قیدA1 Flashcards
etwas
چیزی
doch
با این حال در نهایت
بله چرا
Zurück زوغوک
بازگشت /برگشت
Täglich تنگ لیش
روزانه
Nie
هرگز ، هیج وقت
draußen دغوسن
بیرون ، محیط آزاد
drinnen دغینن
داخل ، محیط سربسته
gestern
دیروز
immer
همیشه
Oft
اغلب
meisten مایزتن
اکثر، معمولا
1.Die meisten Norddeutschen sind sehr groß.
1. بیشتر افرادشمال آلمان خیلی قدبلند هستند.
dann
سپس ، بعد از آن
danach
سپس ، بعد ازآن
deshalb دزهالب
در نتیجه ، از این رو، یعنی
fast
تقریبا، نزدیک بود
freundlich
دوستانه
1.Er behandelte immer freundlich.
1. او همیشه دوستانه رفتار میکرد.
früher فغوا
قبلا
gleich
فورا، بلافاصله ، درست، دقیقا
gern, gerne
ترجیحا با علاقه ، با کمال میل
genug گنوگ
کافی
geradeaus گغاده اوز
مستقیم
gegenüber
روبرو ، آنطرف
genau گنو
دقیقا
heute
امروز ، امروزه
hier
اینجا، این هم
manchmal مانشمال
گاهی
Selten زلتن
به ندرت
nie
هرگز
jeden Tag
هر روز
jetzt
حالا ، الان، امروز
leider لایدا
متاسفانه
morgen
فردا
morgens
در صبح، صبح ها
oben
بالا، طبقه بالا
rechts غشتز
سمت راست
links لینکز
سمت چپ
regelmäßig رگل مه سیگ
بطور منظم و مرتب
1.Gehst du regelmäßig zum Zahnarzt?
1. آیا به طور منظم پیش دندان پزشک میروی؟
Später
بعدا
sofort
بلافاصله ، سریع ،فورا
So
به این صورت یا شکل، پس ، خیلی، اینقدر ، به اندازه، هم اندازه
täglich ته گلیش
روزانه
Über
بیشتر از ، بیش از
Überhaupt اوبا هوپت
اصلا، در کل،ابدا
Unten
پایین (طبقه)
Unordentlich اون اوردنت لیش
نا مرتب ، نا منظم
Vielleicht فی لایشت
شاید، نسبتا، حدودا،
Vorne
جلو
Weg
گمشده ، از دست رفته
weit وایت
خیلی ، بسیار
Zu
1- خیلی ، بیش از حد: zu groß خیلی بزرگ
2- بسوی ، به طرف ، به سمت :Ausgang zu. به سمت خروجی
3- بسته : zu sein بسته بودن
4- یالا، زود باش : dann zu زود باش
welcher
کدام ، چه
Wem
چه کسی
Wer
چه کسی ، کی
Wie
چطور، آنگونه ، آنطور که
Woher
از کجا
Wohin
به کجا
wieder ویدا
دوباره
wirklich ویرکلیش
واقعا
Zu Fuß
با پا
Zu Hause
در خانه
Zuerst سوارزت
ابتدا ، در ابتدا ، اول
Zuletzt سولتست
آخرین بار، در آخر ،در پایان، بعد از همه
Zurück سوغوک
برگشت ، بازگشت، عقب، پس
Zusammen سوزامن
با هم
früher فغوا
قبلا ، در گذشته
damals دام آلز
آن زمان ها، آن وقت ها،در گذشته
herunter هیا اون تا
پایین به سمت پایین
unterwegs
در راه، در مسیر
dort
آن جا
واژه dort یک قید مکان است برای اشاره به محلهای (نسبتاً) دور استفاده میشود
“.Dort ist unser Haus” (آنجا خانه ما است.)
gar nicht گار نیشت
به هیچ عنوان ، اصلا
hinten
پشت ,عقب
1.Die Tür zum Aussteigen ist hinten.
1. درب خروج پشت است.
genauso گه نوزو
دقیقا مثل، کاملا مثل
mittags
ظهرها ، در ظهر
nachmittags
بعد از ظهر ها، در بعد از ظهر
Vormittags فورمیتاگز
قبل از ظهرها
erst ارزت
1- در نهایت
2- ابتدا، اول
gerade
الان، فقط، ویژه (خاص)
- Da kommt er ja gerade.
- الان خودش میآید.
2.Gerade Kinder brauchen viel Zuneigung.
2. کودکان به محبت ویژه نیاز دارند.
Ich habe gerade mal fünf Euro. -3
3. من فقط 5 یورو دارم.