ESL3-4 Cafe 2 Flashcards
Tub
وان حمام
Swish St around
چيزي را در دهان گرداندن
دهانشويه كردن
Gargle
قرقره كردن
Spit
تف كردن
Lather up
كف مالي كردن
ليف و صابون زدن
Rinse off
Wash off
آبكشي كردن
شستن
Razor
تيغ صورت تراشي
با تيغ تراشيدن
Dispose
Disposable
دور انداختن
قابل تعويض- يكبار مصرف
Associated with
Connected to
همراه با
Obesity
Being very overweight
To get rid of
خلاص شدن از شر…
String
Thread- rope- cord
Chord- line- fiber
Faucet
Tap- spout
شير آب
Spout
خرطومه شير كه آب از آن بيرون مي آيد
Whiskers - beard
Mustache
ريش
سبيل
Stack
A huge stack of books
A stack of waffles
پشته - توده
انباشتن- خرمن كردن
Silverware
ظروف نقره اي
نقره اي
Tray
سيني
Thermos
فلاسك
Lid
كلاهك- درپوش
در صندوق عقب Trunk lid
Applicant
متقاضي
شركت كننده
Require
Required
Requirements
لازم بودن- لازم داشتن- مستلزم بودن
ضروري
الزامات- مقررات
Vary
تفاوت داشتن
تغيير كردن
Accredit
Accredited
اعتبار دادن- به رسميت شناختن
معتبر
Compose
Composed
سرودن- ساختن- درست كردن
تشكيل شده- تركيب شده
Resolution
وضوح- دقت
تصميم- نيت
Poll
نظرسنجي كردن
رأي گرفتن
سرشماري كردن
Vow
قول- سوگند- عهد
سوگند خوردن- عهد كردن
Firm
استوار- راسخ- محكم
محكم كردن- استوار كردن
شركت
Loved ones
عزيزان
Overall
بطور كلي
روي هم رفته
Praise
تحسين - ستايش
تحسين كردن- ستايش كردن
Author
نويسنده - مؤلف
تأليف كردن- نويسندگي كردن
Publish
چاپ كردن
منتشر كردن
Thriller
مهيج
Rely
A story in which excitement is relied on = thriller
تكيه كردن
A story in which
داستاني كه در آن
Committed
Who committed the crime?
مرتكب شده
Against all odds
بر خلاف تصورات
بر خلاف انتظار
Exclamation
حرف ندا
صدا
ضجه
Overwhelmed
غرق در انديشه شدن
دست پاچه كردن
Literate
باسواد- أديب
سواد آموزي
Vice versa
بر عكس
Concept
The whole concept
مفهوم- تصوير كلي
مفهوم كلي
Compile
گرد آوري
Criticism
Criticize
انتقاد
انتقاد كردن
Critic
Critical
منتقد
بحراني- وخيم
Religious
مذهبي
ديني
Inspire
الهام بخشيدن
سر غيرت آوردن
نفس كشيدن
Inspiration
الهام- وحي
تشويق
نفس عميق
Inspirational
الهام بخش
Christian
Christianity
مسيحي
مسيحيت - دين مسيح
Bible
كتاب مقدس
Influence
نفوذ - تأثير
نفوذ كردن- تأثير كردن
تحت تأثير قرار دادن
Mass
تعداد زياد
انبوه
توده
Swear
ناسزا - فحش دادن
سوگند- قسم خوردن
Obviously
بديهي است كه
Relatively
بطور نسبي