7 Flashcards
Pace
سرعت
Soaring
اوج گرفتن
Expansion
گسترش
Mainly
به طور عمده
Artificial irrigation
آبیاری مصنوعی
Pillow
بالشت
Treating other
رفتار با دیگران
درمان
Embody
مجسم کردن
Epitomize
Acquaintanceship
آشنایی
Platonic
افلاطونی
Fancie
فانتزی
Fancied خیال پردازی کرد
entrepreneur ‘anterprenour’
کارآفرین
Attended
شرکت داشت
حضور داشت
Attend مراجعه کردن
Willingness
تمایل
Struggle
تلاش
تقلا
مبارزه
rekindle
دوباره روشن کردن
Fulfillment
انجام
تحقق
تکمیل
اجرا
Fulfill برآورده کند
Coexistence ‘ˌkōiɡˈzistəns’
همزیستی
Stuck
گیر
Get stuck گیر کردن
Adaptable
سازگار
Get used to
بهش عادت کنید
Amicable
مثل دوست
Like freind
Appreciate
قدردانی کردن
Charming
جذاب
Handsome
Attractive
To Get on well with some body
Enjoy similar interests
با کسی خوب بودن
Have a lot in common
اشتراکات زیادی دارند
Make a commitment
Promise
تعهد
Be my type
Be not my type
تایپ من نیست
تایپ من است
Enjoys some ones company
از شرکت بعضی ها لذت می برد
See eye to eye
Be on the same page
Have same idea
Fall out with sb
قطع رابطه
Get on like a house on fire
خیلی زود صمیمی شدن
عشق أتشین و خیلی زیاد
Strike up a relationship
شروع ناگهانی رابطه
Go back 20 years
Split up
جدا شدن
Divorce
Settle down
ازدواج کردن
مستقر شدن
Love at first side
عشق در نگاه اول
Tie the knot
Get Maried
To loose toch with sb
Cut the connection
To drift apart
از هم دور شدن
A healthy relationship
To work at a relationship
Have ups and down
Give up on a relationship
To cement a relationship
رابطه را محکم کردن
To hit it off
در یک چشم به هم زدن رابطه شروع شد
Social gap
فاصله طبقاتی
Its blessing to you
She is ….
موهبتی برای توهست
I’m running out of time
وقتم داره تموم میشه
I’m broke
پول ندارم
ورشکسته شدم
Home away from house
مثل خونه خودم
Make oneself at home
مثل خونه خودته
Be home and dry
استراحت بعد از کار در خانه
Two story home
Luxury home
Suburban home
Residential area منطقه مسکونی
High rise flats
آپارتمان چند طبقه
Poor housing
فقیر نشین
A deprived area
منطقه محروم
Sprowling city
It was grown over time
Be conveniently situated
منطقه ای که همه چیز براحتی قابل دسترسی هست
Spacious house
خانه ای که فضای زیادی دارد
Urban area
منطقه شهری
Detached house
خانه ای که پارکینگش جدا هست
Shortlet accommolation
خانه موقت
Homeless
بی خانه
Homeland
وطن
Immediate family
Nuclear family
I traveled to paris with my immediate family last year
Extended family
My extended family leave in tehran
Convenience
My room is convenience
اتاق من راحت است
Opinion
My opinion is important for my wife
Geographically mobile
i am geographically mobile because of my business
Distractor
I distract the guards
حواس پرت کردن
Reception
Afterwards, we had the reception in small hotel
پذیرایی
Give up
I couldn’t give up my job
منصرف شدن، ترک کردن
Blessing
Its a blessing
موهبتی است
برکت، نعمت
In the woods
I live in the woods
Jungle
Outline
My outline is hard for employee
چارچوب
Smog
Smog in the air is harmful to humans
مه، دوده
Prosperity
Some equipment brings us prosperity
بعضی از تجهیزات برای ما رفاه به ارمغان میاورد
prosperity goes cycling on from generation to generation
evidence of economic prosperity
نشانه های رونق اقتصادی
his manner reeks of prosperity
رفتار او دال بر کامیابی است.رونق از نسلی به نسل دیگر می گردد.
But besides these advantages.
But along with these advantages, we also have disadvantages
اما در کنار این مزایا
اما در کنار این مزایا، معایبی هم داریم
And that is environmental pollution
و آن آلودگی محیط زیست است
That does it
بسه دیگه
کافیه دیگه
Acres
هکتار
زیاد ، بیشمار
Acres of time dovoted to trivia
Trivia
چیزهای بی اهمیت
Try not to clutter your head with trivia
سعی نکنید سر خود را با چیزهای بی اهمیت تطبیق
دهید
Clutter درهم ریختن
Disposal
خلاص شدن
دورانداختن
آرایش و چیدمان
Thawing
ذوب شدن یخ
یخگشایی
Melting
Enclosure
محیط بسته
Oases
تکه ای در صحرا که پوشش گیاهی دارد
Coordinate
هماهنگ کننده
Conservation
Protect
محافظت
Breeding
تولید مثل
Habitat
سکونت گاه
Predator
صیاد
Prey
صید
Instinctive
غریزی
Royalty
اشراف زاده
خانواده های حکومتی
coastal
ساحلی
coastal cities
شهرهای ساحلی
- a coastal storm
طوفان ساحلی
coastal cities which are sustained by fishing
شهرهای ساحلی که از راه ماهیگیری تامین می شوند
2. the coastal bluff was high and hard to pass
سنگ باروی ساحلی بلند و صعب العبور بود.
3. a raid of the coastal villages by armed bandits
یورش به دهات ساحلی توسط دزدان مسلح
Cozy
راحت
دنج و گرم
I feel so cozy in these flannel pajamas.
[ترجمه ترگمان] من توی این پیژامه فلانل خیلی احساس راحتی می کنم
outskirts
کنار
پیرامون
حومه
hectic
Hectic life زندگی پرمشغله
Hectic pace ریتم تند
Strewn with litter
زباله ها پخش و پلا شده
پر از زباله
cobblestone
سنگ فرش
1. the donkey lay on the cobblestone
الاغ روی سنگفرش خوابید.
2. a cart was rattling along the cobblestone
یک گاری روی سنگفرش تلق تلق کنان می رفت.
3. the cart was clattering over the cobblestone
گاری روی سنگفرش تلق تلق می کرد.
quaint
عجیب و جالب
Quaint shops
Charming and old-fashioned shops
- We took a picture of the quaint cottages along the shore.
ما یک عکس از کلبه های عجیب و غریب در امتداد ساحل گرفته ایم
gourmet
خوراک شناس، خاصا خور
1. gourmet cook
آشپز غذاهای ویژه (برای اشخاص خوراک شناس و خوراک دوست)
2. gourmet restaurant
رستوران غذاهای عالی (مورد پسند خوراک شناسان)
3. the gourmet shop
دکه ی خوراک های لذیذ
4. uncle ahmadkhan was a gourmet
عمو احمد خان در خوراک خوش سلیقه بود.
Street vendors
People selling things on the street
trendy
مطابق آخرین مد، مد روز، باب روز، رایج، شیک، اهل مد
Trendy cafes
6. He writes for some trendy magazine for the under-30s.
او برای مجله مد روز زیر ۳۰ سال می نویسد
Cultural diversity
تنوع فرهنگی
diversity چندسانی، جورواجوری، اختلاف، ناجوری، ناهمجوری، ناسانی، عدم تشابه، دگرسانی
Pulsating
پرجنب و جوش
- the pulsating beat of latin american music
ضرب پر جنب و جوش موسیقی امریکای لاتین - she was pulsating with joy
از شدت خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.
football pitch
A place that soccer player play football
Hostel
خوابگاه
Youth hostel
خوابگاه جوانان ، خوابگاه دانشجویی
Taxi rank
جایگاه تاکسی
law court
دادگاه قضایی
chemist’s
داروخانه، لوازم بهداشتی فروشی
chemist’s a shop where you can buy medicines, make - up, and sometimes
rink
پیست، میدان
Skating rink
- Let’s just skate around the rink a few more times.
slum
جمعیت، محله کثیف، محلات پر جمعیت وپست شهر
1. slums are often breeding grounds of crime
محله های فقیرنشین اغلب بستر جنایت هستند.
2. slums have become a blight on the city
حلبی آبادها بلای شهر شده اند.
3. the submerged people of the slums
مردم فلاکت زده ی زاغه نشین ها
4. the visit to the city’s slums was an eye-opener for the students
بازدید از حلبی آبادهای شهر برای شاگردان آموزنده بود.
vandalism
وحشیگری، خرابگری، دشمنی با علم و هنر
1. The report states that vandalism is a pestilence which must be stamped out.
گزارش میگوید که وحشیگری و خرابکاری آفتی است که باید ازبین برود
2. Beset by drug problems, prostitution, violence and vandalism, this is one of the most unpleasant areas in the city.
Narrow
کم پهنا، دراز و باریک
- Those shoes are too narrow for my feet.
این کفش ها برای پای من خیلی تنگ است.
- The prisoners made a narrow escape.
زندانیان راهی باریک برای گریختن ساختند
Upmarket
لوکس, گران
Lined with shops
پوشیده از مغازه ها
pavement
سنگ فرش، پیاده رو، کف خیابان
Pavement cafes
کافه های پیاده رو
Imposing
با ابهت
Imposing buildings
aspect
وضع، سیما، منظر
Here is a photograph of the front aspect of the church.
اینجا یک عکس از نمای جلوی کلیسا است
Urban wasteland
A city area wich is empty and in a bad condition
No-go area
Where the police and other authorities are afraid to enter
authorities
مسئولین ، اولیای امور
Deprived
محروم
Sprawling
گشاد ، پهن، بی در و پیکر
sprawling city
شهر وسیع
Bumper to bumper traffic
ترافیک سپر به سپر
fumes
دود
Exhaust fumes
دود اگزوز
nightmare
کابوس
- She woke up from a terrible nightmare in which she was being buried alive.
او از یک کابوس وحشتناک که در ان زنده دفن شده بود ، بیدار شد
volume of traffic
حجم ترافیک
volume of traffic has increased in recent years
incesstant
بی وقفه
incesstant roar of trucks and buses make the city center an extremely noisy place
Comfortable suburbs
A place from which many people travel in order to work in a bigger town or city
مکانی که افراد زیادی برای کار در شهر از آنجا سفر می کنند
Shanty
کانکس
Shanty towns
زاغه ها
Very poor houses made of discarded materials
Asthma ‘asma’
آسم، خفگی، تنگی نفس
convent
صومعه، خانقاه، دیر، مجمع، خانقاه راهبان
former
قبلی، سابق
Former monasteries
محل سکونت سابق راهبان و افراد مذهبی
monasteries
محل سکونت اعضای یک جامعه مذهبی ( به ویژه راهبان ) است
Tend
گرایش داشتن
bureau ‘biyoro’
دفتر
Citizen advice bureau
Shuttle cock
Birdie
توپ بدمینتون
Burglar
دزد غارتگر
Emphasize
تاکید کردن
Sport
hang-gliding کایت سواری
ten-pin =bowling
showjumping= پرش با اسب
scuba diving= غواصی
javelin=پرتاب نیزه
discus=پرتاب دیسک
high jump=پرش ارتفا
long jump=پرش طول
pole vault=پرش با نیزه
breaststroke=شنای کرال سینه
jockey
سوارکار اسب
trophy
کاپ
جایزه
مدال
got knocked out
حذف شدن از مسابقه یا مرحله
sprinter
دونده مسافت کوتاه
دونده سرعت
narrowly defeated
به سختی شکست خورد
ultimate aim
هدف نهایی
fierce
شدید
ambition
جاه طلبی
آرزو
tackle an opponent
مقابله با حریف
possession
مالکیت
drop
drop the player from
حذف
disengage
free
accuracy
exactness
rely on
اعتماد کردن
depend on
encounter
ملاقات، رویارویی، تصادف، برخورد، مواجهه،روبرو شدن
Born into a digital age
بدنیا آمدن در عصر دیجیتال
در عصر دیجیتال به دنیا آمدن
soap
Soap operas are dramatic series that deal with relationships, mainly romantic, among the regular characters
sitcom
situation comedy
کمدی سریالی
current affair
اخبار اخیر
تحولات سیاسی اخیر
dubbed
دوبله
tabloid
چکیده، روزنامه نیم قطع و مصور
televise
televising
پخش کردن، روی صفحه ی تلویزیون آوردن، درتلویزیون نشان دادن
rumor
شایعه، چغلی، چو، شایعه گفتن و یا پخش کردن
leaked out
برملا شده
flicked through the newspaper
look quickly
روزنامه را ورق زدن
hoax
شوخی عملی (مثلا گزارش دروغی به اداره ی آتش نشانی دادن)
دست انداختن
victim of a hoax
قربانی یک فریب
convict
جانی، مجرم، محکوم
criminal
culprit
conscript
سرباز وظیفه، مشمول نظام کردن، سرباز کردن
اجبار کسی به عضو شدن
marvel
wonder
miracle
sabotage
خرابکاری، خرابکاری عمدی، کارشکنی و خرابکاری
destroy
controversy
بحث، بگو مگو، جرو بحث، جدل
argument
peasant
کشاورز، دهاتی، رعیت، روستایی، روستایی، دهقانی
What would a peasant like him know about art?
دهاتی مثل او از هنر چه می داند؟
annual
سالیانه، یک ساله
The annual meeting of the board members is tomorrow.
گردهمایی سالانه اعضای هیئت مدیره، فردا است
Banquet
ضیافت
Slump
سقوط
Front-page headline
Quality newspaper
How i keep up with
Advantages and dis
The best thing about …. Is …..
Another positive point is …..
….. Which is good because …..
There must be several drawbacks of …
The worst thing about …. Is ….
Another negative point is …..
Obviously
به طور مشخص
Expressing doubt
بیان شک
Expressing ابراز ، بیان
Persuading
قانع کردن
متقاعد کردن
Complaining
شکایت
Proposing
معرفی
پیشنهاد
Enquiring
تحقیق
جویا شدن
Fare
the price paid to ride on commercial transportation, such as a bus, train, or airplane, or a passenger paying such a charge.
• مترادف: passage
• مشابه: carriage, charge, cost, fee, passenger, payment, price, token
Fewer
- fewer students are opting for math classes
شمار کمتری از دانشجویان کلاس های ریاضی را برمی گزینند.
- no fewer than five children died
شمار بچه هائی که مردند از پنج کمتر نبود.
- smoke fewer cigarets and drink less beer
سیگار کمتر بکش و آبجو کمتر بخور!
- no fewer than
نه کمتر از،کم نه،کم نبودند کسانی که
- if you want to lose weight, consume fewer calories
اگر می خواهی وزن کم کنی کمتر کالری مصرف کن.
Road
Car, bus, coach, tram,van,lorry
Parts:boot, steering wheel
Driver: motorist, chauffeur
Rail
Express, sleeping car واگن تخت دار,
Ticket collector, conductor
Platform سکو
Sea
Liner, ferry, yacht
Deck عرشه, gangway راه چوبی میان کشتی و خشکی,
Steward مهماندار کشتی
Cruise