14-15 Flashcards
ویژگی های هیستریونیک
کودک منشی
*نفع ثانویه از جسمانی سازی
*تلقین پذیری بالا
*اضطراب
*رفتار و حالات کانترفوبیک ( نزدیک میشه به چیزی که ازش میترسه یا دوست نداره، یعنی یا تبعیت یا لجبازی، بستگی داره شما با اون مرجع قدرت چه وضعیتی دارید،گفتیم عزت نفسشون تکمیل میشه،بنابراین اگر تکمیل بشه: تبعیت. اگر نشه: لجبازی)
*دیسوشیشن ( در تمامی سازمان مرزی یه ویژگی اسپیلیتینگ داریم به شکل ساختار و یه ویژگی داریم به شکل فرایند که میشه دیسوشیشن. گسستگی در تمامی ادم های مرزی کم و بیش تغییر میکنه. یکی از ویژگی های اصلی هیستریونیک ها دیسوشیشن مستمر است. ( چون سلف تکه پاره ست گسستگی خیلی خودش رو نشون میده. نارس هم گسستگی داره اما چون یه سلف نسبتا قلابی وجود داره کمتره توشون)
*در حرفی و وراجی
*ناتوانی در حفظ حریم شخصی و خصوصی
الگوی خانوادگی در ایجاد هیستریونیک ها
مادر بی کفایت + پدرنارسیستیک
مادر بی کفایت یعنی مادری که توانایی تشخیص نیازهای نوزاد رو نداره. Impinge میکنه
پس در جوامع پدر سالار هیستریونیک بیشتر داریم.
چرا؟
چون اون چیزی که ناامنی رو کم میکنه قدرت است( در تمامی سازمان مرزی تم اصلی قدرت است) آدم هیستریونیک میره سراغ تجمع قدرت خب طبیعتاً در جوامع پدر سالار قدرت دست مرده. و طبیعی است در این جوامع زن ها بیشتر هیستریونیک بشن. ( در مرد هیستریونیک ساختار خانواده به شکل مادر سالار و پدر بی کفایت است)
پس دو ویژگی در جوامع پدر سالار باعث میشه زن ها بیشتر هیستریونیک بشن: ١- تجمع قدرت در مرد ٢- جذابیت مرد( چون پدر بیشتر غایب است یه جذابیت ذاتی برای دختر داره چون باز پسرها در جنسیت مشارکت)
فقط در جوامع سنتی
جدا سازی جنسی و نقش جنسی دادن پیش از موعد هیستریونیک تولید میکنه. بطور کلی هر چیزی که جنسیت رو مرموز کنه.
شکاف جنسیت و انسان بودن در تمامی ساختارهای مرزی هست اما در هیستریونیک جنسیت محور است.
حالت های اصرار بر جنسیت درمانگر
من مردم اصرار کنم بر درمانگر غیرهمجنس: هیستریونیک
من مردم و اصرار کنم بر درمانگر همجنس: نارسیستیک
آدم سالم اصرار نمیکنه براش فرقی نداره
چرا Dissociation تروما ایجاد میکنه و تروما Dissociation؟
در واقع Dissociation با یه متغیر واسط این چرخه رو ادامه میده. اونم اینه که ارتباط رو از کار میندازه. یعنی Dissociation ظرفیت های ارتباطی رو مختل میکنه
چیز عجیب اینه که شما با گسستگی میخوای ارتباط رو حفظ کنی اما عملا داری مختل میکنی.
تروما آدم رو تنها میکنه، آدم رو از ماتریس ارتباطی بیرون میکنه (تروما در بستر ارتباط برطرف میشه)
—
هر ازونایی به Dissociation تبدیل میشه چون تروما درد ایجاد میکنه، درد contain نمیشه، ذهن خودش رو شروع میکنه به گسسته کردن تا جلوی درد رو بگیره( در واقع ذهن توان ادراکش رو از کار میندازه).
بهاش اینه واقعیت رو تحریف میکنید تا دیگه دردت نیاد. اونوقت میوفتی تو یه تنهایی وحشتناک. و چون نمیتونی در قالب نماد بیانش کنی به اکت اوت و پیآی پناه میبریم.
چرا وقتی تنهاییم حالمون بده؟ کسی نیست کانتین کنه کسی نیست به جاش برامون معنا بده عملا امکان بهبودی رو از خودمون میگیریم
تعریف تروما
١- ایگو انتظارش رو ندارن(فروید)
٢- چون انتظارش رو ندارن نمیتونه باهاش کنار بیاد یعنی بهش معنا بده.
- پس هر تجربه ای که از معنا دادن بهش ناتواناید تروماست.
چه تجربه های از معنا دادن بهش ناتواناید؟ pain روانی و فیزیکی. دردی که کانتین نشه
درد تعریف واحدی نداره برای هر کس متغیر است و وابسته به ظرفیت ایگو و معنای رویداد است.
پس: ١-ظرفیت ایگو٢-معنای رویداد
از دید روانکاوی رویداد فینفسه تروماتیک نیست معناشه که تروماتیکه. پس تروما رو از اتفاقات تعریف نمیکنیم از رو تاثیراتشون روی ایگو تعریف میکنیم.
هر چی ایگو ضعیف تر باشه احتمال تجربه تروما بیشتر (تمپرمنت هم مهمه)
تروما یه چیز رو از کار میندازه
Reflective function
توان معنادهی و نماد پردازی
یعنی ظرفیت خوداندیشی یعنی بتونیم به تجربه هامون معنا بدیم. کلا ایگو رو از کار میندازه. برای همین روابط رو مختل میکنه. شروع میکنه به مختل شدن. دیگه نمیتونی رابطه برقرار بکنی.
بنابراین رو میاری به :
١- Pi
٢- Act out
(دو پدیده ناشی از Dissociation)
چه داروهایی به افرادی که Dissociation ساختاری دارن تجویز نکنیم
داروهای ضد اضطراب
چون Dissociationشون تقویت میشه
انواع Dissociation
ساختاری: یعنی تو یه دورانی Dissociationرخ داده که تروماتایز شده فرد و ساختار روان شروع کرده گسسته شدن
واکنشی: یعنی متناسب با تجارب خاصی که دارید Dissociate میشید مثل مصرف مواد مخدر
تروما به شدت به عوامل—-وابسته هستند
عوامل سرشتی
یعنی به تمپرمنت وابسته است
منظور از اینکه تروماها phase-specific هستن یعنی چی
یعنی وابسته به فازی هستن که تروما توش اتفاق افتاده
یعنی زمینه محوراند
اگر تروما بعد از ظهر برات اتفاق افتاده باشه بعد از ظهرا حالت بد میشه
در خانواده سه نوع تروما داریم
١- cheotic
(بههمریخته، آشفته) کودک نمیتونه پیش بینی کنه. بدترین نوع همینه. که ختم میشه به دلبستگی آشفته. به شدت به منتالیزیشن آسیب میزنه. مثل والدین مرزی، الکلی، وقتی پایداری و ثبات رفتاری نداری و یه روز خوبی یه روز بد
٢- abusive
٣- neglectful
سیمپتوم های دیسوشیتیو سه تا سطح داره
١- amnesia
عوارض سطح اول
٢- عوارض ثانویه: عزت نفس پایین/شرم/rage/خودتخریبی
٣- self destructive
سومصرف مواد/خودزنی/خودکشی
چهار عامل در استعداد ساختار تبدیلی و هیستریونیک دخیل است
١- استعداد هیپنوتیزم ( تلقین پذیری بالا)
٢-اسیب دیدگی شدید
٣-تقویت شدن پاسخ های گسسته کودک ( تقویت پاسخ هایی که دیسوشیت میکنه)
۴- نبود دوره های آسایش بین تروماها(بین فواصل تروما فرصت استراحت ندارن).
چرا رفتارهای دیسوشیتیو تقویت کننده است
وقتی دیسوشیت میکنی درد رو کمتر حس میکنی وقتی درد کمتر حس کنی تقویت میگیری بنابراین رفتارهای دیسوشیتیو خود به خود تقویت کننده است
مثلث تروما
بالا سمت راست: abused
بالاست چپ: abuser
پایین: observer
بین ابیوزد و ابیوزر احساسات اسپیلیت شده وجود داره
بین ابیوزد و ابزرور احساسات مخلوط
احساسات آدم آسیب دیده رو با abuser بررسی نمیکنید چون اسپیلیت شده است. باید با observer بررسی کنید.
به ابیوزر حتی اگر نزدیک ترین شخص است کاری نداشته باشید. اگر منجی و ابیوزر یکی بودن روی نقشهاشون شیفت کنید.
نفر سوم واقعی یا خیالی فرقی نمیکنه. حتی ممکنه خدا باشه. بررسی کنید ببینید آدمها دوست داشتن کی مراقبشون باشه در برابر این آسیب. ( چرا مراقب میخوایم؟ چون اتچمنت محوریم)