صفت A2 Flashcards

(116 cards)

1
Q

Aktiv

A

فعال

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

bestimmt

A

خاص, مشخص

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

leicht
لایشت

A

ساده ، آسان ،سبک

درحالت تفضیلی: .
leichter سادگی ، آسانی ، سبکی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

schnell اشنل

A

سریع، پرسرعت، باسرعت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

leise

A

آهسته، کم‌صدا، ساکت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

lustig لوستیگ

A

خنده دار بامزه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

depressiv ده پره زیو

A

افسرده ، غمگین ، (کساد بی رونق )

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

eigentlich ایگنت لیش

A

واقعی ، اصلی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

enttäuscht انت هویشت

A

نامید ، مایوس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

genervt گه نه فت

A

آزرده، عصبی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

hektisch هه کتیش

A

پرجنب و جوش پرتکاپو، شلوغ، بی‌قرار

Mein Tag war hektisch.
روزم خیلی پر جنب و جوش بود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

erreichbar ا غایشبا

A

قابل دسترسی، در دسترس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

jung

A

جوان، کم سن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

lustig لوستیگ

A

خنده دار، بامزه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Sauber زوبا

A

تمیز

Die Tasse ist nicht sauber.
این فنجان تمیز نیست.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Schlimm اشلیم

A

بد ، ناجور

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

schriftlich اشغیفت لیش

A

مکتوب، نوشته شده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

schwierig اش وی غیش

A

سخت، مشکل، پیچیده،بد قلق

.Die Prüfung war sehr schwierig.
امتحان خیلی سخت بود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

entspannend إن اشپانند

A

آرامش بخش

.Der Urlaub war sehr entspannend.
. تعطیلات خیلی آرامش‌بخش بود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

unterschiedlich اونتا شیلد لیش

A

متفاوت

.Die beiden Schwestern haben sehr unterschiedliche Meinungen.
هر دو خواهر نظرهای بسیار متفاوتی دارند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

energisch

A

پر انرژی ، با قاطعیت، قاطعانه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

erreichbar إغایشبا

A

در دسترس، قابل دسترسی

Ich bin jederzeit telefonisch erreichbar.
. من همیشه تلفنی در دسترس هستم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

sicher

A

مطمین

.Ich bin ganz sicher, dass er kommt.
. من کاملاً مطمئنم که او می‌آید.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

gemeinsam گماین زام

A

مشترک ،به‌طور مشترک، با هم

Wir benutzen die Garage gemeinsam mit den Nachbarn.
. ما از پارکینگ به‌طور مشترک با همسایه‌هایمان استفاده می‌کنیم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
typisch توپلیش
معمولی، رایج، معمول Diese Musik ist typisch für dieses Land. . این موسیقی در این کشور معمول است.
26
getrennt گه تغنت
جدا جدا از هم، جداگانه 1.Das Haus verfügt über eine getrennte Küche für Gäste. 1. خانه دارای یک آشپزخانه جدا برای مهمانان است.
27
international اینتاناتسیونال
بین المللی ، چند ملیتی Er hat einen Internationalen Führerschein. او گواهی‌نامه بین‌المللی دارد.
28
bekannt به کانت
معروف ، مشهور Dieses Lied ist sehr bekannt. این آهنگ خیلی معروف است.
29
möglich موگلیش
ممکن، امکان‌پذیر Mit dieser Fahrkarte ist die Fahrt ab 9 Uhr möglich. با این بلیط سفر از ساعت 9 ممکن است.
30
erweitert اروایته رت
افزایش یافته اضافی، زیادشده .Die Firma bietet erweiterte Serviceleistungen an. . شرکت خدمات افزایش یافته‌ای را ارائه می‌دهد
31
nützlich نوتس لیش
مفید ، کاربردی 1.Danke für den Tipp. Das war sehr nützlich. 1. برای راهنمایی ممنونم. خیلی مفید بود. 2.Dieses Werkzeug ist sehr nützlich. 2. این ابزار بسیار کاربردی است.
32
öffentlich اوفونت لیش
عمومی ، همگانی .In der Stadt fahre ich immer mit öffentlichen Verkehrsmitteln. . در شهر من همیشه با وسایل حمل‌ونقل عمومی می‌روم.
33
rechtlich غشت لیش
قانونی حقوقی 1.Wir beraten Sie in rechtlichen Fragen. 1. ما در مورد سوالات حقوقی به شما مشاوره می دهیم.
34
sozial زوتسیال
اجتماعی 1.Das System ist nicht sozial. 1. این سیستم اجتماعی نیست.
35
spannend اشپانند
هیجان‌انگیز Der Roman ist recht spannend. این رمان واقعا هیجان‌انگیز است.
36
Unkompliziert اون کوم پلیت سیغت
بدون پیچیدگی ، نا بغرنج
37
besondere به زونده غه
خاص ، ویژه Das ist ein ganz besonderes Essen. این کاملا یک غذای خاص است. besonderer خاص‌تر ، ویژه تر. به زونده غا
38
pitschnass پیتش ناسز
خیس شده
39
total توتال
کاملا به طور کامل 1.Der Film war total langweilig. 1. این فیلم کاملا کسل کننده بود.
40
egal
بی‌اهمیت ,بدون تفاوت 1.Das ist mir egal. 1. برای من بی‌اهمیت است [برای من فرقی ندارد]. 2.Es ist mir ganz egal, was die Leute denken. 2. برای من بی‌اهمیت است، مردم چه فکر می‌کنند. 3.Mir ist egal, was du anziehst. 3. برای من تفاوتی ندارد تو چه می‌پوشی.
41
blöd بلود
احمق، احمقانه 1.Das war ein ganz blöder Fehler. 1. این واقعا اشتباه احمقانه‌ای بود. 2.Du bist so blöd, du verstehst nichts. 2. تو خیلی احمقی، هیچ چیز نمی‌فهمی.
42
gerade
صاف راست، مستقیم ***************************** gerade hängen صاف [مستقیم] آویزان بودن Das Bild hängt nicht gerade. این تابلو صاف آویزان نشده‌است [کج است]. ****************************** gerade Linie/Weg/... خط/مسیر/... راست [مستقیم] Die Bäume stehen in einer geraden Linie. درختان در مسیری مستقیم قرار دارند.
43
unbedingt
ضروری لازم، بی قید و شرط 1.Ein Visum ist eine unbedingte Voraussetzung für eine Reise nach China. 1. ویزا یک پیشنیاز ضروری برای سفر به چین است.
44
pünktlich پونکتلیش
وقت ‌شناس 1.Herr Müller ist immer pünktlich. 1. آقای "مولر" همیشه وقت‌شناس است.
45
streng اشتغه نگ
سخت گیر: 1.Sie ist eine strenge Chefin. 1. او( خانم )رئیس سخت گیری است
46
klasse
عالی 1.Er ist ein klasse Spieler. 1. او بازیکنی عالی است.
47
fleißig فلایسیش
سخت‌کوش کوشا، سخت‌کوشانه 1.Er arbeitet fleißig und beschwert sich nie. 1. او سخت‌کوشانه کار می‌کند و هیچ‌وقت اعتراض نمی‌کند.
48
nötig نوتیش
ضروری، مهم، لازم نوتیگا [حالت تفضیلی: nötiger] :ضروری تر 1.Kann ich Ihnen helfen? – Danke, nicht nötig. 1. می توانم به شما کمک کنم؟ - ممنون، لازم نیست
49
müde
خسته 1.Ich bin müde. Ich gehe schlafen. 1. من خسته‌ام. می‌روم بخوابم.
50
nächste
بعدی, بعد 1.An der nächsten Station müssen wir aussteigen. 1. ما باید در ایستگاه بعدی پیاده بشویم.
51
froh
خوشحال ,خرسند 1.Ich bin froh, dass alles so gut geklappt hat. 1. خوشحالم که همه چیز این‌قدر خوب پیش رفته‌است.
52
ausreichend اوز غایشند
[حالت تفضیلی: ausreichender] کافی، بس 1.Das Geld ist für die Reise ausreichend. 1. این پول برای سفر کافی است.
53
befriedigend بفغی دیگند
[حالت تفضیلی: befriedigender] رضایت بخش ،راضی کننده 1.Das Ergebnis ist befriedigend. 1. نتیجه رضایت بخش است.
54
fit
تندرست, خوش‌اندام [حالت تفضیلی: fitter] 1.Er sieht wie ein Sportler aus, sehr schlank und fit. 1. او مانند یک ورزشکار به‌نظر می‌رسد، خیلی لاغر و خوش‌اندام.
55
mangelhaft مانگل هافت
ناقص ، معیوب
56
privat
شخصی, خصوصی [حالت تفضیلی: privater] .Diese Information ist privat und vertraulich. . این اطلاعات خصوصی و محرمانه است.
57
staatlich
دولتی ,عمومی 1.Die Eisenbahn ist staatlich. 1. راه آهن دولتی است.
58
ungenügend اون گنوگند
ناکافی
59
wenig
کمی, کم، اندک 1.Essen Sie immer so wenig? 1. آیا همیشه اینقدر کم غذا میخورید؟
60
köstlich
لذیذ، خوشمزه، مطبوع,بامزه
61
technisch
فنی مرتبط با تکنولوژی 1.Es gab ein technisches Problem. 1. یک مشکل فنی وجود دارد. 2.Rein technisch gesehen ist das kein Problem. 2. از نظر فنی این مشکلی نیست.
62
öffentlich
عمومی ,همگانی [حالت تفضیلی: öffentlicher] 1.Dieser Gerichtsprozess ist nicht öffentlich. 1. این روند قضایی عمومی نیست.
63
wunderschön واوندا شون
فوق‌العاده زیبا, بسیار خوب 1.Ich habe mir ein wunderschönes Kleid gekauft. 1. من یک لباس فوق‌العاده زیبا برای خودم خریدم.
64
zentral
مرکزی مرکز (یک محل) .Wir suchen eine Zweizimmerwohnung in zentraler Lage. . ما به دنبال یک آپارتمان دو اتاقه در منطقه مرکزی هستیم.
65
öffentlich
عمومی, همگانی Dieser Gerichtsprozess ist nicht öffentlich. این روند قضایی عمومی نیست.
66
einverstanden این فرشتاندن
موافق 1.Bist du einverstanden, wenn wir bald nach Hause gehen? 1. آیا موافقی که زود به خانه برویم.
67
sympathisch زوم پاتیش
دوست‌داشتنی، دلنشین، خوش‌مشرب 1.Der neue Chef ist sehr sympathisch. 1. رئیس جدید خیلی خوش‌مشرب است.
68
unsympathisch اون م‌زوم پایش
دلنشین نبودن، خوش‌مشرب نبودن سرد و نچسب بودن 1.Dein Kollege ist mir unsympathisch. 1. همکار تو (از نظرم) خیلی سرد است.
69
Unfreundlich اون فغوندلیش
نامهربان بد اخلاق، بد بردخورد، سرد 1.Sei nicht so unfreundlich zu deiner Tante! 1. با عمه‌ات اینقدر بد برخورد نباش!
70
stark اشتارک
1- قوی ،قدرتمند، محکم .Das Seil ist sehr stark. . طناب خیلی محکم است. 2- شدید، غلیظ، انبوه .Der Kaffee ist sehr stark. این قهوه خیلی غلیظ است.
71
schwach اشواخ
ضعیف کم‌قدرت .Der Motor ist zu schwach. این موتور خیلی ضعیف است.
72
einsam این زام
تنها Ohne dich fühle ich mich einsam. . بدون تو من احساس تنهایی می‌کنم.
73
fremd فرمت
غریبه بیگانه، ناآشنا 1.Das weiß ich nicht, ich bin fremd hier. 1. من این را نمی‌دانم، این‌جا غریبه هستم.
74
erschöpft ارشوفت
خسته بی‌رمق 1.Du siehst erschöpft aus. Mach doch mal Urlaub! 1. تو بی‌رمق به نظر می‌رسی. به یک مسافرت برو! [به تعطیلات برو!] 2.Nach dem Sport bin ich immer sehr erschöpft. 2. بعد از ورزش من همیشه خیلی خسته‌ام.
75
einverstanden آن فوراشتندن
۱—////////موافق(صفت): 1.Bist du einverstanden, wenn wir bald nach Hause gehen? 1. آیا موافقی که زود به خانه برویم. 2.Ich bin mit deinem Vorschlag einverstanden. 2. من با پیشنهاد تو موافقم. ۲—//// موافقم(حرف ندا): 1.Als Termin schlage ich den 3. Mai vor. – Gut, einverstanden! 1. به عنوان قرار من 3 مه را پیشنهاد می کنم. - خوب است، موافقم!
76
Vierteilig=4tlg.
چهار قسمته
77
einzig این سیش
تک تنها، یگانه 1.Das war das einzige Mal, dass ich ihn gesehen habe. 1. این تنها باری بود که من او را دیدم. 2.Wir waren die einzigen Gäste. 2. ما تنها مهمانها بودیم.
78
familienfreundlich
دوستدار خانواده
79
matt
بی رمق, بی‌حال، ضعیف
80
Verkehrsgünstig فرکرزگونستیش
ترددو حمل و نقل ارزان
81
eng
1 ////تنگ باریک: 1.Die Hose ist mir zu eng. 1. این شلوار برای من خیلی تنگ است. 2 ////تنگاتنگ نزدیک: 1.Wir arbeiten mit dieser Firma eng zusammen. 1. ما با این شرکت خیلی تنگاتنگ کار می‌کنیم.
82
romantisch
رمانتیک عاشقانه
83
interkulturell اینتاکتوغل
بین فرهنگی
84
normal
طبیعی نرمال، معمولی 1.75 kg. Sein Gewicht ist normal. 1. 75 کیلو. وزن شما طبیعی است.
85
fröhlich
شاد خوشحال 1.Die Musik klingt fröhlich. 1. موسیقی شاد به گوش می‌رسد. 2.Sie ist ein fröhlicher Mensch. 2. او انسان شادی است.
86
echt اشت
واقعی اصلی، خالص 1.Der Schmuck ist echt. 1. جواهر، اصلی است. 2.Er hat sich wie ein echter Freund verhalten. 2. او مثل یک دوست واقعی رفتار کرد. 3.Ich träume von einem echten Perserteppich. 3. من رویای یک فرش ایرانی واقعی را دارم. [قید] echt /ɛçt/ غیرقابل مقایسه 2 واقعا 1.Der Film war echt gut. 1. فیلم واقعا خوب بود.
87
aktuell اکتو ال
امروزی کنونی Umweltschutz ist ein aktuelles Thema. . حفاظت از محیط زیست یک موضوع ج
88
handwerklich
(به صورت) دستی (کار) دستی 1.Dieser Teppich ist eine handwerkliche Meisterleistung. 1. این فرش یک شاهکار کار با دست است.
89
unsicher اونزیشا
نامطمین، نامشخص Ich bin unsicher من‌ نا مطمین‌هستم
90
häufig هویفیش
مداوم،مکرر Das ist schon häufiger passiert. این مداوم اتفاق افتاده است. ein häufiger Fehler اشتباه متداول
91
hilfsbereit هیلفز بغایت
کمک‌کننده، آماده به کمک، سودمند .Die meisten Kollegen sind freundlich und hilfsbereit. اغلب همکاران صمیمی و کمک‌کننده هستند. ein hilfsbereiter Mensch یک فرد آماده به کمک
92
schlank
لاغر اندام 1.Er ist groß und schlank. 1. او قد بلند و لاغر اندام است. 2.In diesem Kleid siehst du sehr schlank aus. 2. در این لباس تو خیلی لاغر به نظر می رسی.
93
dick
1_چاق: .Ich bin zu dick. . من خیلی چاق هستم. 2_ ضخیم ،کلفت: Die Wand ist dick. . دیوار ضخیم است.
94
vernünftig فور نونفتیش
منطقی ،معقول: .Das ist ein ganz vernünftiger Vorschlag. این پیشنهاد کاملا منطقی‌ای است.
95
Wert
با ارزش ، ارزشمند . Das Auto ist vielleicht noch 1000 Euro wert. . این ماشین فقط 1000 یورو با ارزش است. [1000 یورو می ارزد.]
96
empfindlich ام فیندلیش
حساس ، زود رنج
97
fett
1 ///:چاق, تپل: .Das ist aber eine fette Katze! . این گربه واقعاً تپلی است! .Diese Frau ist fett. . این خانم چاق است. 2 ///چرب ,پرچربی: .Das Essen war sehr fett. . غذا خیلی چرب بود.
98
fettarm فت ارم
کم چربی Ist die Majonהse im Krautsalat fettarm? . آیا (سس) مایونز سالاد کلم کم چرب است؟
99
zuverlässig زو فرله زیش
قابل اعتماد .Er ist immer sehr zuverlässig. . او همیشه خیلی قابل اعتماد است.
100
pünktlich
وقت‌شناس 1.Herr Müller ist immer pünktlich. 1. آقای "مولر" همیشه وقت‌شناس است.
101
neugierig نوی گیریگ
کنجکاو ,فضول 1.Die Nachbarn sind ziemlich neugierig. 1. همسایه‌ها نسبتاً فضول هستند.
102
kreativ
خلاق ,خلاقانه 1.Die Kinder sind beim Basteln sehr kreativ. 1. بچه‌ها در ساختن کاردستی خیلی خلاق هستند.
103
teamfähig تیم فلیش
توانا در کار گروهی 1.In der Gruppenarbeit beim Bewerbungsgespräch musste er zeigen, dass er teamfähig ist. 1. در کار گروهی هنگام مصاحبه کاری او باید نشان بدهد که برای کار گروهی توانا است.
104
Ordentlich
مرتب منظم 1.Auf seinem Schreibtisch sieht es immer sehr ordentlich aus. 1. روی میز تحریر او همیشه خیلی منظم به نظر می‌رسد.
105
erschöpft
خسته, بی‌رمق: 1.Du siehst erschöpft aus. Mach doch mal Urlaub! 1. تو بی‌رمق به نظر می‌رسی. به یک مسافرت برو! [به تعطیلات برو!]
106
bekannt
معروف ، مشهور ، شناخته شده
107
flexibel فلکسیبل
انعطاف پذیر، منعطف Meine Arbeitszeit ist flexibel. ساعت کار من قابل تغییر است.
108
belastbar
دارای قدرت تحمل Die Brücke ist nur wenig belastbar. پل دارای قدرت تحمل کمی است.
109
engagiert انگاژیغت
متعهد، پایبند
110
teamfähig تیم فه هیش
توانا در کار گروهی
111
ehrlich
صادق ,صادقانه، رک Sie ist ein ehrlicher Mensch. او انسان صادقی است.
112
geduldig گه دولدیش
صبور با حوصله، صبورانه .Es ist wichtig, geduldig zu sein. صبور بودن، مهم است.
113
erforderlich
ضروری ، لازم ، الزامی
114
glücklich
شاد ,خوشحال .Er hatte eine glückliche Kindheit. . او دوران کودکی شادی داشت.
115
traurig تراوریش
غمگین ،ناراحت .Ich bin sehr traurig. Meine Katze weg ist. . من خیلی غمگینم. گربه‌ام گم شده‌است.
116
ungeduldig اون گه دولدیش
بی‌صبر، بی‌حوصله .ein ungeduldiger Mensch . یک انسان بی‌حوصله