B1 Sätze Flashcards
Mein herzliches Beileid
تسلیت صمیمانه من.
کلیشه (Klischee)
Das ist doch nur ein Klischee!
به معنای یک تصور یا ایده تکراری و کلی است که معمولاً بدون عمق یا بررسی دقیق پذیرفته شده و بیانگر یک تصویر یا قضاوت عمومی درباره افراد، گروهها یا موضوعات خاص است. این واژه بیشتر زمانی به کار میرود که یک باور یا رفتار به طور غیرواقعبینانه و اغراقآمیز نسبت داده شود.
برای مثال، اگر کسی بگوید “همه آلمانیها بسیار وقتشناس هستند”، این یک کلیشه است، چون ممکن است واقعیت زندگی همه افراد را منعکس نکند.
Freisprecheinrichtung
هندزفری
das Waisenhaus
یتیم خانه
einzigartig
منحصربهفرد
großzügig
großartig
سخاوتمندانه
معنای «عالی»، «فوقالعاده» یا «بسیار بزرگ» است و معمولاً برای توصیف چیزهای شگفتانگیز یا اتفاقات فوقالعاده استفاده میشود.
Wahnsinnig
معنای «دیوانهوار» یا «باورنکردنی» است و بسته به زمینه میتواند مثبت یا منفی باشد.
Wahnsinnig
معنای «دیوانهوار» یا «باورنکردنی» است و بسته به زمینه میتواند مثبت یا منفی باشد.
نقش h بعد از حرف صدا دار چیه ؟!
مثل کلمات
Wahnsinnig
Sehen
وقتی در زبان آلمانی بعد از یک حرف صدادار (مانند a، e، i، o، u) حرف h میآید، این حرف h باعث میشود صدای آن حرف صدادار کشیدهتر و طولانیتر تلفظ شود. به عبارت دیگر، h در این موقعیت معمولاً تلفظ نمیشود، اما نقش آن کشیدهتر کردن حرف صدادار قبل از خودش است.
با h:
• Mahlen (آسیاب کردن) → صدای a کشیده است: /ˈmaːlən/ • sehen (دیدن) → صدای e کشیده است: /ˈzeːən/
بدون h:
• Malen (نقاشی کردن) → صدای a کوتاهتر است: /ˈmaːlən/ • Segen (برکت) → صدای e کوتاهتر است: /ˈz
عبارت „So steht im Dienstplan“
«همینطور که در برنامه کاری آمده است» یا «این طور در برنامه شیفت نوشته شده» است.
Apropos
در زبان آلمانی، “Apropos” معمولاً با تلفظ “آپروپو” و بدون خواندن “s” انتهایی گفته میشود. در این کلمه، “s” در انتها بیصداست.
راستی،راجب به
1. „Apropos, hast du schon das neue Buch von ihm gelesen?“ (راستی، آیا کتاب جدید او را خواندهای؟) 2. „Apropos Urlaub, wann fährst du eigentlich?“ (راجع به تعطیلات، اصلاً کی میروی؟)
این کلمه برای انتقال به موضوع جدید یا مرتبط با صحبتهای قبلی به کار میرود.
Penumbrale Mondfinsternis“
ماه گرفتگی نیمه شبانه
کسوف نیمسایهای» /در این نوع از کسوف، ماه فقط وارد نیمسایه زمین میشود و به همین دلیل تغییرات در روشنایی ماه خیلی کم و کمتر مشهود است. در این حالت، ماه کاملاً تاریک نمیشود، بلکه نور آن کاهش مییابد.
• Penumbral به معنی نیمسایه است (ناحیهای که نه کاملاً روشن است و نه کاملاً تاریک). • Mondfinsternis به معنی کسوف ماه است.
مثال:
„Heute Nacht wird eine penumbrale Mondfinsternis zu sehen sein.“
(امشب یک کسوف نیمسایهای ماه قابل مشاهده خواهد بود.)
der Schatten
معنای «سایه» است. این واژه معمولاً برای اشاره به منطقه تاریک یا سایهای که توسط یک جسم در برابر نور ایجاد میشود، استفاده میشود.
مثال در جمله:
1. „Der Schatten des Baumes ist sehr groß.“ (سایه درخت خیلی بزرگ است.) 2. „Ich saß im Schatten, um mich vor der Sonne zu schützen.“ (من در سایه نشستم تا از آفتاب خودم را محافظت کنم.)
Hindurch
از میان» یا «از گذر»
Er ging durch den Tunnel hindurch.“
(او از تونل عبور کرد.)
2. „Das Licht scheint hindurch.“
(نور از میان میتابد.)
Hindurch معمولاً برای اشاره به عبور یا حرکت از یک شیء یا فضا استفاده میشود، به خصوص زمانی که صحبت از نفوذ یا عبور از چیزی به طور کامل باشد.
Finsternis
تاریکی» یا «کسوف» است. این واژه برای توصیف یک وضعیت بسیار تاریک، چه به دلیل فقدان نور و چه به دلیل پدیدههای طبیعی مانند خورشیدگرفتگی یا ماهگرفتگی، به کار میرود.
مثالها:
1. „Die Finsternis der Nacht war erdrückend.“ (تاریکی شب بسیار سنگین بود.) 2. „Es gab eine totale Finsternis während der Mondfinsternis.“ (در طول ماهگرفتگی، تاریکی کامل حاکم شد.)
عبارت „Patentieren lassen“
اختراع را ثبت کردن» یا «اختراع را به ثبت رساندن» است. این عبارت به فرآیند قانونی اشاره دارد که طی آن یک فرد یا شرکت اختراعی را به عنوان مالکیت معنوی خود ثبت میکند تا از آن در برابر استفاده غیرمجاز یا کپیبرداری محافظت شود.
مثال در جمله:
• „Er hat seine Erfindung patentieren lassen.“ (او اختراعی را ثبت کرده است.)
Ansehen
ansah“ (برای زمان گذشته ساده) و „
hat angesehen“ (برای زمان گذشته کامل).
نگاه کردن» یا «مشاهده کردن» است، اما در مواقع خاص میتواند به معنای «اعتبار» یا «آبرو» نیز باشد، بستگی به زمینه جمله دارد.
Ich möchte mir den Film ansehen.“
(من میخواهم فیلم را تماشا کنم.)
2. به معنای «اعتبار» یا «آبرو»
• „Er hat viel Ansehen in der Firma.“
(او در شرکت اعتبار زیادی دارد.)
schleppen
Hat geschleppt
کشیدن» یا «حمل کردن
Er schleppte den schweren Koffer.“
(او چمدان سنگین را کشید.)
2. زمان گذشته کامل (Perfekt):
„Er hat den schweren Koffer geschleppt.“
(او چمدان سنگین را حمل کرده است.)
Geh dorthin
عبارت „Geh dorthin“ به معنای «برو آنجا» است. این جمله از فعل „gehen“ به معنی «رفتن» در زمان حال (امری) و حرف „dorthin“ به معنای «به آنجا» تشکیل شده است. این جمله معمولاً به عنوان دستوری برای راهنمایی شخص به مکانی خاص استفاده میشود.
مثال در جمله:
• „Geh dorthin und warte auf mich.“ (برو آنجا و منتظر من باش.)
دارد. در مکالمات روزمره، معمولاً از واژههای سادهتری مانند „dahin“ یا „dort“ استفاده میشود، که همان معنی را میدهند.
کاربردهای روزمره:
1. „Ich gehe dahin.“ (من به آنجا میروم.) 2. „Komm doch mal dahin!“ (بیا اینجا!) 3. „Wir fahren morgen dahin.“ (ما فردا به آنجا میرویم.)
در مکالمات غیررسمی یا روزمره، „dahin“ بیشتر از „dorthin“ استفاده میشود،
Daten,gedatet
قرار ملاقات داشتن» یا «دیجیتال کردن» است.
- „Sie haben sich schon eine Weile gedatet.“
(آنها مدتی است که با هم قرار ملاقات دارند.)- Er hat sie einmal gedatet.
(او یک بار با او قرار ملاقات گذاشت.)
- Er hat sie einmal gedatet.
کلمه „daten“ بیشتر در زمینه روابط عاشقانه و ملاقاتهای رمانتیک استفاده میشود.