F S05 E09 Flashcards
Dock
داک
بارانداز،لنگرگاه،بریدن،کوتاهکردن،جاخالیکردن،موقوفکردن،جایمحکومیازندانیدرمحکمه
-thedocksofBooshehr-اسکلههایبوشهر-Theshipcameintodock.-کشتیپهلوگرفت.-dockingmanoeuvers-حرکاتلازمبرایپهلوگیری-thedockingofthetwospaceships-اتصالدوسفینهیفضایی-Mycarisinthedockthisweek.-اینهفتهدارندماشینمراتعمیرمیکنند.-toputinthedock-متهمکردن
Bay
بِی
سرخمایلبهقرمز،کهیر،خلیجکوچک،عوعوکردن،زوزهکشیدن(سگ)،دفاعکردندرمقابل،عاجزکردن،اسبکهر
- cargobay
- جایباروبنه
- bombbay
- انبارک(یامخزن)بمب(درهواپیما)
- Infullbay,thehoundsfollowedthefox.
- سگهایتازیزوزهکناندرتعقیبروباهبودند.
- Wolvesbayingatthemoon.
- گرگهاییکهبرماهزوزهمیکشیدند.
- indeed,whenacatisatbay,shewillclawatiger’seyesaway
- نبینیکهچونگربهعاجزشود-برآردبهچنگالچشمازپلنگ
- adeeratbay
- آهویمحاصرهشده
- Wemustcooperatetokeepchaosatbay.
- بایدبرایجلوگیریازهرجومرجهمکاریکنیم.
Stab
س تَب
خنجرزدن،زخمزدن،سوراخکردن،زخمچاقو،تیرکشیدن
-Withhissword,Rustamstabbedhimthroughtheheart.-رستمشمشیرشرادرقلباوفروکرد.-AliAsgharstabbedhimtwice.-علیاصغربهاودوضربهچاقوزد.-Hestabbedhisforkintothemeat.-چنگالشرادرگوشتفروبرد.
Pep
حال،نیرو،بشاشت،چالاکی،نیرودادن
#پپ به تیم نیزو و بشاشیت و چالاکی میده
-Hethoughtdrinkingcoffeewouldgivehimmorepep.-اوفکرمیکردکهخوردنقهوهاوراسرحالخواهدآورد.-Thedrinkpeppedhimup.-مشروببهاوانرژیداد.
Rally
رَلی
صفآراییکردن،دوبارهجمعآوریکردن،دوبارهبهکارانداختن،نیرویتازهدادنبه،گردآمدن،سروصورتتازهگرفتن،پشتیبانیکردن،تقویتکردن،بالابردنقیمت #ری اَلای مثلا re ally دوباره متحد کردن و دبازه جمع کردن -Theofficerralliedhisscatteredtroopsandpreparedthemforanotherattack.-افسرقشونپراکندهیخودراگرداوریکردوآنهارابرایحملهدیگرآمادهنمود.-Theunionrallieditsmembers.-اتحادیهاعضایخودرافراخواند.-torallyone'sspirits-روحیهیکسیرااحیاکردن-Aliralliedhissensesonceagainandreadthemathematicalproblem.-علییکباردیگرحواسخودراجمعکردومسئلهیریاضیراخواند.
Shrewd
ش رود
زیرک،ناقلا،باهوش،حیلهگر،موذی،زرنگ
#شرودر دشمن لاکپشتای نینجا
- ashrewdbusinessman-سوداگرزرنگ
CAMBRIG:
having or based on a clear understanding and good judgment of a situation, resulting in an advantage:
[ + to infinitive ] He was shrewd enough not to take the job when there was the possibility of getting a better one a few months later.
She is a shrewd politician who wants to avoid offending the electorate unnecessarily.
It was a shrewd move to buy your house just before property prices started to rise.
Venture
وِنچِر
جرئت،جسارت،مخاطره،معاملهقماری،اقدامبهکارمخاطرهآمیز،مبادرت،ریسک،اقدامیامبادرتکردنبه
#راه تکاملی که والچرا(کرکسها، vulture) انتخاب کردن خیلی جرئت میخواد و کار ریسکیِ
#یا اینکه furtune کارش با شانس میره جلو venture با ریسک و جرئت و خایه
#یا اینکه مثل ادونچر که باید با جسارت و ریسک مبادرت کنی به انجامش و
-Helosthisfortuneintwostockventures.-ثروتخودرادردومعاملهیقماریسهامازدستداد.-Heventuredhiscapitalinfurtrade.-اوسرمایهیخودرادرتجارتخزبهمخاطرهانداخت.-themanwhoventuredhislifetosaveadrowningchild-مردیکهبراینجاتکودکمغروقجانخودرابهخطرانداخت-toventureanopinion-یارایابرازعقیدهراداشتن-toventureastorm-یارایبرخوردباتوفانراداشتن- Iventuretosaythat9000peoplewerepresent.-بهجرئتمیتوانمبگویمکهنههزارنفرآنجابودند.
Pervert
پِوِرت
منحرفکردن،ازراهراستبهدرکردن،گمراهشدن،مرتد،بدراه،منحرف
پورت، پَرت و منحرفت میکنه
-Dopornographicbookspervertthosewhoreadthem?-آیاکتابهایجنسیخوانندگانراگمراهمیکند؟-Thisisoneofthoseideasthatcaneasilybeperverted.-اینیکیازآناندیشههاییاستکهمیتواندبهآسانیتحریفشود.-Theypervertedsciencetocausewaranddestruction.-ازعلمبرایایجادجنگوویرانیسوءاستفادهکردند.-Theyarrestperverts.-کژراهانجنسیراتوقیفمیکنند.
Entice
اِنتایس
فریفتن،اغواکردن،تطمیع،بهدامکشیدن،جلبکردن
-Thepoliceenticedhimintothehouseandthenarrestedhim.-پلیساورافریفتوبهداخلخانهکشیدوسپسبازداشتشکرد.-inordertoenticemorecustomers-برایجلبمشتریانبیشتر
Essay
اِسِی
مقاله،انشا،تألیف،مقالهنویسی
-theessaysofMicheldeMontaigne-مقالههایمیشلدومونتاین
(Noun)کوشش،سعی،مبادرت #اجه سعی، یه سعی و ترای کوچک -Thelittlebirdmadeanessayatflying.-پرندهیکوچککوشیدکهپروازکند.-Hisfirstessayintopoliticswasin1948.-اولینپردازشاوبهامورسیاسیدر1948بود.
(Verb - transitive)اقدامکردن،کوشیدن،سعیکردن،امتحانکردن
-Hestayedtherealldayandintheeveningagainessayedescape.-اوهمهیروزآنجاماندوشبهنگامدوبارهکوشیدکهفرارکند.