ENG season 1 Flashcards

1
Q

survey سِروِِی

A

نظر سنجی، بررسی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

laid back person

A

فرد آرام
laid back and relaxed

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

sincere
سین سی یِر

A

(چقدر هم سینسیر جای صمیمانه و بی ریاییه)
مخلص - بی ریا - صمیمانه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

reserved ریزِرود

A

کم حرف (رزرو شده هم میشه)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

tidy تایدی

A

مرتب و تمیز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

chores چُرس

A

کارهای روز مره

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

extended family

A

خانواده گسترده و شلوغ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

nuclear family

A

خانواده کم جمعیت، هسته ای، کلاسیک پدر مادر خواهر بردار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

in laws

A

خانواده سببی، فامیل شوهر یا همسر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

confide کِن فاید

A

ببین پیرزنم،صمیمانه و محرمانه میگم بهت یه جوری کن فایده داشته باشه واسم

اعتماد داشتن، محرمانه گفتن، اطمینان کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

niece نیس

A

دختر برادر یا خواهر و غیره (تاکید بر مونث بودن)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

nephew نِفیو

A

پسر خواهر یا برادر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

tackle تَکِل

A

برخورد با، از عهده بر آمدن، به عهده گرفتن،اسباب و لوازم کار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

matchmaker

A

آدم با هم اوکی کن، دلال ازدواج، کس کش
a person who arranges relationships and marriages between others, either informally or, in certain cultural communities, as a formal occupation.
an enthusiastic matchmaker who continually tried to pair off the difficult bachelor with unattached ladies

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

tribe ترایب

A

قبیله، طایفه،ایل، تبار، خانواده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

before long

A

خیلی زود، قبل از اینکه دیر بشه،

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

close-knit کلوس نیت

A

bound together by strong relationships and common interests.
صمیمی
“a close-knit community”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

ambition اَم بی شِن

A

هدف - آرزو- جاه طلبی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

tolerant تا لِ رِنت

A

بردبار، شکیبا، با مدارا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

tolerance تالِرِنس

A

تحمل، بردباری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

arrogant اَ رِ گِنت

A

مغرور

22
Q

particular (p)

A

پِ تی کیِ لِر

23
Q

Easy-going

A

آسان‌گیر، آسان‌گذار، بی‌قید، راحت‌طلب
- An easygoing man who is rarely stirred to anger.
- مرد آرامی که کمتر به خشم می‌آید.

24
Q

Dull دال

A

Boring
کند، راکد، کودن، کرخت، عاری، سست، کدر

25
Q

Modest مادیست

A

بی‌زرق‌و‌برق، عاری از خودنمایی، محقر، ساده و بی‌پیرایه
#این روزها، بی زرق و برقی مادیست (به جا است ایست که میگم یعنی دارم کس میگم 😉)
فروتن، متواضع، کم ادعا، افتاده

26
Q

Trait
ترِیت

A

ویژگی، نشان ویژه، نشان اختصاصی، خصیصه

27
Q

Confide
کِن فاید

A

سپردن، محرمانه گفتن (به)، اطمینان کردن، اعتمادداشتن به

28
Q

Tackle
تَکِل

A

از عهده برآمدن، توانستن, ابزار
مسعود نزونه کنده زنچیه بکشه،
جیش ناتی
ازش نمیاد

29
Q

Aggravate

A

بدتر کردن، اضافه کردن، خشمگین کردن
- Pneumonia aggravated her illness.
- سینه‌پهلو بیماری او را وخیم‌تر کرد.
- very aggravating remarks
- حرف‌های بسیار ناراحت‌کننده

30
Q

Commute
کامیوت

A

تبدیل کردن، مسافرت کردن با بلیط تخفیف‌دار، هرروز از حومه به شهر و بالعکس سفرکردن
#من که میرفتم میومدم پردیس واقعا مث یه کامیونی میوت بودم که همش تو حادس و صداش در نمیاد

31
Q

Enthusiasm
اِن ثیو سیا زِم

A

اشتیاق

32
Q

Diarrhea
دایِ ریا

A

اسهال

33
Q

Session
سِشِن

A

جلسه، نشست، مجلس، دوره تحصیلی

34
Q

Thesis
ثی سیس

A

پایان‌نامه، رساله دکتری، قضیه، فرض، (موسیقی) ضرب قوی

35
Q

Pessimistic
پِسِ میستیک

A

بدبین، وابسته به بدبینی _ نوعی روش قفل کردن رکوردها در نرم‌افزارها
=/ optimistic

36
Q

Sociable
سُ شِبِل

A

معاشر، قابل معاشرت، خوش‌معاشرت، خوش‌مشرب، انس‌گیر، دوستانه، جامعه‌پذیر

37
Q

Deliberate
دیلی برِت

A

عمدی، به‌قصد، دانسته، تعمداً
#خودش دلش برات میخواسته اینو، دلی، عمدی، از ته دل
سنجیده، حساب‌شده، اندیشیده، شمرده، محتاطانه، باملاحظه

اندیشیدن، فکر کردن، تأمل کردن

38
Q

Crave

A

آرزو کردن، طلبیدن، اشتیاق داشتن
#من آرزو و شوقمه که یه رِیو پارتی یا فستیوال برم

39
Q

Compensate

A

تاوان دادن، پاداش دادن، عوض دادن، جبران کردن

40
Q

Temptation

A

اغوا، وسوسه، فریب، آزمایش، امتحان

41
Q

Inflation
این فلِیشن

A

ورم، انبساط، نفخ، باد
تورم

42
Q

The more the merrier

A

هرچه بیشتر بهتر

43
Q

Burden
بِردِن

A

بار، وزن، گنجایش، طفل در رحم، بار مسئولیت، بارکردن، تحمیل کردن، سنگین بار کردن
- They used to force slaves to carry heavy burdens.
- بردگان را مجبور می‌کردند بارهای سنگینی را حمل کنند.
- beasts of burden
- چهارپایان باربر

44
Q

Emphasis اِمفِسیس

A

تأکید، اهمیت، قوت، تکیه
- In this class the emphasis is on mathematics.
- در این کلاس تأکید روی ریاضیات است.
- The speaker’s emphasis was on the word “conciliation.”
- تکیه‌ی سخنران روی واژه‌ی «آشتی» بود.

45
Q

Antithetical
اَنتی ثِ تیکال

A

پادگذاره‌ای، دارای ضد و نقیض، متضاد
- Killing is antithetical to my beliefs.
- آدم‌کشی با اعتقادات من مغایرت دارد.

46
Q

The other day

A

چند‌ روز قبل

47
Q

Transition

A

گذار، تحول، انتقال، عبور، تغییر از یک حالت به حالت دیگر

48
Q

Crucial
کرو شال

A

تعیین‌کننده، سرنوشت‌ساز، حیاتی، بحرانی

49
Q

Across from

A

رو به روی

50
Q

Emigrate

A

From

51
Q

Immigrate

A

To