F S04 E08 Flashcards
Resent
منزجرشدناز،رنجیدناز،خشمگینشدناز،اظه
ارتنفرکردناز،اظهاررنجشکردن
#وقتی یه نفر یه پستی رو که واسش فرستادم دوباره واسم ری سنت میکنه خشمگین و منزجر میشم
Slam
ضربتسنگین،صدایبستندروامثالآنباصدایبلند،درراباشدتبهمزدن،بهمکوفتن
-Zaryslammedthedoor-زریدررادنگیبست.-withhisnewracketheslammedtheballsohardthatitwentoverthewall-باراکتنوخودگویراآنقدرمحکمزدکهازرویدیوارردشد.-heslammedtheboxdownonthetable-جعبهراتالاپیگذاشترویمیز.-Ashrafslammedmeonthehead-اشرفدنگیزدتوسرم.-newspapersslammedhimforhisremarks-روزنامههااورابهخاطراظهاراتششدیداموردنکوهشقراردادند.-everytimeheopenshismouthhiswifeslamshim-تادهانشرابازمیکندزنشاورامیکوبد.-heslammedonthebrake-سختترمزکرد.-theslamofacardoor-صدایبستهشدندراتومبیل
Sentence
جمله،حکم،فتوی،رای،قضاوت،گفته،رایدادن،محکومکردنجمله،حکم،محکومکردن
-thesentencewastenyearsandaheavyfine-حکمدادگاهمبنیبودبردهسال(زندان) وجریمهیسنگین.
Folk
مردم،گروه،قوموخویش،ملت
- folkart
- هنرمردمی
- folksongs
- سرودهایمردمی
- thefolkinthisarea
- مردماینناحیه
- folksdifferintheirtastes
- سلیقهیانسانهافرقدارد.
- just(plain)folks
- (مردم)سادهوبیتکلف،بیشیلهپیله،بیافاده
Plank
قطعه،قسمت،واحد،قسمتیازبرنامه،تخته،تختهمیزوپیشخوانمهمانخانه،تختهپوشکردن،تختهتختهکردن #تخته چوب
Devoid
تهی،عاری،خالیاز(معمولاباof)
-thekillerwasdevoidofpitty-قاتلبوییازرحمومروتنبردهبود.-begone!you’redevoidoffaithfulness…-بروایعاریزوفاداری…
Sentiment
احساس،عاطفه،تمایل،نیت،مقصود،ضعفناشیازاحساسات،احساساتی
Threefold
سه گانه