English Phrases & Idioms Flashcards
من مجردم
I’m single.
من دوست دختر/پسردارم
I have a boyfriend/girlfriend.
ما نامزد کردیم
We’re engaged. (= going to get married)
ماه جوئن ازدواج میکنیم
We’re getting married in June.
من متاهل هستم
I’m married.
من 10 ساله متاهل هستم
I’ve been married for… [10 years].
من طلاق گرفتم
I’m divorced.
من بیوه هستم
I’m widowed. (= my husband/wife has died)
من دنبال رابطه جدی نیستم
I’m not looking for anything serious.
من از همسر سابقم کاملا جدا نشدم
I’m not quite over my ex. (= I still have feelings for my ex-boyfriend/girlfriend or ex-husband/wife)
5 Ways to Ask for Clarification
ببخشید؟
Pardon? (if you didn’t hear or understand what the person said)
اگر اشکالی نداره تکرار کنید؟
Would you mind repeating that?
منظورتون چیه؟
What do you mean? (asking for more information)
مطمئن نیستم حرفتون رو متجه شده باشم
I’m not sure I follow you. (= I don’t understand)
میتونید توضیح بدید؟
Could you explain… ?
آیا می فهمید من چی میگم؟
Do you understand what I’m saying?
آیا معنی داره؟
Does that make sense?
منظور منو میفهمی؟
Do you know what I mean?
حواستون به من هست؟
Are you with me so far? (often used in the middle of a long explanation or instructions)
آیا روشنه؟
Is that clear? (often used after giving orders, or expressing disapproval or another negative attitude)
من یکم کمک نیاز دارم.
I need a little help.
آیا می توانید به من کمک کنید؟
Could you help me out?
میشه یه دستی برسونی (معمولاً برای کارهای فیزیکی استفاده می شود)
Could you give me a hand? (usually used for physical tasks)
می توانید چند دقیقه وقت بگذارید؟
Could you spare a couple minutes?
میشه یک لطفی در حقم بکنی؟
Could you do me a favor?
میشه … [پنجره را باز کنید]؟
(more formal) Would you mind…[opening the window]?
می توانید لطفا… [چراغ ها را خاموش کنید]؟
Could you please… [turn off the lights]?
(غیررسمی) آیا می توانید… [مرغ را به من بدهید]؟
(informal) Can you…[pass me the chicken]?
لطفا… [اطلاعات را برای من ارسال کنید].
Please… [send me the information].
اگر بتوانید… [ظروف را بشویید] ممنون می شوم.
I’d appreciate it if you could… [wash the dishes].
ببخشید که قطع می کنم، اما…
Sorry to interrupt, but…
ببخشید میتونم یه دقیقه باهات حرف بزنم؟
Excuse me – could I talk to you for a minute?
یک دقیقه وقت دارید؟ (هنگام قطع مکالمه بین دو نفر دیگر، برای صحبت با یکی از آنها)
do you have a minute? (when interrupting a conversation between two other people, to talk to one of them)
می تونم یه چیزی بگم ؟ (از این در هنگام قطع بحث بین افراد زیادی استفاده کنید)
Could I jump in here? (use this when interrupting a discussion among many people)
آیا می توانم اینجا بپرم؟ (از این در هنگام قطع بحث بین افراد زیادی استفاده کنید)
Could I jump in here? (use this when interrupting a discussion among many people)
متاسفم - فقط می خواهم بگویم که…
Sorry – I just want to say that…
(رسمی) ممکن است حرفی بزنم؟
(formal) May I have a word?
به خوب کار کردنت ادامه بده!
Keep up the good work!
خوب تلاش کردی. (این را بعد از اینکه کسی تلاش خوبی کرد اما شکست خورد، بگویید)
That was a nice try. (say this after someone made a good effort but failed)
این یک پیشرفت واقعی است.
That’s a real improvement.
شما در مسیر درستی هستید
You’re on the right track.
تقریباً از پسش بر آمدی.
You’ve almost got it.
تو داری عالی انجامش میدی.
You’re doing great.
تسلیم نشو! / در آنجا بمان! (زمانی که کسی در حال حاضر مشکل دارد)
Don’t give up! / Hang in there! (when someone is currently having difficulties)
شما می توانید آن را انجام دهید!
You can do it!
تمام تلاش خود را بکن
از جان و دل مایه بزار
. (Best shot = بهترین تلاش، بهترین تلاش)
Give it your best shot. (best shot = best try, best effort)
خسته نباشید! / کارت عالی بود! (بعد از اینکه شخص کار خوبی انجام داد)
Nice job! / You did great! (after the person has done something good)
من از این موضوع خوشحال نیستم.
I’m not happy about this.
متاسفم، اما این غیر قابل قبول است.
I am sorry, but this is unacceptable.
من خیلی راضی نیستم از… [مثل. این محصول / این وضعیت]
I’m not very satisfied with… [ex. this product / this situation]
(غیررسمی) نمیتوانم تحمل کنم وقتی… [مثلاً اینترنت کند است]
(informal) I can’t stand it when… [ex. the internet is slow]
(غیررسمی) بدرد نمیخورد
(informal) This sucks.
من همیشه به یاد خواهم داشت … / هرگز فراموش نمی کنم …
I’ll always remember… / I’ll never forget…
اگه درست یادم باشه… / تا جایی که یادم میاد…
If I remember correctly… / As far as I can recall…
روی نوک زبانم است. (= سعی می کنم به خاطر بیاورم، اما کاملاً به یاد نمی آورم)
It’s on the tip of my tongue. (=I’m trying to remember, but I can’t quite remember)
یادم رفت چی میخواستم بگم (ناگهان شما کاملاً فراموش کرده اید که می خواهید چه کاری انجام دهید یا بگویید)
My mind went blank. (= I couldn’t remember/think of anything)
به جا نمیآرم. به نظر آشنا نیست (= آشنا به نظر نمی رسد)
It doesn’t ring a bell. (=it doesn’t sound familiar)
لطفا به یاد داشته باشید… / لطفا فراموش نکنید که…
Please remember to… / Please don’t forget to…
می خواهم به شما یادآوری کنم که …
I’d like to remind you about…
شما فراموش نکرده اید که / در مورد … شما؟
You haven’t forgotten to/about… have you?
کلا از ذهنم خارج شد! (= کاملاً فراموشش کردم!)
It completely slipped my mind! (= I completely forgot about it!)
مثل آب خوردن
It’s a piece of cake.
خیلی آسونه
It is a cinch.
خیلی آسونه
It’s a breeze.
هر کسی می تواند آن را انجام دهد.
Anyone can do it.
هیچ کاری نمیشه کرد.
There’s nothing to it.
سخت است.
It’s hard.
کمی مشکل است.
It’s a bit tricky.
واقعا سخت است.
It is really tough.
کار آسونی نیست
مثل آب خوردن نیست
It’s not a walk in the park.
خیلی زمان براست. (زمان و انرژی زیادی می برد)
It’s very demanding. (= it takes a lot of time and energy)
او در اوایل بیست سالگی است. (=20-23 سال)
She’s in her early twenties. (=20-23 years old)
او در اواخر سی سالگی است. (=37-39 سال)
He’s in his late thirties. (=37-39 years old)
او به تازگی شش ساله شده است.
She just turned six.
به اندازه سنت رفتار کن! (وقتی یک بزرگسال نابالغ است و مانند یک کودک رفتار می کند از این استفاده کنید)
Act your age! (use this when an adult is being immature, acting like a child)
من مثل سابق جوان نیستم.
I’m not as young as I used to be.