4-5 Flashcards
باید تو چه وضعیتی باشید که نیاز تون رو به دیگران انکار کنید؟ همون دفاع های منیک
وقتی مرز ما با بقیه مشخص نیست. وقتی بین خودت و دیگری مرزی نداری بنابراین نمیدونی دیگری چی هست
در دو حالت تاکید میکنیم نیازی بهت ندارم و این پیغام رو میدم:
١- یا شما باید تو یه وضعیت روانی باشه که دیگری رو آزارگر ببینی
٢- یا دیگری رو ضعیف ببینی
یکی از نمودهای دفاع منیک
تمایل به خرافه
دروغ گفتن ناشی از چیه؟
امنی پوتنسی
یعنی دنیا رو مطابق میلم میسازم
من نمیخوام به محدودیتهای واقعیت قانع باشم و تن بدم
دله دروغگوها
عدم تحمل ابهام از ویژگی های ساختار
مرزی
به خاطر همین میل به دسته بندی و طبقه بندی آدما دارن. گرایش به کلاسهای خودشناسی و طالع بینی و امثال این
رابطه فرهنگ و جامعه در سازمان روانی
نمیتونی بگید جامعه بردرلاینه
باید بگید جامعه گرایش های بردرلاین رو تقویت میکنه
رسوم و … رو یکسری ساختار شخصیت سوار میشه. رسوم بدون آدم که نداریم
چرا در dissociation رابطه با واقعیت قطع میشه
اینجا ذهن از بدن گسسته میشه
( ما از طریق بدن واقیعت رو درک میکنیم)
وقتی رابطه با بدن قطع است رابطه با واقعیت قطع میشه
چرا میل جنسی تغییر نمیکنه؟
از نظر روانکاوی میل جنسی و گرایش جنسی رو نمیشه تغییر داد چون فانتزی تغییر نمیکنه
«هرکاری بابام باهام کرده با خودم میکنم»
این جمله غلطه.
درستش چیه؟
هر کاری بابام باهام کرده رد پاش توی کارایی که با خودم میکنم هست
چرا به دفاع های سطح پایین میگیم دفاع های بین شخصی؟
چون فرض اینه با یه کس دیگه ای که خطرناک است داریم اینکارو میکنیم
هدف شون جلوگیری از ناامنی و بیاعتمادی است.
منظور از بیرون ، بیرون از ذهن است. ممکنه مریضی جسمیتون یه ناامنی باشه.
*وقتی شما رشد میکنید اونوقت ناامنی از بیرون، به درون منتقل میشه
دلیل خودمحوری در وضعیت ps
ناامنی باعث میشه خودمحور باشیم
دوم اینکه این آدما دارن نقش مراقب رو برای خودشون بازی میکنن.
اما آدمهای سالم نارسیسیزم شون رو منتقل میکنن، یعنی سرمایهگذاری میکنن رو بقیه. خرد خرد یه بخشی رو پارتنر یه بخشی بچه و …
اما هر چقدر آسیب دیده باشید از سرمایهگذاری عاطفی اجتناب میکنید. سعی میکنید تمام سرمایه رو تو خودتون جمع کنید.
اجزای پرسونالیتی
تمپرمنت
کاراکتر
هوش
رابطه هوش با دیفنس ها
هیچ رابطه ای بین هوش و دفاع وجود ندارد. یعنی اگر باهوش باشید از دفاع سطح بالا لزوما استفاده نمیکنید و ارتباطی اصلا بین این دو نیست.
دیفنس ها به کاراکتر ربط دارن
یعنی دفاع ارتباط مستقیم داره با رابطه ای که با اطرافیانت داری
دو وجه سوپرایگو
Ideal egoایدیال ایگو
Conscienceوجدان
-
چطوری شکل میگیره؟
ایدیال ایگو کیه؟ والدین. بابای خوب مامان خوب. باباومامانی که تورو دوست ندارن آیا آرمان تو اند؟خیر. بنابراین ایدیال ایگو شکل نمیگیره اونجوری که باید. آرمان ایگو از سمت عشق میره به سمت قدرت.
وقتی پدر مادر خوب نیستند اونوقت من احساس امنیت نمیکنم (گفتیم عشق نماده امنیته دیگه). بنابراین ایدیال ایگوی ناقص آرمانی ندارن خوب و بد برات روشن نیستن، «قدرت» بهت نشون میده خوب و بد چیه. محوریت خودت، ارضای نیازت. در واقع رابطه پارت آبجکت. یعنی اگر نیاز های من ارضا بشه حالا میایستم ببینم تو چی میگی.
اگر کنترل مدفوع داشته باشم که از عشق مامان به خودم حفاظت کنم(یعنی به خاطر مامان ): عشق غلبه داره.
اگر مدفوع رو کنترل کنم چون از مامان میترسم(منطق ترس حاکم بشه) یعنی چون میترسم مثلا کتک بخورم: پس قدرت اینجا غلبه پیدا میکنه. به اصطلاح میگیم فیکس شده در مرحله آنال. یعنی اینجا گوش میدم حرف مامانم بعد چهار سال دیگه گوش نمیدم یا اینجا گوش میدم اما فردا سر میز غذا نمیخورم یه جور دیگه لجبازی میکنه وارد جنگ قدرت میشم. بنابراین مرحله انال مرحله جنگ قدرته.
توضیح وجه conscience از سوپرایگو
این بخش نظارت میکنه ببینه ما مطابق ایدیال ایگو رفتار میکنیم یا نه.
برعکس ایدیال ایگو که ناهشیار است. این بخش تقریباً هشیار است.
یه مرزی بین ایگوی واقعی و ایدیال ایگومون هست.
اگر ما در ایدیال ایگو نقص داشته باشیم طبیعتاً خیلی ملاکی برای ارزیابی خودمون نداریم.
یعنی ملاک مون قدرته پس مطالق قدرت ارزیابی میکنیم.
پس سوپرایگوی ناقص سوپرایگوی است که ایدیال ایگو و وجدان توش نقص داره
این کانشِنس کارش اینه گیلت ایجاد بکنه.
چرا در مرزی ها احساس ارزشمندی کمه؟
چون ایدیال ایگو وجود ندارد و به شدت ناقص است و کم وجود داره ارزشمندی به شدت کمه
محور این وضعیت شیم است