فصلِ ۷ (اصطلاحات) ― صـص. 263–268 Flashcards
وقت
حادثی است
که حاصل بر حادثی متحقق
قبض و بسط
قبض یعنی خوف برتر
بسط یعنی رجا برتر
هیبت و انس
برتر از قبض و بسط
خوف ⬅ قبض ⬅ هیبت
رجا ⬅ بسط ⬅ انس
جمع و تفرقه
فرق
آن بود که با شما منسوب بود
جمع
آن بود که از شما ربوده (taken) بود
فنا و بقا
فنا
پاک شدن از صفات نکوهیده
بقا
تحصیل أوصاف ستوده
غیبت و حضور
غیبت
غیبت از أحوال خلق در دل
حضور
حاضر بودن حقّ در دل
صحو و سکر
صحو
باز آمدن با حال خویش
سُکر
غیبتی است به واردی قِویٰ
غیبت ⬅ صحو
حضور ⬅ سکر
ذوق و شرب
نتایج کشف تجلّيِ حقّ
و پیدا آمدن واردات بدیهی
ذوق ⬅ شُرب ⬅ سیری
محو و إثبات
محو
برداشتن صفات عادتی
إثبات
قیام کردن به أحکام عبادات
ستر و تجلّي
ستر
پرده
عوام ناس در پردهٔ حقّ مستورند
تجلّي
خواص مردم در دوام تجلّي ند
محاضره
مکاشفه
مشاهده
محاضره
در ابتدا
مکاشفه
بعد از محاضره
مشاهده
بعد از مکاشفه
همه اینها نوع کشف تجلّي حقّ هستند
لوائح
طوالع
لوامع
لوائح
برقی که کَیْ می آید معلوم نیست
و زوالش خیلی زود می رود
طوالع
برقی که پیداتر است
و زوالش زود نمی رود
لوامع
برقی که بیشتر از همه
و باقی تر است
بَواده و هجوم
بَواده
آنکه نا گاه بر دل افتد از غیب
هجوم
آنکه بر دل آید به قُوّتِ وقت از بی کسب شما
تلوین و تمکین
تلوین
صفت أرباب أحوال
تمکین
صفت أصحاب حقائق
قرب و بُعد
قرب
نزدیکی به طاعت
بُعد
برگشتن از طاعت
نَفَس
nafas
آسایش دادن دل به لطائف غیوب
خواطر
خطابی بر ضمائر
خواطر چهار-گانه
۱
الهام
از ملائکه
۲
وسواس
از شیاطین
۳
هواجس
حدیث نفس
۴
خاطر حقّ
از قبیل حقّ
واردات
آنچه بر دل آید از خواطر خوب
که بی کسبی است
شاهد
I
اندر دل مردم
که آنچه بر آنها غلبه دارد
و آنرا می بیند
نَفْس
nafs
آن است که معلوم بود از أوصاف بنده
روح
۲
۱
حیات
۲
أعیانی لطیف
أَدب
حفظِ حدّ و اندازهٔ هر چیز خواه شرعی خواه نسبت به خلق خواه نسبت به حقّ و روش خیر به طور کُلِّی و گرد آمدن خصال خیر
اسفار أربعه
۱
سفر از خلق به حقّ
۲
سفر به حقّ در حقّ
۳
سفر از حقّ به خلق
۴
سفر به حقّ در خلق
إسم أعظم
بزرگتراین نام خدا
که بعضی «الله» می دانند
أطوار سیبعه
۱
طبع
۲
نَفْس
۳
قلب
۴
روح
۵
سِرّ
۶
خفي
۷
أخفیٰ
اکسیر
The Elixer
انسان کامل
أمّ الکتاب
۴
۱
عقل اول
۲
انسان کامل
۳
نَفْسِ کُلّیه
۴
کتاب مبین
خَلْسَة
فرصت مناسب
سریعة الفوت و بطيئة العود
سبع مثانی
سوره فاتحه
که دو مرتبه نازل شد
که هر آیتی تناسب به صفات سبعه ذات دارند
۱
حیات
۲
علم
۳
قدرت
۴
اراده
۵
سمع
۶
بصر
۷
کلام
سواد أعظم
فقر
که فنا کلّی است در خدا
شاهد
II
تجلّي ذات مطلق در لباس مشاهده
شطح
دعوی به حقّ که عارف بدون إذن إلٰهِي إظهار می کند
هم وجد شدید
و سخن در حال شدّت وجد
طامات
معارفی که در اول سلوک بر زبان سالک گذرد
طامّة
۲
۱
روز قیامت
۲
کرامت
فتوح
گشایش که در حال و باطن سالک إیجاد شود
فیض
القای در دل
به طریق إلهام
که با کسب است
قضا و قدر
قضا
حکم الهی در اعیان موجودات که امر اجمالی است
قدر
همان قضا است ولی امر تفصیلی است
کرامات
امور خارق العادة به سبب عنایت خدا
که از قطب و یا ولی صادر می شود
کشف
ظهور مستور در دل
و اطلاع بر ما وراء حجاب
کشف همان مکاشفه است
(لا فرق لــــــــــــــــهههه)
هِمَّت
توجّه دل
با تمام قِوای روحانی
به جانب حقّ
یقظة
Waking up in the Matrix
بیداری از خواب غفلت