Lesson 3 Flashcards
Typical
عادى
نمونه
خاص، مخصوص
Costume
لباس، جامه، لباس محلى
Wage
دستمزد
Scarce
كمياب، نادر
كم
Mosture
رطوبت، نم
Annual
(صفت) سالانه، ساليانه
(اسم) گياه يكساله
سالنامه
Convention
همايش
Persuad
متقاعد كردن، قانع كردن، راضى كردن
Essential
ضرورى، لازم، واجب، حياتى، مهم
Blend
(فعل) مخلوط كردن، آنيختن، هم زدن
(اسم) ترميب، آميزه، مخلوط
Visible
قابل رؤيت، نمايان، آشكار، مرئى، پديدار
Smoot
نرم
سطح صاف
ملايم
بى مو
Barely
بطور عريان
با اشكال، به سختى
Quit
كاملاً
واقعاً
Deal
مقدار، اندازه
سروكار داشتن با، معامله كردن با
Talent
استعداد، ذوق، قريحه
آدم با استعداد
Excitement
شور، هيجان
Make up
جبران كردن جعل كردن گريم كردن ساختن ساختار
Lack
نبودن، نداشتن، فقدان
Divise
انديشيدن، تدبير كردن
(نقشه) كشيدن
(طرح) ريختن
اختراع كردن، ابداع كردن
Burglar
دزد، سارق
Schem
برنامه، طرح، نقشه
Wholesale
(صفت) وسيع، گسترده، عمده
(اسم) عمده فروشى
به قيمت عمده فروشى
Retail
خرده فروشى
Slaughte
كشتار، قتل عام، ذبح
Strike
اعتصاب كردن، ضربه زدن
Labor
كار، رنج
كارگر
زحمت كشيدن
Disput
ستيزه، نزاع
جدال كردن
انكار كردن
Grant
اهدائى
بخشش، اعطا كردن
موافقط كردن
Contrary
مخالف، معكوس، مقابل، خلاف
Withhold
دريغ داشتن
منع كردن، نگاهداشتن
Quarrel
پرخاش، دعوا
اختلاف
Salary
حقوق، شهريه
Demand
تقاضا، نياز، مطالبه كردن
Beyond
آنسوى، ماوراى، برتر از
بجز
Appeal
درخواست، التماس
جذبه
Shade
سايه
Breeze
باد ملايم، نسيم
Affect
اثر، نتيجه
برخورد
اثر كردن به
Roam
پرسه زدن
تكاپو
سير كردن
Plain
پهن، مسطح
جلگه دشت
شكوه كردن