Computer Grundlagen Flashcards
Berechnung
محاسبه
Computation
Calculation
Industrieanlagen
تاسیسات صنعتی
Industrial facilities
Übermittlung
انتقال
transmission
Durchdringung
نفوذ
penetration
umfangreich
گسترده وسیع
Infrastruktur
زیرساخت زیربنا
Infrastructure
angreifen
لمس کردن دست زدن
beweglich
متحرک پویا
movable
wesentlich
significant
قابل توجه
bzw
به بیان بهتر ، یا
Or
Taktfrequenzen
Clock frequencies
Anzahl der Impulse pro Sekunde, die einem Mikroprozessor oder einer anderen elektronischen Komponente von einem Taktgeber zugeführt werden
تعداد پالس ها بر ثانیه که به یک ریزپردازنده یا سایر قطعات الکترونیکی توسط یک taktgeber ارسال می شود
Anforderung
نیاز الزام
تقاضا درخواست
freigegeben
به اشتراک گذاشتن آزاد کردن رها کردن
released
Tastenkombination
Keyboard shortcut
laufend
جاری در جریان
ongoing
Running
Anwenderprogramme
برنامه کاربردی
Taskleiste
Taskbar
Bereich am Rand des Bildschirms, in dem die jeweils laufenden Programme angezeigt werden
Eintrag
entry
ورودی
Anwendung
Use
استفاده
کاربرد
Massenspeicher
Mass storage
Optische Laufwerk
درایو نوری
Optical drives
Fahrkartenautomat
دستگاه فروش خودکار بلیط
Geldausgabeautomat
دستگاه خودپرداز
berührungsempfindlich
touch sensitive
Stift
pen
anschließen
connect
کانکت شدن
Anschluss
Connection
erzeugen
تولید کردن
generate
Sachbearbeiter
کارمند کارمند متخصص یک بخش
clerk
Tonübertragung
انتقال صدا
Sound transmission
Unterhaltungselektronik
لوازم الکترونیکی مصرفی
لوازم الکترونیکی مصرفی (انگلیسی: Consumer Electronics) یا لوازم الکترونیکی خانگی تجهیزات الکترونیکی (آنالوگ یا دیجیتال) هستند که به صورت روزمره، معمولاً در خانههای شخصی استفاده میشوند. لوازم الکترونیکی مصرفی شامل وسایلی است که برای سرگرمی، ارتباطات و تفریح مورد استفاده قرار میگیرند.
beinhalten
شامل بودن دربرداشتن
include
Kopierschutz
copy protection
Programm zur Verhinderung unautorisierten Kopierens von Software
veraltet adj
منسوخ شده
outdated
Netzwerkanschluss
Network connection
Lizenzierung
صدور مجوز
Licensing
Anwendungsprogrammen
برنامه های کاربردی
Ausführung
اجرا انجام
execution
Verwendung
استفاده کاربرد
vorhanden
موجود حاضر
Tabellenkalkulation
صفحه گسترده
eingeben
وارد کردن
Impress
چاپ کردن
Vortrag
سخنرانی ارائه (شفاهی)، کنفرانس
Speech
lecture
talk
einrichten
ترتیبی دادن، انجام دادن ، تنظیم کردن، هماهنگ کردن،
Für einen Termin hätte ich Zeit um 15:00 Uhr. Können Sie das einrichten?
برای یک قرار ملاقات من ساعت 15:00 وقت دارم. می
توانید آن را هماهنگ کنید؟
Kannst Du es einrichten, morgen früher nach Hause zu kommen?
می توانی ترتیبی دهی که فردا زودتر به خانه بیایی؟
Kommerzielle
تجاری
erwerben
کسب کردن بدست آوردن
acquire
Rechtmäßig
قانونی مشروع
Legally
Shareware
نرمافزار مشروط
در علوم رایانه و فناوری اطلاعات نرمافزاری که برای مدتی معین، نسخهای از آن برای آزمایش بهرایگان در اختیار کاربر قرار میگیرد تا پس از دورهٔ آزمایش و در صورت رضایت آن را خریداری کند نرمافزار مشروط[۱] گفته میشود
eingeschränkt
محدود
restricted
limited
Proprietäre
اختصاصی
veröffentlichen
منتشر کردن
Publish
Weitergabe
transfer
انتقال
weiterentwickeln
چیزی را باز توسعه دادن
hochfahren
راه اندازی
boot up
herunterfahren
shut down
stromsparend
energy saving
Ruhemodus
sleep mode
ausführbar
قابل اجرا
executable
Ziffer
عدد شماره، رقم
Zuständ
وضعیت شرایط
condition
ca
حدوداً تقریباً
entsprechen
مطابقت داشتن وفق داشتن
correspond to
Einfachheit
سادگی سهولت
simplicity
Speichermedien
Storage media
eingebaut
built-in
angeschlossen
connected
Speichervorgangs
saving process
فرآیند ذخیره سازی
Taskleiste
Taskbar
auswerfen
eject
بیرون انداختن
bereitstellen
تامین کردن تهیه کردن
Netzwerkbegriffe
اصطلاحات شبکه
entstehen
ایجاد شدن ساخته شدن، بهوجود آمدن
Hier entsteht ein neues Einkaufszentrum.
اینجا یک مرکز خرید جدید ساخته شدهاست.
sichergestellt
guaranteed
تضمین شده است
Netzwerk
شبکه
drahtlos
wireless
بي سيم
Verschlüsselung
Encryption
رمزگذاری
übertragen
ارسال می شوند.
transmitted
پخش کردن (برنامه رادیویی یا تلویزیونی)
gelten
بهحساب آمدن در نظر گرفته شدن
gelten als etwas
بهعنوان چیزی بهحساب آمدن [در نظر گرفته شدن]
1. Bitte diesen Zettel gut aufheben: Er gilt als Garantie.
1. لطفاً از این نامه بهخوبی مراقبت کنید: این یک ضمانت در نظر گرفته میشود.
2. Depression gilt als neue europäische Krankheit.
2. افسردگی بهعنوان بیماری جدید اروپا بهحساب میآید.
meist
اکثر بیشتر
Datenübertragung
data transfer
انتقال اطلاعات
erfolgen
اتفاق افتادن رخ دادن، انجام گرفتن
take place
Der Tod erfolgte wenig später.
1. مرگ کمی بعد اتفاق افتاد.
2.Die Abholung der gespendeten Kleidung erfolgt normalerweise abends.
2. جمعآوری لباسهای اهداشده معمولا عصرها انجام میگیرد.
unverschlüsselt
unencrypted
رمزگذاری نشده
im Gegensatz zum
بر خلاف
in contrast to
öffentlich
عمومی
public
ermöglichen
ممکن ساختن
make possible
verschlüsseln
رمزنگاری کردن
außen
از بیرون از خارج
Netzlaufwerk
Network drive
Netzlaufwerk: Ist ein Ordner auf einem Server, der in einem Netzwerk freigegeben wurde.
درایو شبکه: پوشه ای روی سرور است که در شبکه به اشتراک گذاشته شده است.
abrufen
فراخواندن خواستن
Briefverkehr
مکاتبه
نامه نگاری
Verknüpfungen
پیوند اتصال
connections
Unterhaltung
مکالمه گفت و گو
Chat
talk
Echtzeit
Real time
Übertragungsgeschwindigkeit
Transfer speed
Übertragungsrate
Transfer rate