Writting-jozve Flashcards
بهبود و تقویت
Fostering and enriching
فاکتور بازدارنده
Preventetive factor
عامل شدیدا موثر
Greatly helpful element
پدیده های بیشمار
Numerous phenomena
کاملا متفاوت
Enormously differ
فاکتورجدایی ناپذیر
As integral element
نقش اصلی داشتن
Sth has played a major role
به عنوان فاکتور شدیدا سازنده
As tremendously constructive factor
به عنوان فاکتور مخرب
As detrimental or harmful or negative factor
فاکتور مهم و چشمگیر
Important and significant element
بحث جنجالی داغ
Hotly debated issue
یکی از اثرهای شدیدا منفی در انجام چیزی
One tremendously negative effect of doing sth is …
ضرر جبران ناپذیر
Irreparable harm
انجام یه کاری وارد می کنه ضرر جبران ناپذیر
Doing sth inflicts much irreparable harms or damage
Doing sth bring about damaging effect on ….
وارد کردن
Inflict
Can Prove
Bring about
انجام یه کاری می تونه اثرات بدی وارد کنه
Doing sth can prove negatively influentional on sth
اثر بعد چندتا هم معنی
Adverse
Damaging
Detrimental
Harmful
شکی نیست
There is little doubt
انجام یه چیزی اثر بدی خواهد داشت روی چیزی با دور کردن شانس از اونا
Doing sth will have adverse influence on sth by taking away the chance from them
یه چیزی می تونه در نظر گرفته بشه
Sth can be deemed
یه چیزی می تونه کاملا عملا کنه به عنوان
Sth can suitably serve as
راهنمایی ما برای انجام کاری
Lead us to doing sth
زندگی انسانا دستخوش تغییرات شده
Human’s life has changed numerous
بر این ادعا
To claim that
عواقب برخاسته از چیزی
Consequences rising from sth
اقرار نیست که
It is no exaggeration
اقرار نیست این ادعا که
It is no exaggeration to claim that
یه چیزی باعث افزایش تغییرات بی شماری می شه
Sth has given rise to numrous transformations
قابل انکار نیست که
It is harfly deniable
در مرحله اول
In the first place
مهمتر از اون
More importantly
در اخر
Finally
جای تعجب نیست که
It is no wonder that
انجام یه کاری خواهد داشت ضرر بزرگی تو یه چیز دیگر
Doing sth will do a great damage to sth else
اثر روی یه چیز دیگر
Will do a Can prove Can cause Can have Bring about Will have Inflict
انجام یه کاری می تونه فراهم‌کنه ضرر یا اثر بزرگی برای یه نفر با به کار انداختن اون تو انجام کاری
Doing sth can prove harmful or great effective for a person by enabling them to do sth
انجام یه کازی می تونه مفید باشه با دادن شانس به کسی تو انجام کار دیگر
Doing sth can be beneficial by giving sb the chance to do sth else
انجام یه کاری می تونه عجیب باشه برای یه نفر یا یه چیز
Doing sth wil do wonder for sth or sb if
انجام یه کاری می تونه باعث اثر عجیب مثبتی بشه در کسی
Doing sth can cause wonderful possitive influence on sb
انجام یه کاری می تونه اثر باور نکردنی داشته باشه تو کسی
Doing sth can have unbleiveably effect on sb
انجام یه کاری اثر مخربی خواهد داشت رو چیزی با دور کردن شانس از اونا
Doing sth will have detrimental effects to sth by taking away the chance from them
صفات منفی
Adverse Detrimental Damaging Harmful Irreparable Crippling **************** influence - effect -impact
صفات مثبت
Helpful Beneficial Wonder Amazing Significant Favorable Possitive ****************** effect - influence - impacts-consequences
تمدن یک ملت
National ‘s civilization
مردم سراسر جهان
People all across the world
سراسر جهان
Throught the world
All around the world
زندگی بشر
Human’s life
این روزها
Nowadays
در جهان امروز
In the world today
در این جهان پیشرفته
In this modern world
دز سال های اخیر
In recent years
در این مقوله
In this regard
اکثریت مردم ایران
Vast majority of iranian’s people
اقلیت مردم ایران
Small minority of iranian’s people
تمایل دارم گروه اول و ساپورت کنم
I tend to support the former group
انجام یه کاری یه فاکتور جدایی ناپذیره درموفقیت زندگی انسان
Doing sth is an integral element in any successful human’s life
تمایل دارم به این ادعا که انجام یه کاری شدیدا مضرر ه در این زمینه
I tend to claim that doing sth is extreemely useless in this regard
من نه به گروه اوبل و نه به گروه دوم متعلقم
I belong to niether the former nor the latter group
دو دلیل متفاوت وجود داره که چرا من ساپورت می کنم نظرمو
There are two various reasons why i support such a belief
تعداد زیادی از مردم وجود دارند
There are great number of people
تعداد زیادی از مردم بر این باورند که
Great number of people believe that
من معتقدم
I belong to
در نظر من
In my view
من معتقدم که
I’m of the belief
I strongly believe that
عموم مردم براین باورند که
It is strongly believed by the public that
به عنوان مثال
For example
For instance
In particular
به عنوان یک مثال برجسته
As an outstanding example
یافته های اخیر نشون می ده که
A recent study show that
یافته های اخیر دانشمندان نشان می ده که
Scientists’ recent finding shows that
همان تجربه تلخ و ناخوشایند اتفاق افتاد برای من زمانی که
The same disturbing and unpleasant experience accured to me when
این یه تجربه شدیدا مخرب لود زمانی که
It was an extreemely disturbing experience when
همان تجربه خوشایند اتفاق افتاد برای من
The same pleasant experience accured to me when
یه تجربه فراموش نشدنی بود
It was an unforgettable experience
حدود یکسال پیش
It was about a years age
حدود دو سال پیش
It was jus two years ago
حدود نیم قرن پیش
About half a century ago
تاریخ شاهد یکی از لحظا بسیار فراموش نشدنی و باشکوه بود
History witnessed one of its most glorious or unforgettable moments
تاریخ شاهد یکی از لحظات تکان دهنده یا تاثلخ بود
History witnessed one of its most shocking or bitteress moment
در پایان
In the end
In the final analysis
As an conclusion
In summery
من معتقدم advance
I’m of the firm
به جای if
On the condition that
Providing that
sth or sb is done sth
می تونیم با اعتماد به نفس زیاد بگیم که
We can say with a high degree of confidence that
امکانات بیشمار یا متفاوتی برای چیزی وجود خواهد داشت برای اتفاق افتادن
There will be numerous or different posibilities for sth to happen
احتمال شدیدی وجود داره که
There will be string likehood that
کاملا ممکن خواهد بود که
It will be quite or perfectly conceivable that
یه شانس منطقی وجود خواهد داشت که
There will be reasonable chance that
احتمال انجام کاری تقویت خواهد شد
The chance of doing sth will be boosted or maximized
احتمال کمی وجود خواهد داشت که
There will be faint possibility that
احتمال انجام کاری کاهش پیدا خواهد کرد
The possibility of doing sth will be reduced
به ندرت این احتمال وجود خواهد داشت که
It will be barely conceivable that
شانس انجام کاری کم خواهدشد
The chance of doing sth will be minimized or spoiled
کاملا غیر ممکن خواهد بود که
It was almost impossible that
کاملا غیر عملی خواهد بود که
It will be highly or quite impractical
It will be hardly likely to
برای حل این مشکل پیچیده
To solve or resolve this daunting or complex problem
من شدیدا پیشنهاد می دم که
I strongly recommend that
برای مبارزه با موفقیت یا رویایویی با این مشکل
To successfully combat or deal with such a problem
برای رویایویی با این سختی
To meet this hardship
راه حل ممکن برای این موضوع می تونه باشه ..
A possible solution to this issue could be to
یه راه حل دیگه می تونه باشه
Another or still solution could be to
ایده سازنده
Constructive idea is
شدیدا توصیه می شه که
It is highly advisable for
برخلاف اثر منفی چیزی عمل کردن
To counteract the harmful effect of sth it is highly advisable for sb or sth to do sth
من میبینم اینو
I consider it I deem it I regard it I view it I see it
کاملا حیاتی دیده می شه برای انجام کاری
It seems quit or absolutely vital to do sth
من اونو شدیدا ضروری یافنم
I find it highly urgent to
ضروری بودن باید فهمیده بشه توسط کسی برای انجام کاری
The urgency must be understood by sb to do sth
توجه کافی باید داده بشه تو انجام کاری
Adequate attention must be given to doing sth
من حس می کنم خوشبختی در انتظار ماست اگر
I feel or sense promising future awaits us if or on the condition that or providing that …
من خیلی خوشبینم درباره اینده چیزی
I m so greatly optimistic a bout the future of sth if
من شدیدا حس می کنم اینده خوشبختی زیادی برای ما خواهد داشت یا نگه می داره
I strongly feel or sense the future holds a lot of promises for us if
من بدبینم به اینده یه چیزی
I m hardly optimistic about the future of sth if
مت شدیدا حس می کنم اینده تاریک و مبهمی در انتظار ماست
I strongly feel or sense that a dismal or vague future awaits us if
من شدیدا بدبینم به اینده یه چیزی
I m extremely pessimistic about the future of sth if
اینده یه چیزی روشن دیده نمی شه برای من اگر
The future of sth does not look bright or promising to me if
اگر شرایط اکنون به رشدش ادامه بده من کاملا مطمینم که اینده هیچ چیزی نخواهد داد جز شکست و تباهی
If the current condition continues to grow i m entirely certain that the future will have nothing to offer but failure and frustration
فاکتور شدیدا موثر
Tremendously effective factor
من شخصا فکر می کنم
I personally think
من مثل خیلی های دیگه فک می کنم
I,like many others,think
علی رغم دید خیلی ها من تمایل دارم فکر کنم که
Despite many people’s view that…, i tend to think
کسانی که موافقند با این دیدگاه فراخم می کنند دلایل بیشماری در فن دید ان ها
Those who agree with this opinion provide numerous reason in favour of their view
اگر چه کسانی که مخالفند با ایده بالا فراهم می کنند دلایل خودشونو به خوبی
Nevertheless,those who disagree with the view mentioned above provide own reason as well
اضافه کردن دلیل دیگر
Also
In addition
Moreover
Furthermore
توضیح همون ایده
In other word
In fact
نشون دادن جمله دیگه مخالف
On the other hand Instead Still However Otherwise
نشان دادن دلیل
Because Since As Now that As long as
نشون دادن نتیجه
As a result
Consequently
Accordingly
