Friends Flashcards
چطور این کارو میکنه؟
How does she do that?
چطور میدونه اون رو؟
How do you know that?
How does he know that?
چطور کار میکنه؟
How does it work?
چطور شروع کنیم؟
How do we start?
چطوری یاد میگیره؟
How does he learn?
نگاش کن! چقدر آرومه
Would you look at her?she is so peaceful
میشه اینرو چک کنی! خیلی جذابه
Would you check it out? It is so amazing
این رو گوش کن! جالبه
Would you listen to this
توجه کردی بهش! خیلی عجیبه
Would you notice that! It is so strange
میشنویش! خیلی بلنده
Would you hear that? It is so loud
نگاش کن
Would you look at that
نگاش کن
Would you look at that
غیررسمیه و برای پرسیدن وضعیت یا احساسات فعلی کسی استفاده میشود.
“What’s going on with you?
سلام، خیلی وقته با هم حرف نزدیم. اوضات چطوره
Hey, we haven’t talked in ages. What’s going on with you?
امروز یه کم ناراحت به نظر میرسی. چی شده
You seem a bit sad today. What’s going on with you?
چه خبر شده؟ خیلی خوشحال به نظر میای!
What’s going on with you
You seem very happy
به اندازه کافی خوابیدن.
خوابیدن کمی
get enough sleep:
get some sleep:
دیشب اصلاً نخوابیدم
I got no sleep last night
خیلی خسته به نظر میای. باید یه کم بخوابی
You look tired, you should get some sleep
دیره. برو یه کم بخواب
It is late . Go and get some sleep
خیلی دیر بیدار نمون. به اندازه کافی بخواب
Don’t stay up too late
Get enough sleep
اگه فردا روز مهمی داری، امشب حتماً یک کم بخواب.
If you have a big day tomorrow, get some sleep tonight
و اصلا خواب نداری.
You get no sleep
ما امشب تو رو میبریم یه رستوران جدید وسط شهر.
We are taking you to the new restaurant downtown tonight
عبارت “No way” وقتی استفاده میشه که بخواید بگید “عمرا” یا “به هیچ وجه”. این عبارت نشاندهندهی شگفتی یا مخالفت قوی با چیزی است. برای مثال، اگر کسی بگوید: “من توی یک روز صد تا پیتزا خوردم”، شما میتوانید جواب بدین: “No way!” یعنی “عمرا!” یا “محاله!”.
No way
فکر نمیکنم رفته باشه فرودگاه.
بهت میگم، رفته فرودگاه.
Person A: I don’t think she went to the airport.
🔘 Person B: I’m telling you, she went to the airport.
دارم فکر میکنم برای اون شغل اقدام کنم.
باید بری دنبالش! خیلی خوب میش
🔘 Person A: I’m thinking about applying for that job.
🔘 Person B: You should go for it! You’d be grea
آخر هفته میخوام موهامو کوتاه کنم.
عبارت “get a haircut” به معنی کوتاه کردن موهاست.
🔘 I’m going to get a haircut this weekend.
نمیتونم باور کنم بازی رو بردی. عمرا!
I can’t believe you won the game. No way!
بهت میگم، این فیلم خیلی خوبه
I am telling you this movie is really great
قبل از عروسی باید موهامو کوتاه کنم
I need to get a haircut before the wedding
دیروز رفت موهاشو کوتاه کنه
He went to get a haircut yesterday
موهاتو کوتاه کردی؟ خوشت میاد
did you
get
a haircut?
Do you like it?
فردا میرم موهامو کوتاه کنم.
I will get a haircut tomorrow
دوست ۱: همه جا دنبالت گشتم!
دوست ۲: آه، اینجایی!
عبارت There you are! زمانی استفاده میشه که کسی رو پیدا میکنیم یا میبینیم که دنبالش میگشتیم یا منتظرش بودیم. این عبارت به معنای اِااا اینجایی! است.
🔘 Friend 1: I’ve been looking for you everywhere!
🔘 Friend 2: Oh, there you are!
ینجایی! فکر کردم بدون خداحافظی رفتی
There you
are!
I thought
you’d left
without saying
goodbye
آه، اینجایی! به کمکت نیاز دارم
Ah, there you
are!
I need
your help with something
میدونین که Blood میشه خون اما Bleed فعلشه و بنابراین عبارت You are bleeding به این معنیه که از قسمتی از بدن شما خون میآد.
شخص ۱: آخ! فکر کنم انگشتم رو بریدم.
شخص ۲: داری خونریزی میکنی!
🔘 Person 1: Ouch! I think I cut my finger.
🔘 Person 2: You are bleeding!
از دوچرخهاش افتاد و حالا زانوش خونریزی داره.
He fell
off
his bike
and now
he’s
bleeding
from his knee
بینیات خونریزی داره؛ باید سرت رو به عقب ببری
Your nose
is bleeding;
you should
tilt
your head
back
عبارت Enough about me یعنی «دیگه از من بسه!» یا صحبت کردن در مورد من کافیه.
شخص ۱: اخیراً سر کار خیلی مشغول بودم. به هر حال، صحبت در مورد من کافیه. تو چطورایی؟
شخص ۲: خوب، مرسی!
🔘 Person 1: I have been really busy at work lately. Anyway, enough about me. How have you been?
🔘 Person 2: I’ve been good, thanks!
خیلی درباره کارم حرف زدم. بسه دیگه، تو چطوری؟
I’ve been
talking about
my job
for too long.
Enough about
me,
how are you?
help
بس کن درباره من و مشکلاتم. بهم بگو چه خبر شده برات
Enough about
me
and my
problems.
Tell me
what’s
going on
with you
گفت میخواد باهامون بیاد مهمونی
She said
she wanna
come to
the party with us
Baggage Claim:
محل تحویل بار
🔘After landing, we went straight to the baggage claim.
بعد از فرود، مستقیم به محل تحویل بار رفتیم.
Check-in Counter:
پیشخوان پذیرش
We need to go to the check-in counter first.
باید اول به پیشخوان پذیرش بریم.
Boarding Gate:
گیت سوار شدن
🔘Please proceed to boarding gate 15.
لطفاً به گیت سوار شدن شماره ۱۵ بروید.
Customs:
گمرک
🔘We had to go through customs after landing.
بعد از فرود، باید از گمرک عبور میکردیم.
Security Check:
بازرسی امنیتی
🔘Make sure to remove your shoes at the security check.
مطمئن شو که کفشهایت را در بازرسی امنیتی دربیاری.
Departure Lounge:
سالن انتظار پرواز
🔘We spent an hour in the departure lounge before our flight.
یک ساعت در سالن انتظار پرواز منتظر موندیم.
Arrival Hall:
سالن ورود
🔘I’ll meet you at the arrival hall.
تو سالن ورود ملاقاتت میکنم.
Passport Control:
کنترل گذرنامه
🔘There was a long line at passport control.
صف طولانیای در کنترل گذرنامه بود.
Duty-Free Shop:
فروشگاه بدون مالیات
🔘We bought some perfume from the duty-free shop.
کمی عطر از فروشگاه بدون مالیات خریدیم
Gg
خب، مشکلی نیست. ازشون برای متوقف کردن خونریزی استفاده میکنیم.
Well,
not a
problem. We’ll
use them
to stop
the bleeding
اید بریم به محل تحویل بار که چمدانهامون رو برداریم
We
need to
go
to baggage
claim
to pick up
our luggage
عبارت say a quick hi به معنای یک سلام سریع گفتن است. این عبارت زمانی استفاده میشود که میخواهیم با کسی به طور مختصر و کوتاه سلام کنیم، بدون اینکه وارد مکالمه طولانی شویم.
من جان را در فروشگاه دیدم و فقط خواستم یک سلام سریع به او بکنم قبل از رفتن.
توی راهرو تو رو دیدم و فقط خواستم یه سلام سریع بکنم.
🔘I saw John at the store and just wanted to say a quick hi before leaving.
🔘I saw you in the hallway and just wanted to say a quick hi.
قبل از جلسهام ایستادم تا یه سلام سریع بکنم.
I stopped
to say
a quick
hi before
my meeting
though در انگلیسی به معنای با این حال یا اگرچه است و برای نشان دادن تضاد یا مقایسه بین دو جمله یا دو ایده استفاده میشود.
با این حال (در پایان جمله):
من خیلی پیتزا دوست ندارم. با این حال، میخورمش.
اگرچه (در ابتدای جمله):
اگرچه باران میبارید، ما به پیادهروی رفتیم.
در این دو مثال، though تضاد بین دو جمله یا دو ایده را نشان میدهد.
🔘 Though it was raining, we went for a walk.
🔘 I don’t really like pizza. I’ll eat it, though.
عبارت “all done” به معنای “همهچیز تمومه” یا “همهچیز آمادهست” استفاده میشه. این عبارت بیشتر زمانی استفاده میشه که کاری به پایان رسیده باشه یا چیزی آماده باشه.
تکالیفت رو تموم کردی؟
آره، همه چی تموم شد.
.
اتاقت رو تمیز کردی؟
آره، همه چی تموم شد.
🔘 Are you finished with your homework?
🔘 Yes, all done.
🔘 Did you clean your room?
🔘 Yes, all done
ناهارت رو خوردی؟ آره، همه چی تموم شد
Are you
done with
your lunch?
Yes, all
done
ناهارت رو خوردی؟ آره، همه چی تموم شد
Are you
done with
your lunch?
Yes, all
done
عبارت “why would” برای بیان تعجب، تردید یا سوال دربارهی دلیل یا انگیزهی انجام یک کار استفاده میشه. این عبارت به نوعی حالت فرضی داره و بیشتر در موقعیتهایی به کار میره که گوینده دلیل انجام یک کار رو درک نمیکنه یا اون رو عجیب میدونه.
🔘 Why would he do that?
چرا باید همچین کاری بکنه؟
🔘 Why would you want to go there?
چرا باید بخوای بری اونجا؟
🔘 Why would they lie to us?
چرا باید بهمون دروغ بگن؟
اا
چرا باید زودتر از مهمونی بره؟
Why would
he leave
the party
early?
help
چرا باید همچین حرفی به من بزنه؟
Why would
she say
that
to me?
عبارت “come up” معانی مختلفی داره، اما به طور کلی به معنای “پیش آمدن” یا “رخ دادن” است.
To be mentioned or discussed (مطرح شدن یا بحث شدن):
🔘 The topic of climate change came up during the meeting.
موضوع تغییرات اقلیمی تو جلسه مطرح شد.
To appear or become available (ظاهر شدن یا در دسترس قرار گرفتن):
🔘 A new job opportunity came up at the company.
یه فرصت شغلی جدید تو شرکت به وجود اومد.
To rise or ascend (بالا آمدن):
🔘 The sun comes up at 6 AM.
خورشید ساعت ۶ صبح بالا میاد.
To happen or occur (اتفاق افتادن):
🔘 I had to leave early because something came up.
مجبور شدم زود برم چون یه چیزی پیش اومد.
🔘 Okay, three kinds of potatoes coming up.
باشه، سه نوع سیبزمینی درمیاد
فف
مروز یه مشکل سر کار پیش اومد
A problem
came up
at work
today
مروز یه مشکل سر کار پیش اومد
A problem
came up
at work
today
خورشید به زودی طلوع میکنه.
The sun
will
come up
soon
خورشید به زودی طلوع میکنه.
The sun
will
come up
soon
عبارت “lay back” به معنی آرامش گرفتن، استراحت کردن یا به حالتی بیخیال و آرام بودن است.
بعد از یک روز طولانی کاری، دوست دارم استراحت کنم و تلویزیون ببینم.
🔘 After a long day at work, I like to lay back and watch TV.
واقعاً؟ نمیدونی این برای من چه معنیای داره.
really?
You don’t
know
what that
means
to me
فقط استراحت کن و آرام باش، عجلهای نیست.
just
lay
back
and relax,
there’s
no rush
فعل “wear” به معنای “پوشیدن” یا “به تن داشتن” است و میتواند به صورتهای مختلفی استفاده شود، از جمله برای پوشیدن لباس، استفاده از جواهرات، عطر، کفش و حتی حالتهای ظاهری یا رفتاری.
پوشیدن لباس:
او همیشه یک لباس قرمز برای مهمانیها میپوشد.
استفاده از جواهرات:
او یک ساعت طلا روی مچ دست چپش میبندد.
استفاده از عطر:
امشب بوی خوبی میدهی. چه عطری زدی؟
پوشیدن کفش:
من معمولاً هنگام دویدن کتانی میپوشم.
حالتهای ظاهری یا رفتاری:
او همیشه یک لبخند روی صورتش دارد.
استفاده از وسایل محافظتی:
باید هنگام دوچرخهسواری کلاه ایمنی بپوشی.
به طور کلی، فعل “wear” به هر چیزی که فرد بر تن یا روی بدن خود قرار میدهد اشاره دارد و میتواند شامل لباس، جواهرات، عطر، کفش و حتی حالتهای چهره و وسایل محافظتی باشد
🔘 She always wears a red dress to parties.
🔘 He wears a gold watch on his left wrist.
🔘 You smell great tonight. What are you wearing? (referring to perfume)
🔘 I usually wear sneakers when I go jogging.
🔘 He always wears a smile on his face.
🔘 You should wear a helmet when riding a bike.
امشب بوی خوبی میدی. چی زدی؟ هیچی.
you smell
great
tonight.
What are
you
wearing?
Nothing
گوش کن، میخوای بریم یه نوشیدنی بخوریم یا چیزی؟ آره، اون خوب میشه…
listen,
do you
wanna
go get
a drink
or something?
Yeah,
that ‘would
be…
چی شده؟ همین الان یادم اومد که باید یه کاری انجام بدم.
what’s
wrong?
I just
remembered
I have to
do something
من ترجیح میدهم در سفر لباسهای راحت بپوشم.
I prefer
to wear
comfortable
clothes
when traveling
او تصمیم گرفت گوشوارههای جدیدش را برای مهمانی بندازد.
she
decided to
wear
her new
earrings
to the party
باید ضدآفتاب بزنی تا پوستت را از آفتاب محافظت کنی.
you should
wear
sunscreen
to protect
your skin
from
the sun
باید ضدآفتاب بزنی تا پوستت را از آفتاب محافظت کنی.
you should
wear
sunscreen
to protect
your skin
from
the sun
او باید هر روز برای کار کت و شلوار و کراوات بپوشد.
he
has to
wear
a suit
and tie
to work
every day
ساعت را روی مچ دست چپ میبندی یا راست
do you
wear
a watch
on your
left
or right
wrist?
من کفشای براقمو پوشیده بودم
I was
wearing
my shiny
shoes
اون حلقه نداشت تو میپرسی
he wasn’t
wearing
a ring
you ask
دراز بکش یه نفس عمیق بکش
lay
back
take
a deep
breath
ساعت هفت و نیم بیا دنبالم
pick
me
up
at
seven
thirty
فقط اومدم وسایلم رو بردارم، براون
just came
to
pick
up
my
things, Brown
یه وقت بیا برای ناهار، باشه؟
come
by
for
lunch
sometime,
okay?
یه وقت بیا برای ناهار، باشه؟
come
by
for
lunch
sometime,
okay?
help
اومدم این رو باهات در میون بذارم.
I came
by
to share
this
with you
بعد از کار یه سری به خونت میزنم
I’ll
come
by
your
place
after work
ون فردا به دفتر سر میزنه
he will
come
by
the office
tomorrow
help
باید داروهام رو از داروخونه بگیرم
I have
to
pick
up
my medicine
from
the pharmacy
بارت “get something back” به معنای “چیزی رو پس گرفتن” است. این عبارت زمانی استفاده میشه که چیزی که قبلاً از دست دادهایم، قرض دادهایم یا از دسترس ما خارج شده، دوباره به دست بیاریم.
پس گرفتن چیزی که قرض دادهایم:
هفته پیش کتابم رو بهش قرض دادم و الان باید اون رو پس بگیرم.
باز پس گرفتن چیزی که گم شده است:
امیدوارم کیف پول گمشدهام رو پس بگیرم.
🔘 I lent him my book last week, and now I need to get it back.
🔘 I hope to get my lost wallet back.
عبارت “borrow” به معنی “قرض گرفتن” یا “وام گرفتن” است. ساختار:
فاعل + borrow + چیزی + از کسی
من یک کتاب از کتابخانه قرض گرفتم.
عبارت “lend” به معنی “قرض دادن” یا “وام دادن” است. ساختار:
فاعل + lend + چیزی + به کسی
من دوچرخهام را به او قرض دادم.
میتونی مقداری پول بهم قرض بدی؟
🔘 I borrowed a book from the library.
🔘 I lent him my bicycle.
🔘 Can you lend me some money?
اون میخواد تلفنش رو پس بگیره
she
wants
to
get
her
phone
back
عبارت “look like” به معنی “شبیه بودن” یا “به نظر رسیدن” است:
او شبیه مادرش است.
این کیک شبیه یک گل است.
به نظر میرسد که باران خواهد آمد.
🔘 She looks like her mother.
🔘 This cake looks like a flower.
🔘 It looks like it’s going to rain.
help
چه شکلیه
what’s
it
look
like?
عبارت “kind of” در زبان انگلیسی به معنای “نوعی از” یا “یه جورایی” است:
این نوعی میوه است.
به صورت غیررسمی برای بیان تقریبی یا ملایم کردن یک عبارت:
یه جورایی خستهام.
توصیف دستهبندی:
این نوع موسیقی خیلی محبوب است.
بیان تقریبی:
الان یه جورایی سرم شلوغه.
🔘 This is a kind of fruit.
🔘 I’m kind of tired.
🔘 This kind of music is very popular.
🔘 I’m kind of busy right now.
عبارت “to be familiar with” به معنی “آشنا بودن با” یا “آشنایی داشتن با” است.
🔘 I am familiar with this area.
من با این منطقه آشنا هستم.
🔘 She is familiar with the city and can show you around.
او با شهر آشناست و میتواند شما را راهنمایی کند.
🔘 Are you familiar with the new software?
آیا با نرمافزار جدید آشنا هستی؟
🔘 He is familiar with the manager of the company.
او با مدیر شرکت آشناست.
۱۱
اون با قوانین آشناست.
she
is
familiar
with
the rules
عبارت “look for something” به معنی “دنبال چیزی گشتن” یا “چیزی رو جستجو کردن” است.
🔘 I am looking for my keys.
من دنبال کلیدهایم میگردم.
🔘 We are looking for a good restaurant.
ما دنبال یک رستوران خوب میگردیم.
🔘 They are looking for a new job.
آنها دنبال یک شغل جدید میگردند.
🔘 Are you looking for someone?
آیا دنبال کسی میگردی؟
۱۱
عبارت “look for something” به معنی “دنبال چیزی گشتن” یا “چیزی رو جستجو کردن” است.
🔘 I am looking for my keys.
من دنبال کلیدهایم میگردم.
🔘 We are looking for a good restaurant.
ما دنبال یک رستوران خوب میگردیم.
🔘 They are looking for a new job.
آنها دنبال یک شغل جدید میگردند.
🔘 Are you looking for someone?
آیا دنبال کسی میگردی؟
۱۱
help
فکر کنم میتونیم اون رو پس بگیریم
I think
we
can
get it
back
توضیح: Anything به معنی “هیچ چیز” یا “هر چیزی” است و در جملات منفی، پرسشی یا شرطی استفاده میشه. در جمله بالا، “anything” به معنای “هیچ چیز”
است.
Nothing به معنی “هیچ چیز” است و در جملات مثبت استفاده میشه.
ما هیچ کاری نمیکنیم.
🔘We’re doing nothing.
🔘We’are not doing anything.
کلمه Stomp به معنی از روی لج، پا کوبیدن روی زمینه
عبارت Disturb someone به معنای “کسی رو اذیت کردن” یا “کار کسی رو مختل کردنه”. وقتی چیزی یا کسی باعث ناراحتی یا مزاحمت شخص دیگری شه، از این عبارت استفاده میشه.
🔘The loud music is disturbing me.
موسیقی بلند داره من رو اذیت میکنه.
اا
بارتKeep something down به معنای “چیزی رو کم کردن” است. وقتی میخوام صدای چیزی یا شدت چیزی رو کاهش بدیم، از این عبارت استفاده میکنیم.
لطفاً صدای سروصدا رو کم کنید
🔘Please keep the noise down.
help
میشه صدات رو کم کنی، لطفاً؟
can you
keep
your voice
down,
please?
help
من بهش چیزی نگفتم
I didn’t
say anything
to him