9-10 Flashcards

1
Q

تیپولوژی شخصیت با—- مشخص میشه

A

دفاع‌ها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

دفاع در خود فرورفتن
Extreme withdrawal

A

جزو دفاع های سطح پایین است.

میل به پس کشیدن از روابط انسانی (میگه من با آدما حال نمی‌کنم)

پیشوندextreme اینجا یعنی چی؟ یعنی در حالت عادی همه داریم و مشکلی هم نیست موقعی دفاعی سطح پایین میشه که افراطی باشه.

در بزرگسال: جانشینی خیال با واقعیت. ( استفاده از مواد برای تغییر سطح هشیاری نیز نوعیwithdrawal محسوب میشه)

در dsm واژه اوتیستیک فانتزی به جای withdrawal استفاده میشه.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

تفاوت دفاع دیسوسیشن با withdrawal

A

ما موقعی که دیسوشیت می‌کنیم رابطه مون با خودمون قطع است. رابطه ذهن با بدن.

اما اینجا با ذهن قطع نیست. اتفاقا تمرکز دارید. اما با هر چیزی که با انسان سروکار داره مشکل دارن.

بنابراین اصلی ترین نمود withdrawal: قطع تماس چشمی، سکوت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

تفاوت تنهایی یک آدم سالم با تنهایی آدم اسکیزوئید

A

فانتزی‌شون فرق داره

آدم اسکیزوئید در تنهایی هم در دنیای خیالاتشون هستن اما آدم سالم اینقدر در دنیای خیالاتشون غرق نمیشن.

کیفیت تنهایی آدم سالم آمیخته با اضطراب نیست. آدم های اسکیزوئید مدام میترسن این تنهایی رو از دست بدن.

در اسکیزوئید ها مسئله capacity to be alone نیست. کپسیتی تو بی الون باید در بستر ارتباطی باشه. یعنی تنهایی در حضور دیگران. نه تنهایی در غیاب دیگران. یعنی در عین تنهایی همه حاضرن باهام. در درونت بابا هست مامان هست. اما اسکیزوئید ها خالی است توشون

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

دفاع انکار denial

A

جزو دفاع های سطح پایین است.

اولین واکنش به حادثه فاجعه آمیز که طبیعی همه آدم هاست( مثل مرگ نزدیکان). انکار نیاز به ارتباط. «انکار واقعیت ارتباطی» که اصلی ترین مولفه ش انکار استقلال تو است.
در سطوح پایین استقلال آدما انکار میشه. Ego centerism داریم یعنی وقتی رو خودم متمرکز مسلما انکار میکنم بقیه خواسته ها و نیاز ها رو

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

دفاع omnipotence control

A

جزو دفاع های سطح پایین است

اون چیزی که در ذهن کنه واقعیت است نه اون چیزی که اون بیرون می‌گذره. ایگو سِنتِریسم یعنی من محور دنیام. بنابراین واقعیت رو من تعیین می‌کنم

هر چقدر احساس ناتوانی داشته باشم به همون میزان باید حس کنم قدرتمندم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

فرنتسی در مقاله مراحل درک واقعیت میگه امنی پوتنسی از سه تا مرحله می‌گذره

A

١- منم که امنی پوتنسی دارم. ( مرحله توانایی مطلق ، خیال تسلط بر دنیا)

٢- توانایی مطلق ثانویه ( که در آن مراقب کودک واجد توانایی مطلق دانسته می شود)

٣- فهم این واقعیت دردناک که توان هیچکس نامحدود نیست.

سایکوپات ها در اولی هستن نارس ها در دومی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

آرمانی سازی و ناارزنده سازی مفرط

A

جزو دفاع های سطح پایین است.

عشق از این نوع است اما نه از این نوع پاتولوژی‌ش. عشق از نوع آرمان سازی سالمم است.

این دو دفاع به شکل پاتولوژیکش روی احساس شرم میاد. یعنی احساس بی ارزشی، حقارت، نفرت.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

چرا در نارسیسیزم غم نداریم؟

A

چون فقدانی نیست غم هم نیست. جایی که فقدان نباشه غم هم نیست.
چرا فقدان نیست؟ چون عشقی نیست.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

وقتی به اشتباه میگیم پروجکشن یعنی تعمیم خطای درون به بیرون، چه خطایی انجام می‌دیم؟

A

از کارکرد ارتباطی پروجکشن غافل میشیم. پروجکشن رو به یک خطای شناختی تقلیل می‌دیم و فکر میکنیم مشکل توی توعه و اون بیرون هم مشکلی نیست

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

در این دفاع درون فکنی و برون فکنی درهم می‌آمیزند و شخص مقابل وادار می‌شود تجربه ای داشته باشد که با خیالات ناهشیار بیمار هماهنگ است

A

همانند سازی فرافکنانه PI

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

چی باعث تداوم اسپیلیتینگ میشه

A

اسپیلیتینگ ابتدایی ترین شکل تجربه است پس در جای خودش خوب و مناسب است. بنابراین اون چیزی که اسپیلیتینگ رو ایجاب می‌کنه تجربه بد است. یعنی دنیای ناامن به تداوم اسپیلیتینگ ختم میشه.
دنیا وقتی امن است من اجازه میدم بدی و خوبی با هم قاطی بشن چون خوبی غلبه داره
هر وقت تهدید بیش از حد باشه من اجازه نمیدم این تجربه های تهدید آمیز با بقیه تجربه ها قاطی بشه. چون باید بدونم تهدید کجاست.
حدش رو تمپرمنت و تجربه و ژن من و…تعیین می‌کنه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

بدنی سازیsomatization

A

جزو دفاع های سطح پایین است.

یعنی غلبه تجربه فیزیولوژیک در مواجهه با واکنش فیزیولوژیک.
من از تو دلگیرم دل درد میگیرم.
نقص در سیمبولایز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

دفاع sexualization

A

جزو دفاع های سطح پایین است.
زیرمجموعهact out

هدف اصلی این دفاع: تبدیل ترس یا درد یا هر احساس آزاردهنده به برانگیختگی و هیجان زدگی

من جلسه رو به اغواگری میکشونم تا کنترل کنم.
بد آبجکتی که قراره بهم آسیب بزنه رو اینطوری کنترل میکنم. یه جور pi است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

یکی از نشانه های جدی dissociation

A

نوسان خلق

یک مرتبه حالت گرفته میشه. یک مرتبه پکر میشی و بی انرژی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

چه چیزهایی dissociation ایجاد می‌کنه

A

١- درد
٢- تروما

منظور از درد: درد بدنی و هیجانی

17
Q

رابطه تروما و گسستگی ذهن

A

وقتی dissociation میاد همیشه هم تروما میاد از بغلش.
یعنی dissociation منجر به تروما ، و تروما منجر به dissociation میشه

18
Q

ترجمه صحیح repression

A

واپس‌رانی

سرکوبی ترجمه‌ی غلطی است

19
Q

فرق suppression و repression

A

در ساپرشن(که پیش هشیار است) ما جلوی احساسات رو میگیریم
در ریپرشن ما جلوی افکار و تصورات رو میگیریم. حوزه حافظه رو در بر میگیره.

چرا پیش هشیار؟ چون تجربه های بدنی نمیتونه ناهشیار باشه.

هر دوشون دفاع سطح بالا هستن

کلا همه دفاع های سطح بالا یه جور ریپرشن‌اند.
یعنی با تصورات مون یه کارهایی می‌کنیم که احساسات مون رو تجربه نکنیم.
درست تر اینه که بگیم توجه نکردن به تصورات با هدف تجربه نکردن احساسات مخلوط.
در دفاع های سطح بالا چون امبی‌ولنسی موضوع‌ش‌اند پس عملا موضوع این دفاع ها گیلت است. همون اضطراب آزار دادن

20
Q

دفاع مجزاسازی عواطف
Isolation of affect

A

جزو دفاع های سطح بالا است.

جدا کردن احساس از فکر.
یعنی راجع بهش حرف میزنم اما حس نمیکنم. ممکنه به بی حسی روانی ختم بشه (تیپیک در آدمهای obsessive compulsive دیده میشه).

هر کاری با ذهن تون بکنید که به احساساتتو توجه نکنید میشه دفاع سطح بالا. اگر ازتون پرسیدن دفاع سطح بالا است یا پایین به امبی ولنسی دقت کنید. اگر بود : بالا ست.

21
Q

فرق مجزاسازی عواطف با گسستگی ذهن
و یکی از تفاوت های دفاع های سطح پایین و بالا

A

در مجزا سازی کل تجربه محو نمیشه. بلکه مولفه هیجانی آن حذف میشه.

درباره همه دفاع های سطح بالا همینه. یعنی بخشی از سیستم روانی رو مختل می‌کنه. نه همه ش رو. برعکس دفاع های سطح پایین که کل احساس و ادراک و سائق و… رو مختل می‌کنه.

برای همینه که دفاع های سطح بالا عملکرد آدما رو مختل نمی‌کنه. واقعیت سنجی‌ رو مختل نمی‌کنه

دفاع های سطح پایین واقعیت رو مختل میکنه، دفاع های سطح بالا برداشت من از واقعیت رو مختل می‌کنه.

بیرون میگه در دفاع های سطح پایین من سیستم ادراکی رو از کار میندازم تا دردم نیاد. پس واقعیت هم درست درک نمیکنی.

22
Q

فرق عقلانی سازی intellectualization با مجزا سازی عواطف

A

جفت شون دفاع سطح بالا هستن.

عقلانی سازی سطوح بالاتری از مجزاسازی است. فرد از احساساتش به شیوه بی احساس و عقلانی حرف می‌زند. بی خلاف مجزاسازی که در آن فرد احساسی ندارد.

در isolation جنبه عاطفی رو به کل حذف می‌کنیم. اما در عقلانی سازی جنبه عاطفی رو میگیم اما با رنگ و لعاب منطقی و استدلالی

23
Q

دفاع دلیل تراشی

A

جزو دفاع های سطح بالا است.

یعنی به جای پذیرش احساسات مثبت و منفی بذار از علت و اسباب‌ش حرف بزنم

چی شد اینجوری شد مهم تره تا اینکه چه حسی دارم

24
Q

اخلاقی سازی moralization

A

جزو دفاع های سطح بالا است.

یک جور دلیل تراشی است از جنس اخلاقی.

25
Q

دفاع تفکیک compartmentکردن

A

جزو دفاع های سطح بالا است.

یعنی دو بخشی از یک تجربه بدون اینکه تضادش اذیت کنه در ذهنت هست. اسپیلیتینگ نیست.
اگر آگاهانه اینکارو کنی همون تزویر است.
اما compartment یعنی خیلی حواسم به این دو تضاد نیست.

26
Q

دفاع undoing ابطال ، عمل زدایی

A

جزو دفاع های سطح پایین است.

دنباله‌ی طبیعی دفاع کنترل مطلق است.
ماهیتی جادویی داره.
مثلا کاری که جبران بداخلاقی دیشب است.

چی توشه که جزو دفاع های سطح پایین محسوب میشه؟ انکار واقعیت ( یعنی با یک واکنش من، آسیب محو میشه)

27
Q

برگرداندن به خود turning against the self

A

دفاع های سطح بالا

به جای اینکه یقه تو رو بگیرم اون بیرون، یقه تورو رو اون تو میگیرم. به خودم بر نمیگزدونم که به تو برمیگردونم.

کلا این دفاع رو به کار نبرید. کلا درست نیست.

28
Q

دفاع جابه‌جایی displacement

A

جزو دفاع های سطح پایین است.

بیرون دعوا میکنید می‌آید خونه بدخلقی می‌کنید.
هدایت سائق یا هیجان به موضوعی دیگه، چون موضوع اولیه به دلایلی اضطراب آور است.

در روانکاوی گفته میشه فوبیا ها دیس‌پلیسمنت کردن است. یعنی مادر رو منتقل میکنید به گربه

29
Q

دفاع واکنش وارونه reaction formation

A

تبدیل عاطفه منفی به مثبت و برعکس. تبدیل عشق به نفرت، حسرت به تحقیر یا حسادت به جاذبه…
هر جبرانی reaction formationنیست مثال آدمهای نارس که حقارت زیادی داره اما خود بزرگ‌بین است. اما به این معنا نیست که داره واکنش وارونه انجام میده.

Reaction formation یه کارکرد بیشتر نداره:
تبدیل منفی به مثبت و مثبت به منفی
یعنی ازت خوشم نمیاد ولی بیشتر تحویلت میگیرم. چرا؟ جلوی آسیب رو بگیرم

30
Q

دفاع وارونگی نقش/ وارونه سازی reversal

A

جزو دفاع های سطح بالا است.

شبیه واکنش وارونه است. با این تفاوت که تو واکنش وارونه احساس تغییر می‌کنه اینجا نقش. من میشم بابات
در آدمهای دیپرسیو می‌بینید. مراقبت از کسایی که لزوماً شما نباید مراقب شون باشید.

در سه خانواده بیشتر می‌بینید: بیمار(هرجور ناتوانی)- فقیر- غیاب به دلیل طلاق

نوع دوستی هم می‌تونه یکی از مصادیق این دفاع باشه. یا بچه های خانواده شلوغ که نقش مادر رو بازی میکنن

اگر احساس بی ارزشی بکنم اصلا نمیرم رو دفاع ریورسال

31
Q

دفاع همانندسازی identification

A

جزو دفاع های سطح بالا است.

وجهی از تحویل بهنجار است که تحت موقعیتی ماهیت دفاعی پیدا می‌کنه.
همانند سازی یعنی میخوام ویژگی های تورو مال خودم کنم کم کم شبیه تو بشم.

آیا قراره هویتم شبیه تو بشه؟ خیر.
قراره شبیه تو بشم.
فقط شبیه.
قراره منم مثل تو شغل داشته باشم منم ازدواج کنم

یعنی تلاش برای جذب صفات تو. نه چیز هسته‌ای‌ترِ تو.
یعنی در عین استقلال شبیه تو بشم

32
Q

دفاع شوخ طبعیhumor

A

جزو دفاع های سطح بالا است.

فرقش با لودگی که یه دفاع سطح پایین و اکت اوت است چیه؟ اینجا واقعیت انکار نمیشه. درد رو انگار نمی‌کنی. فقط تبدیل می‌کنی این درد رو به یه وجه خوشایند