درس ٤ - امكان شناخت Flashcards
١) اجمالى از تاريخ معارفت شناسى را بيان كنيد
- سوفسطائيان نخستين كسانى بودند كه در امكان شناخت واقعيت ترديد كردند.
- درپى آنها سقراط، افلاطون و ارسطو به تقويت مبانى شناخت پرداختند وبدين سان مباحث معرفت شناسى شكل گرفت.
- از رنسانس به بعد اين مباحث توسط فلاسفه اى مانند دكارت و كانت به اين مباحث توجه جدى تركردند واين مباحث دركانون فلسفه غرب جاى گرفت
٢) علم را تعريف كنيد
علم؛
- صورتى از معلوم در ذهن (علم حصولى)
- حضور خود معلوم نزد عالم (علم حضورى)
است
٣) معرفت شناسى را تعريف كنيد
شناخت انواع معرفت انسانى - مبادى - ابزار - ملاك ارزشيابى آن هسته مركزى آن عبارت است از؛ 'تبيين توانايى عقل در رسيدن به واقع'
٤) ادعاى شك گرايان را بيان و مورد بررسى قرار دهيد
• اگر كسى بگويد ‘من يقين دارم كه بايد در همه چيز شك كرد’
- ادعاى خود را نقض كرده است
• اگر كسى بگويد ‘شك دارم كه بتوان به امرى يقين پيدا كرد’
- مى پرسيم: آيا در شك خود نيز شك داريد يا نه؟
١) اگر پاسخش منفى باشد = به يقين اعتراف كرده است
٢) اگر پاسخش مثبت باشد = دگر نمى توان با او بحث منطقى كرد [زيرا دروغ مى گويد، بله بايد او را تنبيه بدنى كرد تا به حقيقت متنبه گردد. حقيقت آن است كه امورى چون فكر، درد و روج امورى يقينى و ترديد ناپذيرند
٥) استدلال شك گرايان را بيان و بررسى كنيد
•بيان استدلال: شك گرا مى گويند: 'هم حس خطا مى كند و هم عقل، پس نه حس قابل اعتماد است و نه عقل' • بررسي استدلال: استدلال فوق مبتنى بر يقين به امورى مانند: ١) مقدمات استدلال ٢) درستى استدلال ٣) نادرستى خلاف اين استدلال ٤) ناممكن بودن اجتماع دو امر متناقض ٥) تحقق درست و نادرست در جهان ٦) يقين به خطاكار ٧) واقعتى كه نادرست درك شده است ٨) درستى نتيجه استدلال
٦) چرا شك در همه امور امكان ندارد؟
- مسأله مطابقت (وعدم مطابقت) تنها در علم حصولى مطرح مى شود (چون شناخت واقعيت با واسطه نقش ذهنى است)
- در علم حضورى واسطه ميان عالم و معلوم نيست سپس همواره يقينى و عين واقع است
- در علم حصولى قضايايي وجود دارد كه ترديد ناپذير هستند، مانند ٢+٢=٤
- شك در همه امور امكان ندارد و ما ناگزير به امورى يقين داريم