statement to mislead the police.
(شاهد یک اظهارنظر جعلی داد تا پلیس را گمراه کند.)
Synonyms (مترادفها):
🔹 Manufactured (ساختهشده)
🔹 Artificial (مصنوعی)
🔹 False (جعلی، دروغین)
🔹 Forged (جعلشده)
Resonate deeply
“Resonate Deeply”
• Her words resonated deeply with the audience, bringing many to tears.
(حرفهای او تأثیر عمیقی روی مخاطبان گذاشت و باعث شد بسیاری اشک بریزند.)
• The movie’s message resonated deeply with me, as it reflected my own experiences.
(پیام فیلم تأثیر عمیقی بر من گذاشت، زیرا بازتابی از تجربیات شخصیام بود.)
Meaning (معنی):
✅ Resonate deeply یعنی بهشدت تأثیر گذاشتن یا ارتباط برقرار کردن با احساسات و افکار کسی.
✅ معمولاً وقتی استفاده میشود که یک ایده، حرف، موسیقی، یا تجربه درونی ما را لمس کند.
Transcends
Transcend (فعل)
Meaning (معنی):
✅ فراتر رفتن از چیزی، از حد یا محدودیتهای چیزی عبور کردن
✅ چیزی که فقط به یک جنبه محدود نمیشود و سطح بالاتری دارد
Examples (مثالها):
• True love transcends time and distance.
(عشق واقعی فراتر از زمان و فاصله است.)
• His influence transcends the world of sports.
(تأثیر او فراتر از دنیای ورزش است.)
• Education transcends textbooks; it includes life experiences and critical thinking.
(آموزش فقط به کتابهای درسی محدود نمیشود؛ بلکه شامل تجربههای زندگی و تفکر انتقادی نیز هست.)
Synonyms (مترادفها):
🔹 Exceed (فراتر رفتن)
🔹 Surpass (پشت سر گذاشتن)
🔹 Go beyond (عبور کردن از)
🔹 Outstrip (سبقت گرفتن از)
Embrace
Embrace (فعل / اسم)
Meaning (معنی):
1. پذیرفتن، در آغوش گرفتن (یک ایده، تغییر یا فرصت)
2. بغل کردن، در آغوش گرفتن (فیزیکی)
Examples (مثالها):
• She embraced the new challenges with confidence.
(او چالشهای جدید را با اعتمادبهنفس پذیرفت.)
• The company has embraced remote work as a permanent option.
(این شرکت کار از راه دور را بهعنوان یک گزینه دائمی پذیرفته است.)
• They warmly embraced each other after years of separation.
(آنها پس از سالها جدایی با گرمی یکدیگر را در آغوش گرفتند.)
Synonyms (مترادفها):
🔹 Accept (پذیرفتن)
🔹 Adopt (به کار گرفتن، پذیرفتن)
🔹 Welcome (خوشامد گفتن به چیزی جدید)
🔹 Hug (بغل کردن – در معنای فیزیکی)
Autonomy
Autonomy (خودمختاری، استقلال)
🔹 Definition: The ability to make decisions and act independently, without being controlled by others.
🔹 Persian Meaning: خودمختاری، استقلال
🔹 Example: Many employees prefer jobs that offer autonomy in decision-making.
(بسیاری از کارکنان شغلهایی را ترجیح میدهند که در تصمیمگیری به آنها استقلال بدهد.)
🔹 Synonyms: Independence, Self-governance
Retaliation
Retaliation (تلافی، انتقامجویی)
🔹 Definition: The act of taking revenge or responding to an action, especially in a harmful way.
🔹 Persian Meaning: تلافی، انتقامجویی
🔹 Example: The whistleblower faced retaliation after exposing the company’s fraud.
(افشاگر پس از برملا کردن تقلب شرکت با تلافی مواجه شد.)
🔹 Synonyms: Revenge, Reprisal, Payback