20 Flashcards

1
Q

Absurd

A

ab‧surd /əbˈsɜːd, -ˈzɜːd $ -ɜːrd/ adjective

پوچ ، ناپسند ، یاوه ، مزخرف ، بی معنی ، نامعقول ، عبث ، مضحک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Aristocracy

A

ar‧is‧toc‧ra‧cy /ˌærəˈstɒkrəsi, ˌærɪˈstɒkrəsi $ -ˈstɑː-/ noun (plural aristocracies)
اریستو کراسی ، اشراف سالاری ، حکومت اشرافی ، طبقه ء اشراف ، قانون ـ فقه: حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است از امتیازات مالی یا نظامی یا اجتماعی و تربیتی خاص باشد ، روانشناسی: اشرافیت ، بازرگانی: اشرافیت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Attire

A

at‧tire /əˈtaɪə $ əˈtaɪr/ noun [uncountable]

اراستن ، ارایش کردن ، لباس پوشاندن ، لباس ، ارایش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Aristocrat

A

ar‧is‧to‧crat /ˈærəstəkræt, ˈærɪstəkræt, əˈrɪs- $ əˈrɪs-/ noun [countable]
عضو دسته ء اشراف ، طرفدار حکومت
Nobel
اشراف ، نجیب زاده ، بازرگانی: اشراف زاده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Denote

A

de‧note /dɪˈnəʊt $ -ˈnoʊt/ verb [transitive]

مشخص کردن ، تفکیک کردن ، علامت گذاردن ، علامت بودن ، معنی دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Craze

A

Noun

مد روز ،ترند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Enlarge

A

en‧large /ɪnˈlɑːdʒ $ -ɑːrdʒ/ verb [intransitive and transitive]
توسعه دادن ، بزرگ کردن ، باتفصیل شرح دادن ، توسعه دادن ، وسیع کردن ، بسط دادن ، علوم مهندسی: زیاد بحث کردن ، علوم نظامی: توسعه دادن
Swell

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Excess

A

ex‧cess /ɪkˈses, ˈekses/ noun
ex‧cess /ˈekses/ adjective [only before noun]
افزونی ، اضافی ، فزونی ، زیادتی ، زیادی ، افراط ، بی اعتدالی ، اضافه ، علوم مهندسی: اضافه ، عمران: زیاده از حد ، قانون ـ فقه: افراط ، بازرگانی: مازاد ، علوم نظامی: اضافی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Hierarchy

A

hier‧ar‧chy /ˈhaɪrɑːki $ -ɑːr-/ noun (plural hierarchies)
گروه فرشتگان نه گانه ، سلسله سران روحانی وشیوخ ، سلسله مراتب ، قانون ـ فقه: سلسله مراتب ، حکومت و درجه بندی سران روحانی ، روانشناسی: مرتبه بندی ، بازرگانی: سلسله مراتب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Pad

A

Noun
Cushion
,ضربه گير،زانو بند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Predominant

A

pre‧dom‧i‧nant /prɪˈdɒmənənt, prɪˈdɒmɪnənt $ -ˈdɑː-/ adjective
غالب ، مسلط ، حکمفرما ، نافذ ، عمده ، برجسته ، بازرگانی: غالب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Reputable

A

rep‧u‧ta‧ble /ˈrepjətəbəl, ˈrepjʊtəbəl/ adjective

قابل شهرت ، مشهور ، قابل اطمینان ، بازرگانی: معروف

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Signify

A

sig‧ni‧fy /ˈsɪɡnəfaɪ, ˈsɪɡnɪfaɪ/ verb (past tense and past participle signified, present participle signifying, third person singular signifies) [not in progressive]
دلالت کردن بر ، حاکی بودن از ، باشاره فهماندن ، معنی دادن ، معنی بخشیدن ، روانشناسی: دلالت کردن
Symbolize

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Strap

A

strap /stræp/ noun [countable]
رکابی (در فولادگذاری در بتن) ، بند تفنگ ، حلقه ، تسمه چرمی نوار
(n.) بند رکاب ، تسمه رکاب ، بند چرمی ، فیش ، تازیانه زنی ، تسمه فلزی
(vt.& vi.) باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن ، کشیدن ، تیز کردن (تیغ) ، باتسمه اویختن ، عمران: کلاف ، معماری: رکابی ، علوم نظامی: باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Vanity

A

van‧i‧ty /ˈvænəti, ˈvænɪti/ noun (plural vanities)
بادسری ، بطالت ، بیهودگی ، پوچی ،
Pride
غرور ، خودبینی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Tangle

A

Noun:knot گره،كلاف
tan‧gle /ˈtæŋɡəl/ verb
به هم پیچیدن ، در هم و بر هم ، درهم وبرهم کردن ، درهم پیچیدن ، گرفتار کردن ، گیر افتادن ، درهم گیر انداختن ، گوریده کردن ، علوم مهندسی: درهم پیچیدن ، علوم نظامی: در هم کردن یا شدن

17
Q

Gradual

A

grad‧u‧al /ˈɡrædʒuəl/ adjective

قدم بقدم پیش رونده ، شیب تدریجی و اهسته ، علوم مهندسی: تدریجی ، روانشناسی: تدریجی

18
Q

On the other extreme

A

از طرف ديگر

19
Q

Striking

A

قابل توجه،موثر،برجسته

20
Q

Waist

A

دور كمر باسن

21
Q

Pale

A

رنگ پريده

22
Q

Faint

A

از هوش رفتن،غش كردن

23
Q

Lace

A

تور ،توري

بند كفش و پوتين

24
Q

Wig

A

كلاه گيس

25
Q

Cheek

A

گونه

26
Q

Thinness

A

لاغري