F S02-e11 Flashcards
Revel
شادی کردن، عیاشی کردن
Cate
خوار و بار. آذوغه، اعذیه لذید
Cater
آذوغه رساندن، اغذیه رساندن، تهیه کردن، فراهم کردن
Full body cast
بدن کلا در گچ
Cast
درقالبقراردادن،بشکلدرآوردن،انداختن،طرحکردن،معینکردن(رلبازیگر)،پخشکردن(رلمیانبازیگران)،پراکندن،ریختنبطوراسمصدر)،مهرهریزی،طاساندازی،قالب،طرح،گچگیری،افکندن
Bitter
(Adjective)(مزه)تلخ
(Adjective)(شخص،نگاه،لحن)تلخ،ناخوشایند، (نقد،سخن)تند،زننده،زهرآگین،نیشدار، (سرنوشت،تجربه)شوم،دردناک،غمانگیز، (نفرت)عمیق، (اعتراض،نزاع،دشمنی)سخت،شدید، (درد)تحملناپذیر،توانفرسا
(Adjective)(سرما،زمستان)سخت،شدید،کشنده
(Noun)تلخی
(Noun)(دربریتانیا)آبجویتلخ،آبجویانگلیسی
Dire
Adjective)(رسمی) (حادثه،اخبار)وحشتناک،ترسناک،هولناک،مهلک،وخیم
Adjective)(محاوره)سخت،شدید، (نیاز)مبرم، (پیشبینی)شوم
Lousy
شپشو، کثیف، چرک آگین
Lousy
شپشو، کثیف، چرک آگین