ARAS Words,1-10 Flashcards
Latecomer
کسی که دیر می آید
Cause
دلیل
Lateness
تاخیر
Congress
کنگره
Wage
حقوق-مزد
Battle
جنگ-نبرد
Intense
سخت -فشرده
مترادف =keen
Butcher
قصاب
Detective
کارگاه
Hire
کرایه کردن-استخدام کردن
Widow
بیوه زن
Admire
تحسین کردن
Thoughtfulness
اندیشه
Court
دادگاه
Witness
شاهد
Discover
پیبردن-کشف کردن-متوجه شدن
Landlord
صاحب خانه
Bear
خرس-تحمل کردن
Champion
قهرمان
Swore
قسم خوردن -ناسزا گفتن
Knight
شوالیه
Contest
رقابت-مسابقه
Disobey
سرپیچی کردن
متضاد # obey اطلاعت كردن
Remain
ماندن-باقي ماندن
Tune
اهنگ
Spread
گسترده كردن -پهن كردن -گسترش دادن
Cloak
شنل-عبا
Crossing a muddy puddle
عبور يك گودال گل الود
گودال=puddle
Nobleman
نجيب زاده
Breeding
تعليم و تربيت
Impress
تاثير گذاشتن
Demonstrate
نشان دادن
Favor
لطف
Anecdote
حكايت
Upbringing
تربيت كردن
Parallel
برابر-موازي
Gesture
حركت-رفتار
Trouble
مشكل-زحمت-مزاحمت
Generous
بخشنده
Treatment
رفتار -درمان
Jury
هييت داوران
Jail
حبس-زندان
حبس كردن
Prisoner
زنداني
Blade
شمشير -تيغه
March out
راهپيمايي كردن
Ban
ممنوع كردن
Bandit
راهزن
Contraband
قاچاق
Slightest
كوچكترين
Latitude
عرض جغرافيايي
Longitude
طول جغرافيايي
Grand
باشكوه
Conffin
تابوت
Revenge
انتقام
I am unaccustomed
من عادت ندارم
Election
انتخابات
Tactfully
بسيار هوشمندانه
Commit
مرتكب شدن
Slum
محروم
Hunter
شكارچي
Lay ahead
طرد شدن
Adventure
حوادث-ماجرا
Maid
خدمتكار
Flee (from )
گذشته=fled
فرار کردن
Facing
روبرو شدن
Plot
نقشه
Cheat
فریب دادن
Spy
گذشته = spied
جاسوسی کردن
متوجه چیزی شدن
I was frightened
من ترسیدم
Legal
قانونی-مجاز
Dirty tricks
حقه های کثیف
Blanket
پتو
Grave
قبر
Terror
وحشت
Cemetery
گورستان
Escape
گریختن - در رفتن - فرار کردن
Eyesight
بینایی
Protect
محافظت کردن_حفظ کردن-حمایت کردن-نگهداری کردن
Eyesight
بینایی
Protect
محافظت کردن_حفظ کردن-حمایت کردن-نگهداری کردن
Robber
دزد
Shack
خانه-کلبه
Janitor out
سرایدار- دربان
Enemy
دشمن
Teller
گوینده
Pregnant
باردار-حامله
Stare
خیره شدن - نگاه
Face
صورت- مواجه شدن-روبرو شدن
Couch
کاناپه
Moisture
رطوبت
Desert
بيابان
Persuade
متقاعد كردن - ترغيب كردن
Give up
پايان دادن
Convention
همايش
Publishers
ناشران
Encyclopedia
دايره المعارف
Sinking ship
كشتي در حال غرق شدن
Flour
آرد
Shortening
روغن شيريني پزي
Rainbow
رنگين كمان
Careful
با دقت - دقيق
Product
توليد - محصول -موادغذايي
Through
از ميان ، از وسط
Through
از ميان ، از وسط
Dense
متراكم -فشرده - غليظ
Fog
مه
Germ
ميكروب
Diamond
الماس
Butter
كره حيواني
Butter
كره حيواني
Deal
قيمت -مقدار-معامله
معامله كردن-
Excitement
هيجان
Note
مشخص شدن- توجه كردن-ذكر كردن-يادداشت كردن-
First grade
كلاس اول
Make up
درست کردن
جبران کردن
جبران كردن
Lack of
فقدان-كمبود-
نداشتن-كم داشتن-ناقص بودن
Burglar
سارق-دزد
Scheme
طرح اوليه
Toes
انگشتان پا
Retail
خرده فروشي
جزيي
Angere
خشمگين كردن
عصباني كردن
Slaughter
سلاخي-كشتار-قتل عام
سلاخي كردن - كشتار كردن
Strike
اعتصاب
Keep ( گذشته=kept)
نگه داشتن-جلوگیری کردن-محروم شدن
Labor
کارگر-حرب کارگر
Dispute
نزاع-کشمکش-مشاجره
جدال کردن
مشاجره کردن
سر و کله زدن
Contrary
بالعکس-معکوس-مقابل-مخالف
Commercial
تبلیغات
Autos
خودرو-ماشین
Dine
شام خوردن-شام دادن-ناهار خوردن
Withheld
خودداری کردن-منع کردن-دریغ کردن
Executive,legislative,judicial branches
قوه مجریه ،مقننه،قضاییه
Branch: قوه
Quarrel
نزاع
دعوا
اختلاف
مجادله
Dimes
سکه
Dimes
سکه
Apeal
درخواست
طلب
جذبه
Apeal
درخواست
طلب
جذبه
Breezes
نسیم
بادملایم
وزیدن
Bound
موظف-مقید
Roamed
پرسه زدن
گشتن
گردیدن
Plain
اسم :
دشت
جلگه
صفت : ساده صاف واضح عادی هموار پهن
To tun the course
برای تشکیل کلاس
Blind
نابینا
Costly
گران
High-priced
گران
Expensive
گران قیمت
Dear
گران
Valuable
گران قیمت
Precious
گرانبها
Invaluable
گرانبها-ارزشمند
Priceless
ارزشمند
Exorbitant
گزاف-بیش از حد
Excessive
بیش از حد
Immoderate
زیاده از حد
Dense
=thick
انبوه -متراکم
Eliminate
=get rid of - remove - omit
محو کردن-بیرون کردن-رفع کردن-برطرف کردن
Vapor
=mist=fog=moisture
بخار-مه-
Humid
Moist=damp
مرطوب-نمدار
Trapping
به دام انداختن-نگهداری کردن
Bottle
شیشه
Gather
جمع کردن
گرد اوری کردن
نتیجه گرفتن
استباط کردن
Swamp
مرداب-باتلاق
Trail
دنباله دار دنباله دار بودن اثر پا باقی گذاردن بدنبال کشیدن بدنبال حرکت کردن
Stream
جريان
Engine
موتور
Altitudes
ارتفاعات
Figuring
به تصوير كشيدن
رقم زدن
محاسبه كردن
Cellar
زيرزمين-انبار-سرداب
Conceal
مخفي كردن -پنهان كردن - پوشاندن
Leaves
برگ ها
Row
ردیف کردن پارو زدن راندن قرار دادن بخط کردن
رديف-سطر
Weed
علف هرز-خزه-
وجين كردن-كندن علف هرز
Beautify
زيباسازي
Border
مرز-حاشيه-لبه-كناره
Leftover
پس مانده غذا-بقايا
Complain
شکایت کردن
غرولند کردن
نالیدن
ناله و شکایت کردن
Convincing
قانع كننده
Beau
جوان شيك-معشوقه-مردي كه به زن توجه دارد ( براي مرد به كار مي رود)
Pipe
لوله
Crab
خرچنگ
Floor
كف
Crowds
جمعيت
Hanging
معلق اویزان چیز اویخته شده اعدام اعدام کردن
Weatherman
هواشناسان
Witch
ساحره
جادوگر
سحر کردن
Tiny droplets
قطرات ریز
Giant
غول پیکر
Nylon
نایلون
String
Nylon string
طناب-نخ-ریسمان
طناب پلاستیکی
Chemicals
مواد شیمیایی
Upward
به طرف بالا
روبه بالا
Shot
شلیک کردن
Weapon
سلاح
Blanket
پتو-لایه
پوشاندن با لایه یا پتو
Evaporate
تبخیر شدن-بخار شدن
Barely
به سختی
Blades
پره ها - تیغه ها
Cause
موجب-سبب
موجب شدن-سبب شدن
Downwards
رو به پایین
Hole
سوراخ
گودال
حفره
روزنه
Thickest
=dense
انبوه-ضخیم-توده
Magician
شعبده باز
Wave
موج-
دست تکان دادن
تشکیل موج دادن
Wand
عصا
Pair
جفت-زوج
Scissors
قیچی
Valve
سوپاپ-شیرفلکه
Drop
قطره
سقوط
چکه
افت
چکیدن
رها کردن
سقوط کردن
Hoop
حلقه
تسمه
حلقه زدن به
تسمه زدن
Frequent
زود زود-تکرار شونده-مکرر
تکرار کردن
Interpret
تعبیر و تفسیر کردن
Perceive
درک کردن
Aggravate
بدتر کردن
Wipe out
زدودن
Incredible
باور نکردنی
Unforgettable
فراموش نشدنی
Extravagant
ولخرج
Huge
عظیم
Misty
مه آلود
Thick
غلیظ
Dismal
ملال انگیز
Slip on
لباس/کفش پوشیدن
Fortify
تقویت و مجهز کردن
Suspected
مشکوک
مظنون
Wicked
شرور و تبهکار
Gossip
فرد سخن چین
Schemer
فرد توطئه گر
Dictator
فرد مستبد
Perilous
مخاطره آمیز
Foretell
پیشگویی کردن
Look forward to
چشم انتظار بودن
Deadly
مرگبار
Explosion
انفجار
Forces
نیروها
Sleet
برف و بوران
Explosives
مواد منفجره
Disappear
ناپدید شدن
Crumble
خرد کردن
Vacate
تخلیه کردن
Vanish(disappear)into thin air
دود شد رفت هوا
Equipment
تجهیزات
Pay for
پرداختن
Extend
بسط و توسعه دادن
Make use of
استفاده کردن از
Regain
دوباره بدست اوردن
As time goes on
به مرور زمان
Meaningless
بي معنا-بي معني-مهمل
Throughout
در طول -در كل- سراسر
Rioter
شورشي - آشوبگر
Spacecraft
سفينه فضايي
Bureau
دفتر-اداره-
Dragnet
دام-تور
مثلا از دام پليس فرار كردن
Pretending
وانمود كردن-تظاهر كردن
متظاهر
Innocent
ادم بي گناه -مبرا
Riot
شورش
فتنه
بلوا
غوغا
عیاشی کردن
شورش کردن
خوش گذرانی کردن
Council
شورا-مجلس
Correctional system
روش تنبيه و مجازات
سيستم اصلاحي
Aim
هدف
منظور
مقصود
Fatal
كشنده
مهلك
وخيم
Disease
بيماري=sick=illness
Embassy
سفارت
Minister
وزیر
Mud
گلولای
گل الود کردن
Tax
مالیات
Spotlight on
زیر ذره بین
Politicians
سیاستمداران
Decent
محترم
نجیب
محبوب
Earn
کسب کردن بدست اوردن✅ امرار معاش کردن✅ دخل کردن درامد داشتن تحصیل کردن پیدا کردن
Trial
دادرسي
محاكمه
Bench
نيمكت
كرسي قضاوت
Spirit
روحيه
Frighten
ترسيدن
ترساندن
Messy
بهم ريخته
Steering
فرمان ماشين
Steer=
هدایت کردن
راندن
Formation
پيدايش-تشكيل_شكل
Catch(گذشته =caught)
گرفتن
دستگير شدن
گرفتار شدن
Strike
اعتصاب
اعتصاب كردن
Fire
آتش
آتش زدن
بيرون كردن✅
اخراج كردن✅
Polish
صیقل دادن جلا دادن براق کردن واکس زدن تميز كردن
Ruin
خراب کردن سربه سر کردن فاسد کردن فنا کردن از بين بردن
Brakes
ترمزها
Examination
معاينه
بازرسي
رسيدگي
امتحان
Choir
گروه كُر
Angles
زاويه
گوشه
طرف
كنج
Slight limp
كمي لنگ زدن در راه رفتن
Limp=لَنگ زدن-شَل زدن
Suspect
مشكوك
مظنون
Insist
پافشاری کردن
اصرار ورزیدن
پاپی شدن
Punch
سوراخ كردن
منگنه زدن
مشت زدن
پانچ كردن
Hint
اشاره-تذكر
اشاره كردن
Sarcasm
طعنه
سرزنش
سخن طعنه امیز
Seemingly
ظاهرا
Clerk
منشي
Apologize
عذر خواهی کردن
پوزش خواستن
معذرت خواستن
Unjustly
به ناحق
ظالمانه
Accuse
متهم كردن
تهمت زدن
Favoritism
طرفداري
Bracelet
دستبند
Knowingly
آگاهانه
Livelihood
امرار معاش
Defect = fault,that which is wrong / to quit a country,a political party or a cuase
خطا و اشتباه/ ترک کردن یک کشور ، یک حزب سیاسی یا یک آرمات
Fail
قصور كردن
شكست خوردن
Fined
جريمه شدن
Resolve
تصميم گرفتن ، رفع كردن
Comply
مطابق بودن
موافقت كردن
هماهنگ بودن
Trigger
براه انداختن
رها كردن
ماشه كشيدن
Obstruct
مسدود كردن
مانع شدن
Contract
قرارداد
Involve
درگیر کردن یا شدن
گرفتار کردن یا شدن
Decline
کاهش یافتن
نپذیرفتن
Compensation
جبران
تاوان
Collapse
فروریختن
متلاشی شدن
Expound
تفسیر کردن
به تفصیل گفتن
Flaw
عیب
نقص
کاستی
Incline
کج کردن
متمایل شدن
Infrastructure
زیرساخت
Integrity
یکپارچگی
Intensify
تشدید کردن
شدید کردن
Mode
حالت
مود
Neutral
خنثی
Obstruct
مسدود کردن
مانع شدن
Optimal
بهینه
Resolve
رفع کردن
تصمیم گرفتن
Sphere
کره
گوی
Subordination
اطاعت
فرمانبرداری
Successive
متوالی
پی در پی
Survival
نجات
Sustain
نگهداشتن
حفظ کردن
Terminate
بپایان رساندن
خاتمه دادن
Virtue
فضیلت
برتری
Vision
دید
بصیرت
بینایی
Accompany
همراهی کردن
Accumulation
تجمع
انباشت
ذخیره
Allocation
اختصاص
Analogy
شباهت
قیاس
Apparatus
دستگاه
Asset
دارایی
سرمایه
Collapse
فروریختن
متلاشی شدن
Compensation
جبران
تاوان
غرامت
Comply
مطابق بودن
موافقت کردن
Comprise
دربرداشتن
شامل بودن
Conceive
فهمیدن
پنداشتن
تصور کردن
Contemporary
معاصر
Controversial
جدال امیز
ستیزگرانه
Criterion
معیار
Decline
کاهش یافتن
نپذیرفتن
Disembark
پیاده کردن
تخلیه از کشتی
Diverse
گوناگون
مختلف
Emetgent
حاصل شونده
برایند
ناشی
ظهور
Eventual
احتمالی
مشروط
Firefighter
مامور اتش نشان
adolescents
نوجوانان
Contract
قرارداد
Adolescent
نوجوان
Require
نیاز داشتن
لازم بودن
لازم داشتن
Accessible
در دسترس
دست یافتنی
Regret
پشیمانی تاسف افسوس پشيمان شدن تاسف خوردن افسوس خوردن
Evidence
شواهد
دلايل
مدارك
Conclusion
نتيجه
Dues
حق الزحمه
حق عضويت
Contain
دارا بودن
شامل بودن
محتوی بودن
Spy
جاسوسي كردن
Equipment
تجهيزات
Fame
Hall of fame
Fame = شهرت ،مشهور كردن
Hall of fame = تالار مشاهير
District
منطقه
ناحيه
Attorney
وكيل
دادستان
Brobe
کاووش کردن
تفحص کردن
دخالت کردن
Consumer
مصرف کننده
Advocate
وکیل مدافع
Defective
معیوب
ناقص
Inventor
مخترع
defraud
گول زدن
فریب دادن
کلاهبرداری کردن
Charges
اتهامات
عوارض
Victim
قربانی
Crew
خدمه
Gang
ارازلواوباش
دسته جنایتکاران
Lifeguard
غریق نجات
Warn
اخطار دادن
Diver
غواص
Wreck
خراب شدن
خراب کردن
لاشه کشتی ، هواپیما و …
Cure
درمان کردن
درمان
Suppose
پنداشتن
فرض کردن
خیال کردن
گمان کردن
Incurable
علاج ناپذیر
بهبودی ناپذیر
Attempt
کوشش
تلاش کردن
جستجو کردن
تقلا کردن
Constituation
تشکیلات
Attic
اتاق زیر شیروانی
Mistreate
بد رفتاری کردن
Disapproval
عدم تایید، مخالفت، ناخشنودی، نارضایتی
Traitor
خیانتکار
خائن
Arreste
توقیف کردن
باز داشت شدن
دستگیر شدن
Supply
فراهم کردن
تهیه کردن
عرضه
تامین کردن
Slaughter
ذبح قتل عام سلاخی کشتار فجیع سلاخی کردن کشتار کردن
Conqueror
فاتح
پیروز
غالب
کشور گشا
Servant
خدمتکار
مستخدم
Capture
گرفتن
اسیر کردن
Preserve
حفظ کردن
نگه داشتن
Undoubtedly
بدون شك
مسلما
Composition
انشا
تركيب بندي
Remark
تذكر دادن
متذكر شدن
سخن گفتن
گفتن
Feature
خصوصیات
نمایان کردن
بطور برجسته نشان دادن
Whether
ایا
چه
Haunted house
خانه ارواح
خانه جن زده
Swallow
بلعیدن (مثلا قرص را بلعیدن/خوردن)
Violet
بنفش
Janitor
سرایدار
Patient
بیمار/مریض
صبور/شکیبا
Lumberjack
چوب بُر
Clue
سرنخ
مدرک
Squad
جوخه
گروه
دسته
Staff
کارکنان کارمندان پرسنل هیئت اعضاء
Storm
کولاک
طوفان
Manner
شیوه
طرز
رفتار
Mayor
شهردار
Press
مطبوعات
فشار
Destroy
نابود کردن از بین بردن خراب کردن ویران کردن آسیب رساندن
thunderstorm
رعد و برق
توفان تندری
guilty
گناه کار
مجرم
مقصر
Beat
ضرب وشتم زدن کتک زدن کوبیدن شلاق زدن
Sundae
بستی میوه ای
بستی مغز گردو
To poke fun
دست انداختن
Seek
طلبیدن
جستجو کردن
طلب کردن
Boredom
خستگی
ملالت
دلزدگی
Legend
روایت
افسانه
Compose
سرودن
ساختن
درست کردن
تصنیف کردن
Refuse
امتناع کردن
رد کردن
نپذیرفتن
Indeed
در واقع واقعا حقیقتا براستی همانا محققا
constantly
دائما
Wrestler
کشتی گیر
investigation
تحقیق وبررسی
Interrupting
قطع کردن
گسیختن
منقطع کردن
حرف دیگری را قطع کردن
Countless years
سال های بیشمار
Three score years
شصت سال
Generation
نسل
Decree
حکم دادگاه
Critical review
نقد منتقدانه
Comprehensive
جامع و کامل
Unforessen
غیرمنتظره
Unquestionable
بیچون و چرا
مترادف = undeniable
Residential district
منطقه مسکونی
Division of a city or town
بخشی از یک شهر
Metropolitan area
مرکزی/منطقه اصلی
Fin
5 دلاری
Sawbuck
۱۰دلاری
Grand
۱۰۰دلاری
Century = C-note
1000 دلاری
Onlooker
ناظر ومراقب
Task
وظیفه
Examine
معاینه و بررسی کردن
Foolish explanation
توضیح ابلهانه
Give freely
رایگان دادن
Correct
تصحیح کردن
Verify easily
به اسانی اثبات کردن
Banish permanently
برای همیشه تبعید کردن
Raw
خام
نپخته
بي تجربه
جريحه دار كردن
Reputation
شهرت
سابقه
اعتبار
Entire
كل
تمام
سراسر
Admit
قبول كردن
اقرار كردن
پذيرفتن
Squad
جوخه
گروه
دسته
Critic
منتقد
Statement
بیانیه اعلامیه بیان گفته اظهار
Remain
ماندن
حفظ
باقی ماندن
Argument
بحث و جدل
Squeeze
فشار فشردن فشار دادن چلاندن چپاندن
Jockey
سواركار اسب دواني شدن
Track
مسير خط راه شيار پيست دنبال کردن پیگردی کردن ردپا را گرفتن
Wise
عاقلانه
عاقل
دانا
Attitude
نگرش
طرز برخورد
گرايش
Modest
فروتن
متواضع
Stubborn
يك دنده
كله شق
سمج
لجوج
Prize
جايزه
Mustache
سبيل
Contract
قرارداد
پيمان
قرارداد بستن
individual
شخصي
فردي
تك
contribute
مشاركت
شرکت کردن در
همکاری و کمک کردن
Goods
كالاها
Pony remedies
داروهاي تقلبي
Gather
جمع کردن جمع شدن گرد امدن گرد اوری کردن بزرگ شدن اجتماع کردن
Fair
بازار مكاره
نمايشگاه
صفت :زيبا/منصف/نسبتا خوب
Juggling
شعبده بازي
antic
مسخره
وضع مضحك
quack
شارلاتان
زبان باز
شياد
mountebank
حقه بازي كردن
ادم حقه باز و شارلاتان