barrons9 Flashcards
wield
اداره کردن
contrary
مخالف
indeed
در واقع,haghighatan
disposal
دسترس
tenuous
نازک,باریک
intricate
پیچیده
virtue
حسن
perpendicular
عمود
inherent
ذاتی
virtually
تقریبا
intact
دست نخورده,سالم
thrust
فشار,پرتاب کردن
enhance
بالا بردن
breed
روردن، باراوردن، زاييدن بدنيااوردن، توليد کردن تربيت کردن، فرزند،
elaborate
ستادانه درست شده، بزحمت درست شده، به زحمت ساختن داراي جزئيات، بادقت شرح داد
courtship
اظهار عشق
glide
سر خوردن، خرامش، سريدن اسان رفتن، نرم رفتن، سبک پريدن، پرواز کرد
decline
تنزل کردن
cultivate
کشت کردن
inferior
نا مرغوب,درجه دوم,فرعی
nonetheless
با اینحال
distortion
تحریف
warp
منحرف کردن,پیچ و تاب
retention
نگهداری
fodder
material,سورسات
dimly
نوری خفیف
utter
مطلق
cereal
حبوبات
cattle
احشام و اغنام
improvisation
بدیههسازی,حاضر جوابی
shrink
کوچک شدن,monghabez shodan
spire
monare makhroooti
jut
برجستگی,پیشرفتگی داشتن
groom
اراستن
condemned
محکوم,convited