speaking Flashcards
قیدها
Adverbs
تا به حال – هرگز
already- not yet
آیا تا به حال در برلین بوده اید؟
Have you already been to Berlin?
نه، هرگز
no, not yet
کسی – هیچکس
someone, no one
شما اینجا کسی را میشناسید؟
Do you know someone here?
نه، من کسی را اینجا نمیشناسم.
no i don’t know anyone here.
یک کم دیگر - نه خیلی زیاد
a little longer, not much longer.
شما مدت بیشتری اینجا میمانید؟
will you stay here a little longer?
نه، من خیلی زیاد اینجا نمیمانم.
no, I won’t stay here much longer.
چیز دیگری - هیچ چیز دیگر
something else, nothing else
میخواهید چیز دیگری بنوشید?
Would you like to drink something else?
نه، دیگر چیزی نمیخواهم
No, I don’t want anything else.
قبلا چیزی – هنوز هیچ چیز
something already, nothing yet.
شما چیزی خورده اید؟
Have you already eaten something?
نه، هنوز چیزی نخورده ام.
No, I haven’t eaten anything yet.
کس دیگری – هیچکس دیگر
someone else, no one else
کس دیگری قهوه میخواهد؟
Does anyone else want a coffee?
نه، هیچ کسی نمیخواهد
No, no one else
حالت اضافه
genitive
گربه دوست دخترم
my girlfriend’s cat
سگ دوست پسرم
my boyfriend’s dog
اسباب بازی بچههایم
my children’s toys
این پالتوی همکار من است.
This is my colleague’s overcoat
این خودروی همکار (زن) من است
This is my colleague’s car
این کار همکاران من است.
That is my colleagues’ work
دکمه ی پیراهن افتاده است
The button from the shirt is gone
کلید گاراژ گم شده است
The garage key is gone
کامپیوتر رئیس خراب است
The boss’ computer is not working.
والدین دختر چه کسانی هستند؟
Who are the girl’s parents?
چطور به خانه ی والدین او بروم؟
How do I get to her parent’s house?
خانه در انتهای خیابان قرار دارد
The house is at the end of the road.
پایتخت سوئیس چه نام دارد؟
What is the name of the capital city of Switzerland?
عنوان کتاب چیست؟
What is the title of the book?
اسم بچههای همسایه چیست؟
What are the name’s of the neighbor’s children?
تعطیلات مدرسه ی بچهها چه موقع است؟
When are the children’s holidays?
ساعت ویزیت دکتر چه زمانهایی است؟
What are the doctor’s consultation’s times?
ساعات کاری موزه چه زمان هایی است؟
What time is the museum open?
حروف ربط مضاعف
double connectors
اگرچه مسافرت خوب بود، اما خیلی خسته کننده بود
The journey was beautiful, but too tiring.
اگرچه قطار سر وقت آمد، اما خیلی پر بود
The train was on time, but too ful.
اگرچه هتل خوب و راحت بود، اما خیلی گران بود
The hotel was comfortable, but too expensive.
او (مرد) یا با اتوبوس میرود یا با قطار
He’ll take either the bus or the train.
او (مرد) یا امشب میآید یا فردا صبح
He’ll come either this evening or tomorrow morning.
او (مرد) یا پیش ما میماند یا در هتل.
He’s going to stay either with us or in the hotel.
او (زن) هم اسپانیایی صحبت میکند و هم انگلیسی
She speaks Spanish as well as English
او هم در مادرید زندگی کرده است و هم در لندن
she has lived in Madrid as well as in London.
او هم اسپانیا را میشناسد و هم انگلیس را
She knows Spain as well as England.
او نه تنها احمق است، بلکه تنبل هم هست
He is not only stupid, but also lazy.
او (زن) نه تنها زیباست بلکه باهوش هم هست
she is not only pretty, but also intelligent.
او (زن) نه تنها آلمانی، بلکه فرانسوی هم صحبت میکند.
She speaks not only German, but also French.
من نه میتوانم پیانو بنوازم و نه گیتار.
I can neither play the piano nor the guitar.
من نه میتوانم والس برقصم و نه سامبا.
I can neither waltz nor do the samba.
من نه از آواز اپرا خوشم میآید و نه از رقص باله
Ik like neither opera nor ballet.
هر چه سریعتر کار کنی، زودتر کارت تمام میشود
The faster you work, the earlier you will be finished.
هرچه زودتر بیایی، زودتر هم میتوانی بروی.
The earlier you come, the earlier you can go.
هر چه سن بالا میرود، احساس راحت طلبی بیشتر میشود.
The older one gets, the more complacent one gets.
حروف ربط
conjunctions
با اینکه تلویزیون روشن بود، او (مرد) خوابش برد
He fell asleep although the TV was on.
با اینکه دیروقت بود، او (مرد) مدتی آنجا ماند
He stayed a while although it was late.
با اینکه قرار داشتیم، او (مرد) نیامد
He didn’t come although we had made an appointment.
تلویزیون روشن بود. با وجود این او (مرد) خوابش برد
The TV was on. Nevertheless
, he fell asleep.
دیر وقت بود. با وجود این او (مرد) مدتی آنجا ماند.
It was already late, nevertheless, he stayed a while.
ما با هم قرار ملاقات داشتیم. با وجود این او (مرد) نیامد
We had made an appointment, nevertheless, he didn’t come.
با وجود اینکه گواهی نامه ی رانندگی ندارد، رانندگی میکند
Although he has no license, he drives the car.
با وجود اینکه خیابان لغزنده است، با سرعت رانندگی میکند.
Although the road is slippery, he drives so fast.
با وجود اینکه مست است، با دوچرخه میرود
Although he is drunk, he rides his bicycle.
او (مرد) گَواهی نامه ندارد. با وجود این او (مرد) رانندگی میکند
Despite having no license, he drives the car.
خیابان لغزنده است. باوجود این او (مرد) تند میراند
Despite the road being slippery, he drives fast.
او (مرد) مست است. با وجود این با دوچرخه میرود
Despite being drunk, he rides the bike.
با اینکه او (زن) تحصیل کرده است، کار پیدا نمیکند
Although she went to college, she can’t find a job.
با اینکه او (زن) درد دارد، به دکتر نمیرود.
Although she is in pain, she doesn’t go to the doctor.
با اینکه او (زن) پول ندارد، ماشین میخرد
Although she has no money, she buys a car.
او (زن) تحصیل کرده است. با وجود این کار پیدا نمیکند
She went to college. Nevertheless, she can’t find a job.
او (زن) درد دارد. با وجود این پیش دکتر نمیرود
She is in pain. Nevertheless
she doesn’t go to the doctor.
او (زن) پول ندارد. با وجود این یک خودرو میخرد
She has no money. Nevertheless, she buys a car.
من به محض اینکه ساعت زنگ بزند، بیدار میشوم
I get up as soon as the alarm rings.
من به محض اینکه شروع به درس خواندن میکنم خسته میشوم.
I become tired as soon as i have to study.
به محض اینکه به سن 60 سالگی برسم دیگر کار نمیکنم.
I will stop working as soon as i am 60.
کی تلفن میکنید؟
When will you call?
به محض اینکه چند لحظه فرصت پیدا کنم
As soon as i have a moment.
او (مرد) به محض اینکه فرصت پیدا کند تلفن میکند
He will call, as soon as he has a little time.
چه مدت شما کار خواهید کرد؟
How long will you work?
تا زمانی که بتوانم، کار خواهم کرد.
I’ll work as long as I can.
من تا زمانی که سالم باشم کار خواهم کرد.
I’ll work as long as I am healthy.
او (مرد) به جای اینکه کار کند در رختخواب لم داده است.
he lies in bed instead of workin.
او (زن) به جای اینکه غذا بپزد روزنامه میخواند
She reads the newspaper instead of cooking.
او (مرد) به جای اینکه به خانه برود در بار مینشیند.
He is at the bar instead of going home.
تا آنجا که من اطلاع دارم او (مرد) اینجا زندگی میکند
As far as I know, he lives here.
تا آنجا که من اطلاع دارم همسرش مریض است.
As far as I know, his wife is ill.
تا آنجا که من اطلاع دارم او (مرد) بیکار است.
As far as I know, he is unemployed.
من خواب ماندم، وگرنه به موقع میرسیدم.
I overslept; otherwise I’d have been on time.
من به اتوبوس نرسیدم وگرنه به موقع میرسیدم.
I missed the bus; otherwise I had been on time.
من راه را پیدا نکردم (گم شدم) وگرنه به موقع میرسیدم.
I didn’t find the way/ I got lost; otherwise I’d have been on time.
او (زن) از کی دیگر کار نمیکند؟
Since when is she no longer working?
از زمان ازدواجش؟
Since her marriage?
بله، او از وقتی که ازدواج کرده است، دیگر کار نمیکند
Yes, she is no longer working since she got married.
او (زن) از وقتی که ازدواج کرده است دیگر کار نمیکند
Since she got married, she’s no longer working.
آنها از وقتی که با هم آشنا شدند خوشبخت هستند
Since they have met eacht other, they are happy.
آنها از وقتی بچه دار شده اند به ندرت بیرون میآیند.
Since they have had children, they rarely go out.
او (زن) کی تلفن میکند؟
When does she call?
در حین رانندگی؟
When driving?
بله، وقتی که رانندگی میکند.
Yes, when she is driving.
او (زن) ضمن رانندگی تلفن میکند؟
She calls while she drives.
او ضمن اتو کردن تلویزیون تماشا میکند
She watches TV while she irons.
او (زن) ضمن انجام تکالیف مدرسه موسیقی گوش میدهد
She listens to music while she does her work.
من موقعی که عینک نمیزنم هیچ چیز نمیبینم.
I can’t see anything when I don’t have glasses.
من موقعی که موسیقی بلند است هیچ چیز نمیفهمم
I can’t understand anything when the music is so loud.
من موقعی که سرما خورده ام هیچ بویی را حس نمیکنم
I can’t smell anything when I have a cold.
موقعی که باران میبارد ما سوار تاکسی میشویم.
We’ll take a taxi if it rains.
اگر در بخت آزمایی برنده شویم، به دور دنیا سفر میکنیم
We’ll travel around the world if we win the lottery.
اگر او زود نیاید ما غذا را شروع میکنیم.
We’ll start eating if he doesn’t come soon.
صبر کن تا باران بند بیاد.
Wait until the rain stops.
صبر کن تا من کارم تمام شود.
Wait until i’m finished.
صبر کن تا او برگردد
Wait until he comes back.
من صبر میکنم تا موهایم خشک شوند
I’ll wait until my hair is dry.
من صبر میکنم تا فیلم تمام شود
I’ll wait until the film is over.
من صبر میکنم تا چراغ راهنما سبز شود
I’ll wait until the traffic light is green.
تو کی به مسافرت میروی؟
When do you go on holiday?
قبل از تعطیلات تابستان؟
Before the summer holidays?
بله، قبل از اینکه تعطیلات تابستان شروع شود
yes, before the summer holidays begin.
قبل از اینکه زمستان شروع شود، سقف را تعمیر کن.
repair the roof before the winter begins.
قبل از اینکه سر میز بنشینی، دست هایت را بشوی
Wash your hands before you sit at the table.
قبل از اینکه خارج شوی، پنجره را ببند
Close the window before you go out.
کی به خانه میآیی؟
When will you come home?
بعد از کلاس؟
After class?
بله، بعد از اینکه کلاس تمام شد
Yes, after the class is over.
بعد از اینکه او (مرد) تصادف کرد دیگر نتوانست کار کند.
After he had an accident, he could not work anymore.
بعد از اینکه او (مرد) کارش را از دست داد به آمریکا رفت.
After he had lost his job, he went to America.
بعد از اینکه او (مرد) به آمریکا رفت ثروتمند شد
After he went to America, he became rich.
جملات وابسته با “آیا”
Subordinate clauses:if
من نمیدانم آیا او (مرد) مرا دوست دارد
I don’t know if he loves me.
من نمیدانم آیا او (مرد) بر میگردد
I don’t know if he’ll come back.
من نمیدانم آیا او (مرد) به من تلفن میکند
I don’t know if he’ll call me.
شاید او (مرد) مرا دوست ندارد؟
Maybe he doesn’t love me.
شاید او (مرد) برنگردد؟
Maybe he won’t come back?
شاید او (مرد) به من زنگ نزند؟
Maybe he won’t call me.
برایم سوال است که آیا او (مرد) به من فکر میکند.
I wonder if he thinks about me.
برایم سوال است که آیا او (مرد) کس دیگری را دارد
I wonder if he has someone else.
برایم سوال است که آیا او (مرد) دروغ میگوید
I wonder if he lies.
آیا او (مرد) به من فکر میکند؟
Maybe he thinks of me?
آیا او (مرد) فرد (زن) دیگری را دارد؟
Maybe he has someone else?
آیا او (مرد) واقعیت را میگوید؟
Maybe he tells me the truth?
من تردید دارم که آیا او (مرد) مرا واقعاً دوست دارد
I doubt whether he really likes me.
من تردید دارم که آیا او (مرد) برایم نامه بنویسد.
I doubt whether he’ll write to me.
من تردید دارم که آیا او (مرد) با من ازدواج میکند
I doubt whether he’ll marry me.
آیا او (مرد) واقعاً از من خوشش میآید؟
Does he really like me?
آیا او (مرد) برایم نامه مینویسد؟
Will he write to me?
آیا او (مرد) با من ازدواج میکند؟
Will he marry me?
جملات وابسته با “که”
Subordinate clauses: that
اینکه خروپف میکنی ازیتم (ناراحتم) میكند.
I am angry that you snore.
اینکه اینقدر آبجو مینوشی ازیتم (ناراحتم) میكند.
I’m angry that you drink so much beer.
اینکه اینقدر دیر میآیی ازیتم (ناراحتم) میكند.
I’m angry that you come so late.
من فکر میکنم که او احتیاج به پزشک دارد.
I think he needs a doctor.
من فکر میکنم که او مریض است.
I think he is ill.
من فکر میکنم که او الان خوابیده است
I think he is sleeping now.
امیدواریم که او (مرد) با دختر ما ازدواج کند.
We hope that he marries our daughter.
امیدواریم که او (مرد) پول زیادی داشته باشد
We hope that he has a lot of money.
امیدواریم که او (مرد) میلیونر باشد.
We hope that he is a millionaire.
من شنیده ام که همسرت تصادف کرده است
I heard that your wife had an accident.
من شنیده ام که او در بیمارستان بستری است
I heard that she is in the hospital.
من شنیده ام که خودروی تو کاملا داغان شده است
I heard that your car is completely wrecked.