Praising & Criticizing Flashcards
وقتی به خانوادم گفتم میخوام یه موزیسین حرفه ای بشم، با سیل انتقاداتشون مواجه شدم.
When I told my family I wanted to be a professional musician, I faced a barrage of criticism from my parents, who strongly disapproved of the idea.
این حس رو داشتم که اونا مسیر شغلی سنتی تر رو فقط تایید میکنن. (تایید و حمایت میکنن)
I’d had a feeling that they would only give their blessing to a more traditional career track.
من با انتقادهای اونا مبارزه کردم.
I countered their criticism
اونا به زور با بی میلی قبول کردن…
تایید به زور دادن
با بی میلی تایید کردن
They gave their grudging approval.
angry and reluctant approval
grudging acceptance
grudging respect
If u do sth grudgingly, u’r resentful and annoyed…
فقط عمم منو تحسین میکنه و به علاقم احترام میزاره …
به دنیای من فکر میکنه
Just my aunt thinks the world of me.
She has great respect and admiration for me.
اون همیشه حمایت مشتاقانه ای به من ارائه میکنه
اون همیشه از رویاهای من حمایت میکنه
She has always offered enthusiastic support for my hopes and dreams.
اون صمیمانه برنامه های منو تایید کرد.
یا صمیمانه برنامه های منو حمایت کرد
She heartily approved of my plans and dismissed my parents’ criticism as ridiculous.
Wholeheartedly
She laughed wholeheartedly. از صمیم قلب خندید
پدرم آرزوش بود که من حقوق یا پزشکی بخونم.
My father wished I’d study law or medicine
وقتی حرفام تموم شد، حضار یه تشویق استاده به من دادن…
منو حسابی تشویق کردن.
When I finished speaking, the audience gave me a standing ovation
منتقدان به اجرای من یه ریوو خیلی مثبت دادن
The critics gave my show rave reviews.
extremely positive evaluation
پدرو مادرم صمیمانه تبریک گفتن
My parents congratulated me warmly
و به خاطر انتقادهای تند و تیزی که قبلا کرده بودن، عذرخواهی کردن
And they apologized for the scathing criticism they had made in the past.
همون اتهامات قبل، همون نظرات تند و تیز
The same old accusations, the same scathing comments
یک حمله تند و تیزبه برنامه افزایش مالیات دولت
a scathing attack on the government’s planned tax increases
بعدش، شنیدم در مورد موسیقی من به دوستاشون چیزای خوبی میگفتن.
Later, I heard them speaking highly of my music to some of their friends.