Jeld 2 Flashcards

1
Q

Disaster

A

بدبختی، حادثه بد، مصیبت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Disturb

A

برهم زدن، به‌هم زدن، آشفتن مزاحم شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Estimate

A

برآورد، تخمین، حدس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Rough

A

زبر، خشن، درشت، زمخت، زشت، بد، ناهموار،

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Shade

A

سایه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Supplement

A

مکمل

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Victim

A

قربانی، تلفات

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Ancestor

A

جد، اجداد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Angle

A

زاویه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Legend

A

افسانه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Praise

A

تمجید و ستایش کردن، نیایش کردن، تعریف کردن، ستودن، شکر کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Proceed

A

پیش رفتن، ادامه دادن، رهسپار شدن، حرکت کردن، اقدام کردن، پرداختن به، ناشی شدن از

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Pure

A

ناب، خالص، سره، بی‌غش، آویژه، پاک، سالم، پاکیزه، تمیز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Sink

A

فرو رفتن، نزول کردن، غرق شدن، ته رفتن، نشست کردن، گود افتادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Thick

A

کلفت، ستبر، ضخیم، غلیظ، سفت، انبوه، زیاد، پرپشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Wrap

A

پیچیدن، حلقه کردن، پوشانیدن، لفافه‌دار کردن، پنهان کردن، بسته‌بندی کردن، قنداق کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

Also

A

نیز، همچنین، همین‌طور، به‌علاوه،

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

Basis

A

اساس، پایه، مبنا، مأخذ، زمینه، بنیان، بنیاد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

Debate

A

بحث

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

Depart

A

شدن، روانه شدن، حرکت کردن، رخت بربستن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

Fascinate

A

با نگاه عمیق یا با ترساندن) مات‌و‌مبهوت کردن، خیره کردن، سر جای خود میخکوب کردن، (کاملاً) جلب کردن، شیفتن، شیدا کردن، مجذوب کردن، (در اصل) سحر کردن، جادو کردن، طلسم کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

Overseas

A

برون مرز، خارجه، خارج از کشور

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

Route

A

مسیر، راه، جاده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

Ruins

A

خرابه‌ها، ویرانه‌ها، بقایا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Scholar
دانشور، دانش‌پژوه، محقق،
26
Volcano
کوه آتش‌فشان، آتش‌فشان
27
Broad
پهن، عریض، گشاد، پهناور
28
Bush
بوته
29
Capable
توانا، قابل، لایق، بااستعداد، صلاحیت‌دار، مستعد
30
Concentrate
متمرکز کردن
31
Definite
معین، قطعی، تصریح‌شده، صریح، روشن، معلوم
32
Edge
آستانه
33
Path
پیاده‌رو،
34
Resort
توسل، توکل
35
Volley
دره
36
Against
در برابر، در مقابل، در مقایسه، پیوسته، مجاور، به‌سوی، مقارن، بر ضد، مخالف، علیه، به، بر، با
37
Throw
انداختن، پرت کردن
38
Council
شورا، مجلس
39
Declare
اعلان کردن، اظهار کردن، شناساندن، اظهار داشتن، گفتن، اعلام کردن
40
Funeral
مراسم دفن، مراسم تشییع جنازه، وابسته به آیین تشییع جنازه، مجلس ترحیم و تذکر
41
Impression
خیال، گمان، عقیده، احساس، ادراک، خاطره
42
Ought
باید، بایست، بایستی، باید و شاید
43
Reveal
آشکار کردن، فاش کردن، معلوم کردن
44
Rid
پاک کردن از، رهانیدن از، خلاص کردن
45
Sword
شمشیر
46
Tale
افسانه، داستان، قصه، حکایت، شرح
47
Trial
محاکمه، ازمایشی، سعی و رنج
48
Admission
، ورودیه، پذیرانه، جواز دخول، بلیط ورود
49
Blame
مقصر دانستن،
50
Despite
با وجود، با اینکه
51
Interfere
دخالت کردن، پا به میان گذاردن، مداخله کردن
52
Principal
رئیس، مدیر مدرسه
53
Row
ردیف
54
Shelf
طاقچه
55
Spite
لج کینه
56
Abuse
سوء استفاده، بد رفتاری
57
Afford
استطاعت داشتن، بضاعت داشتن، وسع مالی داشتن، قدرت مالی
58
Bean
لوبیا
59
Debt
بدهی، وام، قرض
60
Fund
سرمایه، وجه، صندوق
61
Insist
اصرار ورزیدن، پاپی شدن، سماجت کردن،
62
Mess
شلوغی، کثیفی، شلختگی
63
Passive
منفعل
64
Sue
شکایت کردن
65
Adequate
کافی
66
Carve
حک کردن، تراشیدن
67
Consult
مشاوره دادن، مشورت کردن
68
Fortune
بخت و اقبال، طالع، خوش بختی، شانس
69
Guarantee
ضمانت، گارانتی،
70
Intense
سخت، شدید، قوی
71
Lend
قرض دادن، وام دادن
72
Potential
بالقوه، ذخیره‌ای، نهانی، پنهانی، دارای استعداد نهانی
73
Pride
غرور، مباهات، سربلندی، فخر
74
Proof
اثبات، برهان، دلیل، گواه، نشانه، مدرک
75
Quit
ترک، متارکه، رها‌سازی، خلاصی، ول کردن، دست کشیدن از، تسلیم شدن
76
Tutor
معلم خصوصی، مدرس خصوصی
77
Blind
کور
78
Commit
سپردن، متعهد به انجام امری نمودن
79
Dormitory
خوابگاه
80
Exhaust
نیروی چیزی را گرفتن، خسته کردن، از پای در آوردن
81
Obvious
آشکار
82
Portion
بخش، جز ، تکه
83
Secretary
منشی، دفتردار
84
Thesis
پایان‌نامه، رساله دکتری
85
Crew
خدمه کشتی، کارکنان هواپیما و امثال آن
86
Devote
اختصاص دادن
87
Dig
کندن، حفر کردن، گودبرداری کردن، چال کردن
88
Dine
ناهار خوردن، شام خوردن
89
Flavor
مزه و بو، مزه، طعم
90
Handle
دسته، دستگیره، دستجا، جادستی
91
Mud
گل ، لجن
92
Soil
خاک
93
County
استان
94
Pound
کوبیدن، با مشت زدن
95
Wealth
توانگری، دارایی، ثروت
96
Attach
ضمیمه کردن، پیوستن، چسباندن، پیوست کردن، الصاق کردن، بستن
97
Carriage
کالسکه
98
Commute
هرروز از حومه به شهر و بالعکس سفرکردن
99
Differ
فرق داشتن، اختلاف داشتن
100
Expense
برآمد، هزینه، خرج، مخارج
101
Junior
دون‌پایه، تازه‌کار، تازه استخدام،
102
Labor
کار
103
Sincere
صمیمی
104
Agriculture
زراعت، کشاورزی
105
Ceiling
سقف
106
Faith
ایمان، عقیده
107
Grain
دانه
108
Greet
سلام کردن، درود گفتن
109
Joy
خوشی
110
Monk
راهب
111
Priest
کشیش
112
Profession
پیشه، حرفه، شغل
113
Accomplish
به انجام رساندن
114
Approve
رضایت دادن، تایید کردن، موافقت کردن
115
Barrier
مانع
116
Detect
پیدا کردن، کشف کردن، یافتن
117
Immigrant
مهاجر
118
Instant
دم، آن، لحظه
119
Poverty
تنگدستی، فقر
120
Pretended
وانمودین
121
Recognition
شناخت، شناسایی، به‌ رسمیت شناختن، تشخیص
122
statistic
آمار، رقم
123
Courage
جرئت، دلیری، رشادت، شجاعت، دلاوری
124
Float
شناور شدن، روی آب ایستادن، شناور بودن
125
grant
دادن، بخشیدن، اعطا کردن
126
jewel
گوهر، جواهر، سنگ گران‌بها، زیور، با گوهر آراستن، مرصع کردن
127
permission
اجازه،
128
در غذا و آشپزی : ریختن
129
Raw
خام
130
Scale
اندازه
131
stretch
کش آوردن
132
arrest
توقیف کردن، بازداشت
133
Breed
نوع، گونه
134
Bucket
سطل
135
Contest
مسابقه، رقابت
136
Convict
محکوم کردن
137
Qualify
صلاحیت داشتن، واجد شرایط شدن، شایسته شدن، سزاوار بودن، (مسابقه) به دوره ی بعدی راه یافتن
138
Slip
لغزیدن، لیز خودن
139
Tissue
پارچه‌بافته
140
Bend
خمیدن، منحرف کردن،، خم کردن یا شدن،
141
Chew
جویدن
142
Fiction
افسانه، قصه، داستان،
143
Inspect
سرکشی کردن، بازرسی کردن، تفتیش کردن، رسیدگی کردن
144
recall
به یادآوردن
145
Regret
تأسف خوردن، متأسف بودن، افسوس خوردن، دریغ خوردن
146
tough
سفت، محکم،
147
Tube
لوله
148
Breadth
پهنا، عرض
149
Comet
ستاره دنباله‌دار
150
despair
نومیدی، یأس، مأیوس شدن
151
Form
تشکیل شدن، درست شدن، صورت بستن، شکل گرفتن، سازمان دهی شدن
152
Fragment
پاره، خرده، تکه، قطعه، بریده، جز، (اجزا)، بخش، قسمت، شکنه
153
gloom
تاریکی، تیرگی،
154
Radiate
تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
155
roam
پرسه زدن
156
Solitary
تنها، مجرد
157
Spectrum
طیف
158
Sphere
کره، گوی، جسم کروی
159
Status
وضع، وضعیت، حالت، حال
160
Accuse
متهم کردن، مقصر دانستن، ملامت کردن، سرزنش کردن
161
Coral
مرجان
162
Crash
در هم شکستن
163
Deck
عرشه، عرشه کشتی، کف، سطح
164
Engage
به‌ کار گماشتن، گرفتن، استخدام کردن
165
سوخت
Fuel
166
Hurricane
تندباد، طوفان، گردباد
167
Plain
ساده
168
Reef
تپه دریایی
169
Shut
بستن، برهم نهادن
170
Strict
سختگیر
171
Surf
موج‌سواری کردن
172
Task
کار، وظیفه، تکلیف، امر مهم
173
Apology
پوزش، عذرخواهی (رسمی)، معذرت، اعتذار
174
Bold
بی‌باک، دلیر، خشن و بی‌احتیاط، جسور، گستاخ، مته‌ور، باشهامت
175
Bug
حشره، ساس
176
Capture
اسیر کردن، گرفتن
177
Duke
دوک، لقب موروثی اعیان انگلیس
178
Expose
در معرض گذاشتن، نمایش دادن، آشکار کردن
179
Hire
مزد، اجرت
180
Innocent
بی‌گناه، بی‌معصیت، بی‌تقصیر، مبرا
181
Minister
وزیر
182
Permanent
پایدار، ابدی، ثابت، دائمی، ماندنی، ماندگار، جاودان
183
Preserve
محافظت کردن از، حفاظت کردن از، نگهداری کردن از، حفظ کردن، محفوظ نگه داشتن
184
Resemble
شباهت داشتن، مانستن، تشبیه کردن
185
Accompany
همراهی کردن، همراه بودن
186
Bare
لخت، عریان
187
Branch
شاخه
188
Cast
انداختن
189
Dare
جرئت کردن
190
Inn
مسافرخانه، مهمانخانه، کاروان‌سرا، منزل
191
Pot
دیگ،
192
sharp
تیز
193
Subtract
کاستن، تفریق کردن
194
Tight
محکم، سفت، قرص، (گره) کور
195
Virtual
مجازی
196
Whisper
نجوا کردن، پچ‌پچ کردن، در گوشی حرف زدن، محرمانه یا مخفیانه صحبت کردن
197
annual
سالیانه، یک‌ساله
198
clay
خاک رس، رس، گل، خاک کوزه‌گری، سفال
199
Curtain
پرده
200
Feather
پَر
201
Flood
سیل
202
Furniture
ثاثه، اثا خانه، سامان، اسباب، وسایل، مبل
203
Intelligence
هوش، زیرکی،
204
Shore
نار دریا/دریاچه
205
Wheel
چرخ
206
Appliance
اسباب
207
Basin
لگن
208
Broom
جارو کردن
209
Caterpillar
کرم صدپا
210
Cupboard
قفسه، کُمُد
211
Hook
قلاب، چنگک
212
Hop
روی یک‌ پا جستن، جست‌وخیز کوچک کردن
213
pursue
تعقیب کردن،
214
sleeve
آستین
215
Stain
لک، لکه
216
Strip
باریکه، نوار، تکه
217
Swing
تاب خوردن، چرخیدن