1-2-3 Flashcards
انواع نظام تشخیصی
داینامیک
استاتیک(توصیفی)
در داینامیک نظریه داریم
در توصیفی فقط مستقیماً رفتار گزارش میشه و اتفاقا سعی میکنیم نظریه توش نباشه
ایگو
رسوب روابط با نزدیکان
نمیگیم رسوب آدما. میگیم رسوب رابطه. چرا ؟ چون رابطه ای که در دو سالگی با مامانتون داشتید رسوب داشته و ممکنه اون رابطه دیگه تکرار نشده باشه و الان رابطه تون فرق کرده باشه.
بنابراین اگر من در ایگوی شما دقت کنم روابطتون رو میبینم
مراحل درونی سازی
Internalization
١-
Incorporation
جذب - درون بردن- اینجا میبریم تو
وقتی خیلی کوچیک بودیم اینکورپوریت میکردیم
وقتی چیزی رو میخوری فقط نابودش نمیکنی، به کثافت تبدیلش میکنی. چیو؟ چیزایی که دوست دارن، بهترین چیزای دنیا رو.
*اضطراب نابودی
(چیزی رو که دوست داره نابود میکنه پس وقتی نزدیک میشن یا نزدیک میشی از چی میترسه؟ اضطراب نابودی)
عشق و نفرت اینجا مشخص نیست.
سایکوپات
٢-
Introjection
درون فکنی
حول و حوش٢-٣ سالگی
اینجا خودش میشید
من =مساوی آبجکت است
ذوب شدن تو در دیگری و دیگری در تو، مرز از بین میره. مرز مخدوش است.
تفاوت بین منو دیگری مشخص نیست اما میتونم حدس بزنم یه چیزی به غیر از من وجود داره. یه آبجکت قدرتمند، که بهخاطر ضعفم دوست دارم اونو با خودم یکی بگیرم. یعنی میدونم این مامان منه، ولی میخوام مامان من با من یکی باشه.
وقتی مرز مخدوش است پس نیاز های تو برام روشن نیست و رابطه پارت آبجکت است.
*اضطراب جدایی
٣-
Identification
همانند سازی
وقتی نزدیک به دوران دبستان و بلوغ میشیم (دوره حل اودیپ)
یعنی من شبیه دیگران میشم.
من کم کم حس میکنم این رابطه دوتایی با مامان یکی دیگه هم میاد وسط. اولین جایی که میفهمم یک ذهنی به غیر از من وجود داره. اگر ما دوتا باشیم هیچوقت نمیفهمم کسی به غیر از من هم توی این دنیا هست. وقتی سومی وارد میشه میفهمم من تنها نیستم. آگاهی از میل دیگری.
نکته: اگاهی از ذهنیت دیگری. نه از شخص. چون من میدونم بابا هست از دو سالگی وجودش رو حس کردم از یه جایی به بعد میفهمم این مرد یک ذهنی هم داره یه چیزایی هم میخواد آدمهای مرزی به این سطح نمیرسن
*اضطراب گناه یا سوپرایگو
غیرت jealousy
نگرانی از بیشتر بودن عشق دیگری به معشوق
تعریف سائق و فانتری
سائق: هر نیاز بدنی شما که در ذهن شما نمود پیدا میکنه
فانتزی: بازنمایی این سائق هاست
ناتوانی در تحمل تفاوت ویژگی کدوم شخصیته؟
نارسیستیک
برای همین یکی از ویژگی های اصلی آدم نارسیستیک جنسیت ستیزی است
منظور از «هشیار شدن ناهشیار»
به زبان آوردن برای تغییر کفایت نمیکنه. ما موقعی تغییر میکنیم که زبان مون و فانتزیمون در یک مسیر حرکت میکنه. ما به این میگیم هشیار شدن ناهشیار. فروید میگفت درمان یعنی این.
یعنی آن فانتزی رو من از نو تجربه کنم
نخستین شکل نطم دهی به تجارت
دوپاره سازی
سادهترین طبقه بندی تجربه ها اسپیلیتینک است این سیاهه این سفید. بد خوب.
توجه به نیاز دیگری چه موقع رخ میده؟
توجه به نیاز دیگری زمانی اتفاق میوفته که استقلال کم کم رخ میده
( وقتی مرز بین منو تو مشخص نیست و من با تو یکی ام پس نیاز منم با تو یکیه، در حالیکه توجه به نیاز دیگری وقتی اتفاق میوفته که میفهمم تو از من جدایی)