حرف Flashcards
doch دوخ
- دیگه (بیان تأکید) که، حتماً
2 . بابا (بیان دستور) دیگه
3-راستی. - که (رفع شک و تردید)
5- چقدر (بیان تعجب) عجب، چه
6-ولی اما
Zwischen سوشن
بین
doch
(بیان تاکید). .که
حتما ، دیگه ، عجب
denn
چون ، زیرا ، چرا که. بگو ببینم ، مگه، خب پس، آخه
gegenüber گه گن اوبا
رو به رو، جلوی
gleich
مانند ، مثل
hinter
پشت ، عقب
Klar
معلوم است،البته
Laut
طبق گفته، براساس
oder
یا
neben
کنار، مجاور
Über
بالای ، انطرف، آن سمت،روی، بیش از،درباره
Um
Um neun Uhr در ( اشاره ب زمان)
به دور، سر،
حرف اشاره به مقدار
برای به منظور Um die Ecke fahren
Unter
زیر ، پایین
Von
از
Vor
جلوی، در مقابل
زمان قبل، زمان پیش
از بخاطر
Zu
1-درزمان ، در طول: zum essen هنگام غذا خوردن
2- به محل، به سمت، پیش : zum Bahnhof به سمت بانهوف
3- در محل: zu Hause در خانه
4- به ، در مقابل : zu nullصفر-صفر یا
A zu B آ در مقابل ب
5- برای :etwas zu essen چیزی برای خوردن
6- با،از طریق : zu Schiff با کشتی
7- بعنوان :zu Berater بعنوان مشاور
Zwischen سویشن
بین، در بین، وسط
Wie
مثل ، مشابه، همانند، همچنین
Seit زایت
۱- حرف اضافه : از (زمان) تا حالا
۲- حق ربط : از وقتی که
verzeihung فرسای هونگ
ببخشید (حرف ندا)
1.Verzeihung! Ich habe die falsche Nummer gewählt.
1. ببخشید! من شماره اشتباه را گرفتم.
als
1- وقتیکه ,زمانیکه:
Sie bremste sofort,als sie den Radfahrer sah.
او بلافاصله ترمز کرد، زمانیکه او دوچرخه سوار رادید.
2- به صورت ,به عنوان:
Schmidt ist als Vorgesetzter.
اشمیت به عنوان ناظر است.
3- از [برای مقایسه]:
Ich bin älter als er.
من مسنتر از او هستم.
durch دورش
از طریق ، بوسیله، توسط
erst
تازه حالا، تازه فقط،
gerade
1-دقیقاً (بیان تأکید) کاملاً، حتماً
.Das ist gerade das Problem.
مشکل دقیقاً همین است.
2- حالا حتماً (بیان نارضایتی)
.Gerade jetzt wird sie krank.
حالا حتماً او باید الان مریض میشد.
3- حالا حتماً (بیان نارضایتی)
.Gerade jetzt wird sie krank.
حالا حتماً او باید الان مریض میشد.