F S06 E21 Flashcards
Thank you in advance
پیشاپیش از شما متشکرم
Psych
عصبیکردن،روحیهیکسیراخرابکردن،جنگاعصابکردن
-Topsychuphisopponent,hekeptwhistling.-برایخرابکردنروحیهیطرفمرتباًسوتمیزد.
(Verb - transitive)(عامیانه) (بهطورمعمولبا:out)بهماهیتکسیپیبردن، (ازنظرروحی)شناختن(Verb - transitive)(عامیانه) (بهطورمعمولبا:up)خودراآمادهکردن(ازنظرروحی)مخفف:وابستهبهروانپزشکیمخفف:روانپزشکیمخفف:وابستهبهروانشناسیمخفف:روانشناسی
well received
استقبال خوبی شد
They have all been very well received
از همه آنها به خوبی استقبال شده
Wardrobe
وار درُب
رختولباس،جامهها،پوشاک
-Afterthefire,shehadtobuyanewwardrobe.-پسازآتشسوزیمجبورشدرختولباستازهبخرد.- aspringwardrobe-پوشاکبهاره
(Noun)کمدلباس،اتاقلباس(Noun)(تئاتر)اتاقجامهها،مجموعهیلباسها
Acquainted
اَ کو این تِد
I will let you two guys get acquainted
میگذارم شما دو نفر با هم آشنا شوید
آشنا،آگاه،مسبوق،باخبر
Rugged
راگِد
ناهموار،زمخت،نیرومند،تنومند،بیتمدن،سخت،شدی Ruggedezation
بادوامسازی،تحکیم
Jab
جَب
ضربتباچیزتیز،ضربتبامشت،خردکردن،سکزدن،سیخزدن،خنجرزدن،سوراخکردن
- Hejabbedhisforkintothemeat.
- اوچنگالخودراتویگوشتفروکرد.
- Hejabbedhiselbowintomyside.
- باآرنجبهمنسیخونکزد.
- Hekeptjabbingathisopponent’sface.
- اوپیوستهبهچهرهیحریفخودضربههایتندوکوتاهمیزد.
Harsh
هارش
تند،درشت،خشن،ناگوار،زننده،ناملایم
- theharshsoundoftheelectricsaw
- صدایناهنجارارهیبرقی
- theharshlightofthesearchlights
- نورزنندهینورافکن
- Thisbeerhasaharshtaste.
- اینآبجومزهیتندیدارد.
- theharshsurfaceofpumicestone
- سطحزمختسنگپا