E1 Flashcards
E1
Raze
نابود کردن
Annihilate / obliterate/ wipe out
Ruin نابود یا تباه کردن
Tear down تخریب کردن
Tear down
تخریب کردن
Razed to the ground
با خاک یکسان کردن ..
Deteriorate
دتی ریو ریت
رو به زوال رفتن (بدتر شدن)
Get worse/worsen/depreciate 》》 دپری شی ایت
Abstract
انتزاعی/ تجریدی
Theoretical/conceptual/nonfigurative/intangible
Decrepit dekerepit
فرسوده سالخورده
Old/infirm
Obsolete
از رده خارج/منسوخ
Out of date/outdated
Revive
احیا کردن
Revitalize ریوای تلایز
Survive
زنده ماندن، جان سالم بدر بردن
Figurative
تجسمی (منعکس کننده واقعیت)
Metaphor
استعاره
Milestone
نقطه عطف
Motif
نقش مایه
Synergy
هم افزایی
Productive perodaktive
مولد سودمند
Hierarchy های ر کی
سلسله مراتب
Rigid ریجد
صلب انعطاف ناپذیر
Analogous
əˈnæləɡəs
مشابه قابل قیاس
Analogy
تشبیهی
Interaction
تعامل