Seasion 2 Flashcards
من همیشه جلوی تلویزیون غذا میخورم
I always eat in front of the TV.
من معمولا پیاده به سرکار میروم
I usually walk to work
اون معمولا قدم میزنه تا اینجا از خونه
She usually walks here from home.
من اغلب زود بیدار میشم
I often get up early.
من به ندرت خرید میروم
I hardly ever go shopping.
من هرگز در شب تکالیفم و انجام نمیدم
I never do my homework at night.
من گاهی تماشا میکنم اخبار و در عصر
I sometimes watch the news in the evening.
گاهی من فکر میکنم که تو خیلی زیاد تلویزیون تماشا میکنی
Sometimes I think you watch too much TV.
این سوپ خوشمزه است
This soup is delicious.
آیا تو جدی هستی؟
Are you serious?
اون یک مرد جِدیه
He is a serious man.
رییسم در کار جدیه
My boss is serious at work.
من گاهی شُوهای صبح گاهی تماشا میکنم
I sometimes watch the morning shows.
من معمولا فیلم های دیروقت و تماشا می کنم
I usually watch late movies.
اون هنرش و به من نشون میده
She shows her art to me.