31 Flashcards
يك روز بدون رويداد ديگه
Another uneventful day
حتي يه چيز ديوانه وار
Even something lunatic
ل او نِتيك
حسابي حوصله ام سر رفته
I am bored out of my head
از بيكار بودن متنفرم
Verb: وقت تلف كردن waste
I hate being idle
آيدِل
Adj
Dont idle your time. Verb
كلي درگيري و گرفتاري دارم
I’ve got a lot of on my plate
پِلِيت
نميخوام يه روز ديگه رو به عنوان كسي كه بين خونه و كار در رفت و امد هست
I don’t want another day as a commuter
كاميودِر
Commute. Verb
محدود كردن
Confine
كان فاين
يك محيط بسته
A confined space
مخالف كردن با سگ دو زدم
اختلاف نظر ، جدال و مذاكره noun
جدال و سرو كله زدن و مشاجره كردن verb
Dispute the rate race
بت، سرلوحه
Idols
Role model
آيدِلز
انها به زندگي غير عادي دارند
They lead on unusual life
جوك
جوك گفتن
Jest
شجاعتشون رو تقدير ميكنم
I appreciate their valor
وَلِر
ما بايد دنبال قلبمون بريم
We should follow our heart
خودواقعيشون باشن
Stay true to themselves