فصلِ ۷ (رموز) ― صـص. 268–279 Flashcards
رُخ
Shāhrukh Khān
تجلی الهی
به صفت لطف
زلف
I
Ham-zulf
تجلی الهی
به صفت قهر
خال
I
Beauty-mark mole
نقطه وحدت حقیقیه
خط
I
ظهور حقیقت در مظاهر روحانیات
چشم
شهود حق
لب
إفاضه وجود در مقام هستی به قول کُنْ
شراب
I
وجد که سالک را مست بی خود می کند
ساقی
I
حقیقت و تجلی حبّ در هر مظهر
خرابات
I
وحدتِ صِرف
خراباتی
سالک عاشق
که جمیع صفات و افعال اشیاء را
محو صفات و افعال الهی داند
بُت
هر چه پرستیده شود
از ما سویِٰ حقّ
کفر
پوشیدن وجود کثرات
به وجود حقّ
ترسایی
ترک قیود و رسوم
و تجرید و خلاص
از تقلید آن
پیر مغان
I
کنایه به حضرت مولانا أمیر المؤمنین إمام علي ع
و یا شیخ و راهنما
ترسا
و
ترسابجه
مرد روحانی
که از صفات رذیله رها شد
خال
II
وحدت ذات مطلق
خط
II
ظهور تعلّق أرواح به أجسام
خمّار
و
باده فروش
پیران کامل
و مرشدان واصل
دیر مغان
مجلس عرفاء و أولیاء
ذوق و شرب
نتائج کشف
رَنْد
أولیاء و عرفاء
که از غبار کدوراتِ بشریّت
پاک شده
زُلْف
II
کثرت
ساقی
II
فیّاض مطلق
یا کوثر
یا مرشد
سیمرغ عنقا اکسیر جام جهانما آیینه
انسان کامل
brother camel xerri
ساغر صراحی مینا میخانه خمخانه میکده
دل عارف
شراب
II
محبّت و جذبه حقّ
شمع
حضور
عارض
مظهر أنوار وجود
غمزه
کنار
بوسه
فیوضات قلبی
کلیسا
و
کنش
عالَم معنیٰ و شهود
می
و
باده
ذکر
هُوَ
غیب مطلق
هُوَ» إسم ذات خدا است»
زُلف
III
غیبت هویّت
مست خراب
استغراق
گیسو
Gīsū
طریق طلب
مَیْ
غلبات عشق
میخانه
عالَم لاهوت
خالِ سیاه
عالَم غیب
پیر مغان
II
انسان کامل
دیر مغان
سرای مغان
خربات مغان
(۳)
۱
عالَم معنیٰ
۲
اولین مقام تکمیل نفس
۳
مجلسِ عرفاء
پیر خربات
کاملان و راهنمایان
خرابات
II
برای اولین بار
حکیم سنایی به کار برده
به معنیِٰ مقام بی خودی کامل
و خراب کردن همه أوصاف عادات
جام جم
دل عارف انسان کامل
که همه اسرار متجلّی است
سبو
منۢبعِ فیضانِ نورِ حقیقت
سَجاده
سه جاده
By far, the most strangest and ambiguous entry; that is all he said―nothing more, and nothing less.
کرشمه
merry krishmish
hari krishna
تجلی جلالی
خَمارّ
پیران کامل
و مرشدان واصل
گبر
بزرگ همّت
محراب
محل توجّه دل
خمخانه
عالَم تجلّیات
که در دل است
سیمرغ
thirty-bird man
انسان کامل
طوطی
نفس ناطقه
مرغ
و طیر
و کبوتر
روح
نای
۶
۱
خود جلال الدین بلخی رومی
۲
انسان کامل
۳
الحقيقة المحمّديّة ص
۴
روح قدسی
۵
نفس ناطقه
۶
قلم در مقابل لوح
معنیٰ تصوُّف
از نظر حضرت أمیر المؤمنین إمام علي ع
〈در حدیثی در کتاب 〈عوالي اللئلي
از مرحوم إبن جمهور الأحسائي شیعي-إمامي
تصوُّف ۴ حرف است
که هر حرف ۳ خصال دارد
که باید این ۱۲ خصال در مردی جمع شود
ت
ترک
توبة
تُقیٰ
ص
صبر
صدق
صفا
و
ورد
وُدّ
وفاء
ف
فرد
فقر
فنا