Mix-2 Flashcards
Grasshopper
ملخ
Grassland
مرغزار
چراگاه
A virtuous man
Virtuosity
يك مرد شريف
هنرمندي
Amorous look
نگاه عاشقانه
عاشق پيشه
Her bare legs aroused the old man
Bare-bones
رانهاي برهنه او پيرمرد را تحريك كرد
اساسي - ضروري
He had the temerity to call me a liar
با پرروئي مرا دروغگو خواند
He quit his addiction through willpower alone
فقط با قدرت اراده اعتيادش را ترك كرد
Willy-nilly
خواهي نخواهي
Pupa
Pupate
شفيره - نوچه
شفيره شدن
Saga
Sagacity
حماسه
دانائي
She admitted her fault
تقصير خود را قبول كرد
Union will bulwark our independence
همبستگي استقلال ما را حفظ خواهد كرد
The perpetration of a crime
ارتكاب جرم
Consummate happiness
Consummation
خوشبختي در حد كمال
انجام كمال پايان
To concoct an excuse
Concoction
بهانه تراشيدن
معجون از خود در اوردن
A fallacious hope
اميد فريبنده
گمراه كننده اشتباه
A fallacy of the eye
خطاي بصري
سفسطه گناه
Conjugate
Conjugal rights and duties
همجفتي همبستگي
حقوق و وظايف زناشوئي
His arguments were thoroughly convincing
استدلالهاي او كاملا”متقاعد كننده بود
Malingering was a good subterfuge
A malingering soldier
خود را به مريضي زدن بهانه خوبي بود
سربازي كه تمارض مي كند
بهانه ترفند دستاويز
Her ruse failed
ترفند او كارگر نشد
He studied law assiduously
He performed his duties with assiduity
او با پشتكار به مطالعه حقوق پرداخت
با پشتكار ، وظايف خود را انجام داد
His record is impeccable
Peccable
سابقه او بي عيب و نقص است
جايزالخطا
The air is permeated by the scent of tobacco
بوي توتون در هوا پخش شده است
a silence fraught with meaning
سكوتي پر از معني
Manifold industries
Manifold duties
صنايع گوناگون
وظايف متعدد
A literary coterie
محفل ادبي
The root of all his misfortunes was cupidity
ريشه تمام بدبختي هاي او ، ازمندي بود
Homa is a gregarious woman
هما زن معاشرتي است
The asperity of the situation
دشواري وضع
Leisure activities
فعاليتهاي اوقات فراغت
Leisurely
بيشتاب كم مشغله اهسته
An attentive husband
Please pay attention
شوهر مهربان
لطفاً توجه بفرماييد
He had a flair for classical music
او شم موسيقي كلاسيك داشت
قدرت تشخيص
murky air
هواي گرفته
he was lost in a labyrinth of despair
او در پيچراه ياس و نوميدي گم شده بود
His hoax was soon discovered
حقه او زود كشف شد
Diplomatic courier
پيك سياسي
To precipitate the crisis
بحران را تسريع كردن (جلو انداختن)
his incisive thought
فكر نافذ او (صريح و روشن)
To inveigh against injustice
His inveighed against his own destiny
اوبه سرنوشت خود فحش مي داد
A gripping story
داستاني گيرا
Ring up beforehand reserve a table
براي رزرو كردن ميز از پيش تلفن بزنيد
They revel the night away
تمام شب را به جشن و شادي گذراندند
An incredulous look
نگاهي حاكي از ناباوري
His diatribes arouse the king’s wrath
نكوهشهاي شديد او خشم پادشاه را برانگيخت
A phlegmatic constitution
مزاج بلغمي
بي تفاوت ارام
Poignant memories
خاطرات تكان دهنده
His signature has been attested by a notary
امضاي او توسط محضر تصديق شده است
I exulted to see my daughter succeed
از ديدن موفقيت دخترم مشعوف شدم
He is so gullible that even a child can gull him
او انقدر زودباور است كه حتي يك بچه هم مي تواند او را خر كند
The infantry was deployed on both sides of the hill
پياده نظام در دو سوي تپه موضع گرفته بود
Relapse into barbarism
بازگشت به توحش
To commit adultery
زنا كردن
Parable
حكايت (داستان ساده و كوتاه
A Distorting mirror
اينه نابهنجار نما
anorexia
بي اشتهايي كم اشتهايي
a bad teacher can make students apathetic
معلم بد مي تواند شاگردان را بي علاقه كند
the novelty of his ideas
تازگي انديشه هاي او
A covenanted king
پادشاه متعهد
Residual
پسماند تفاله
Trolley
چرخ دستي
Ataxia
ناهماهنگي عضلات
the endorsement of a check
پشت نويسي چك
اعلام پشتيباني كردن
To assess the real value of the old book
براورد كردن ارزش واقعي كتاب قديمي
Referral
ارجاع پست فرست
Bilateral negotiations
مذاكرات دوجانبه
Intensive efforts
كوششهاي شديد
To hoist all sails
همه بادبانها را برافراشتن
به كمك طناب يا غيره) بالا كشيدن
Vertigo
سرگيجه
He leans on the guidance of his friends
او به راهنمايي دوستانش اتكا دارد
A Splint basket
سبد ساخته شده از تراشه
A wedge of watermelon
يك قاچ هندوانه
Perceptual
ادراكي
The rupture of the wire
پاره شدن سيم
I drained the pool
اب حوض را كشيدم
Epilepsy
صرع پس افت
This film is an adaptation of blind owl
اين فيلم اقتباسي از بوف كور است
سازگاري
An officer’s explicit orders of the soldier
دستورات صريع افسر به سربازان
One of those habitual gamblers
يكي از ان قماربازهاي قهار
Venral
شكمي بطني
His reasoning was persuasive
استدلال او قانع كننده بود
The german aggression against poland
تاختن (تجاوز) المان به لهستان
Cruelty to animals
ظلم به حيوانات
Fortified milk
شير غني شده
تقويت كردن
The eternal struggle of good against evil
نبرد ابدي نيكي با بدي
Eternal rest
استراحت ابدي
An innate talent for painting
استعداد ذاتي براي نقاشي
Empowering
توانمند سازي
Empower
توانمندسازي قادركردن اختياردادن
Rain made the veneer swell
باران موجب بادكردن روكش شد
Respectful
باادب متواضع
his english is very incoherent
انگليسي او خيلي نامفهوم است
پرت و پلا
Robust faith
ايمان قوي
نيرومند زننده
The city was beset by myriads of problems
شهر دچار مسائل عديده ايي بود
the besetting temptation
وسوسه ي شديد
به ستوه اورنده
I deem it necessary to tell you that …
لازم مي دانم بشما بگويم كه …
His doom is sealed
سرنوشت او شوم است
He even hoaxed the experts
حتي كارشناسان را هم گول زد
A coral necklace
گردن بند مرجاني
Limestone
سنگ اهك
Blistering heat
گرماي طاقت فرسا (تاول زا)
Counterfeit money
پول جعلي
Curiosities of nature
عجايب طبيعت
كنجكاوي
An obsessive nurse
پرستار وسواسي
وسوسه انگيز
rumors breed fear and disgust
شايعات موجب بروز ترس و نفرت مي شود
زاد و ولد كردن
Glamorous
فريبنده افسونگر
Acid erodes metal
اسيد باعث خورده شدن فلز مي شود
Perpetration
ارتكاب
Personal hygiene
بهداشت شخصي
He was ensnared by love
او در دام عشق افتاد
Tying
گذشته استمراري tie
بستن گره زدن
Aisle
راهرو راهرو كنار قفسه
a shopping binge
خريد بي بند و بار
زياده روي در …
The children have trailed mud on the carpet
بچه ها جاي پاي گلي روي فرش گذاشتند
بدنبال خود كشيدن
To be swayed by fashion
تحت تاثير مد قرار گرفتن
نوسان كردن جلو و عقب رفتن
A military parade
رژه نظامي
جولان نمايش
To lay down a barrage
سد اتش ايجاد كردن
رگبار سداتش
An authentic antique
عتيقه اصل
معتبر
A bad smell overpowered him
بوي بد او را كلافه كرد
مسلط شدن بر
A pesky dog
سگ مزاحم
Crest voltage
حداكثر ولتاژ
نوك موج
A creeping plant
گياه خزنده
چهاردست و پا راه رفتن خزيدن
They glorified God and served mankind
انان خدا را حمد و نيايش كردند و به خدمت خلق پرداختند
To foster discontent
ناخشنودي را رواج دادن
پرورش دادن
He spend hours contemplating the creation
او ساعتها درمورد خلقت تعمق مي كرد
His trouser are full of darns
شلوارش پر از رفوكاري است
Purging of metal dross
فلز را از تفاله زدودن
Labor strifes
مبارزات كارگري
A legion of his admirers
انبوهي از تحسين كنندگان او
لژيون
Several cabinet ministers were involved in the coup
چندين وزير در كودتا دست داشتند
Setback
پسروي شكست
Instead of gulping down try to sip!
بجاي قورت قورت نوشيدن سعي كن با جرعه هاي كوچك بخوري!
A streak of bad luck
يك سري بد شانسي
from that day forth
از ان روز ببعد
The triumph of good over evil
پيروزي خوبي بر بدي
The perpetually source of my inspiration
منبع هميشگي الهام من
جاويد
The perpetual president of the club
رئيس مادام العمر باشگاه
طولاني مدت مداوم
The vestibule of the inner ear
دهليز گوش داخلي
General amnesty
عفوعمومي
He was exonerated from all charges brought against him
او از تمام اتهامات وارده تبرئه شد