L 9 Flashcards
Content
راضي و خوشنود، محتوا، موضوع
Departure
حركت، عزيمت، به قصد سفر، انحراف
Favor
Favourably
لطف، توجه، حمايت، تصديق
به صورت مطلوب
Associate
ارتباط دادن،مرتبط ساختن
Insight
بصيرت،فراست،بينش
Occur
رخ دادن،واقع شدن، به فكر خطور كردن
Proposal
پيشنهاد، طرح پيشنهادي، ارائه
Route
فرستادن،ارسال كردن، راه، طريق
Surmise
حدس زدن، گمان بردن، شك داشتن
Flee
گريختن،فرار كردن، ترك كردن(كشور)
Circulate
به گردش درآمدن،گرديدن، پخش شدن
Coordination
هماهنگي،تشريك مساعي
Dominant
مسلط،مقتدر،برجسته، عمده، غالب
Fluid
مايع،سيال،روان
Integral
ضروري ،مهم، جدايي ناپذير،يكپارچه
Orient
جهت يابي نمودن،وفق دادن
Relate
شرح دادن، ارتباط داشتن، مربوط بودن
Snake
مار، مارپيچ حركت نمودن
Survival
ابقا، نجلت يافته، رها شده از نيستي
Compromise
بده بستان، تفاهم، مصالحه كردن
Deceive
فريب دادن، گول زدن، اغفال كردن
Endorse
تاييد كردن، موافقت كردن، پشت نويسي كردن
Immediate
فوراً، اخيراً، در زمان ممكن
Integration
ائتلاف، اتحاد، يكپارچگي
Outcome
سرانجام،نتيجه
Rely (on)
روي كسي يا چيزي حساب كردن
Stabilize
Stability
ثابت و محكم، تثبيت شدن
ثبات
Temporary
موقتي، زودگذر، آني
Concurrent (with)
هم زمان، هم راستا، همگرا، موافق
Degenerate
فاسد،منحط ، فاسد شدن، افت كردن
Explosion
انفجار، فوران، تورم( رشد سريع)
Prompt
واداشتن، برآن داشتن، سريع، چابك
Initial
سرآغاز،ابتدايي،بدوي آغازين
Initiate
آغاز كردن،آشنا كردن و ياد دادن
Neutral
بي طرف، بي اثر، كم رنگ، بي ضرر
Prescribe
نسخه دارو نوشتن، پيشنهاد دادن
Represent
نشان و حاكي بودن، نشان دادن
Strict
سخت گير و دقيق، محكم، سخت گيرانه
Transmit
مخابره نمودن، انتشار وانتقال يافتن
Pupil
شاگرد
Commitment
التزام، تعهد، قول، وقف، سرسپردگي
Descend from
از نسلي بودن
Encouragement
دل و جرأت دادن، تشويق، پشتيباني
Enforcement
تحميل، اجبار
Nutrition
تغذيه، خورد وخوراك، غذا
Prime
اصلي،پايه اي، برتر
Resign
رها كردن، دست كشيدن، استعفا دادن
Suppose
فرض كردن،پنداشتن
Treaty
قرارداد،تفاهم، معاهده ي بين دو كشور