10th Grade Part 2 Flashcards

1
Q

ادیب

A

سخن دان، سخن شناس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

اهلیت

A

شایستگی، لیاقت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

بهایم

A

ج بهیمه، چارپایان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

بیشه

A

جنگل کوچک، نیزار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

تسبیح

A

خدا را به پاکی یاد کردن، سبحان الله گفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

پلاس

A

نوعی گلیم کم بها، جامه ای پشمینه و ستبر که درویشان می پوشند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

تازی

A

عرب

زبان تازی: زبان عربی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

جل و جلاله و عم نواله

A

شکوه او بزرگ و لطف او فراگیر است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

خورجینک

A

خورجین کوچک، کیسه ای که معمولا از پشم درست میکنند و شامل دو جیب است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

درحال

A

فورا، بی درنگ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

دلاک

A

کیسه کش حمام، مشت و مال دهنده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

دِین

A

وام

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

رقعه

A

نامه کوتاه، یادداشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

رمه

A

گله

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

شوخ

A

چرک، آلودگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

شوریده

A

کسی که ظاهری آشفته دارد، عاشق و عارف

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

غوک

A

قورباغه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

فراغ

A

آسایش و آرامش، آسودگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

قیاس کردن

A

حدس و تخمین زدن، برآورد کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

قَیم

A

سرپرست، د‌ر درس کیسه کش حمام

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

کرای

A

کرایه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

گسیل کردن

A

روانه کردن، فرستادن کسی به جایی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

مرمت

A

اصلاح و رسیدگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

مروت

A

جوانمردی، مردانگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Q

مغربی

A

مربوط به مغرب (کشور های شمالی آفریقا جز مصر؛ امروزه مراکش، کشوری در شمال غربی قاره آفریقا)، در مورد طلا مجازا به معنی مرغوب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
26
Q

مُکاری

A

کرایه دهنده اسب، الاغ و مانند آنها،؛ چاروادار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
27
Q

نیکومنظر

A

زیبارو، خوش چهره

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
28
Q

اِسلیمی

A

تغییر شکل یافته کلمه اسلامی، طرح هایی مرکب از پیچ و خم های متعدد که شبیه عناصر طبیعت هستند.‌‌

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
29
Q

آخُره

A

چنبره گردن، قوس زیر‌ گردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
30
Q

بحران

A

آشفتگی‌، وضع غیر عادی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
31
Q

بُر خوردن

A

در میان قرار گرفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
32
Q

بُنشن

A

خوار و بار از قبیل نخود و لوبیا و عدس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
33
Q

بیرنگ

A

طرح اولیه، نمونه و طرحی که نقاش به صورت کم رنگ یا نقطه چین بر کاغذ میاورد و سپس آن را کامل رنگ آمیزی میکند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
34
Q

بیغوله

A

کنج، گوشه ای دور از مردم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
35
Q

تَسلا

A

آرامش یافتن

36
Q

حقارت

A

خواری، پستی

37
Q

خطابه

A

خطبه خواندن، وعظ کردن، سخنرانی

38
Q

خَلف صدق

A

جانشین راستین

39
Q

خیل

A

گروه، دسته

40
Q

رعنا

A

زیبا، خوش قد و قامت

41
Q

رندانه

A

زیرکانه

42
Q

شندرغاز

A

پولی اندک و ناچیز، چندرغاز

43
Q

طمأنینه

A

آرامش و قرار

44
Q

عیال

A

زن و فرزندان، زن

45
Q

غارب

A

میان دو کتف

46
Q

فراعنه

A

ج فرعون، پادشاهان قدیم مصر

47
Q

کُله

A

برآمدگی پشت پای اسب

48
Q

کنگره

A

همایش، واژه ای فرانسوی به معنای مجمعی از دانشمندان و یا سیاستمداران که درباره مسائل علمی یا سیاسی بحث کنند.

49
Q

گرته برداری

A

طراحی چیزی به کمک گرده یا خاکه زنگ یا زغال؛

نسخه برداری از روی یک تصویر یا طرح

50
Q

گُرده

A

پشت، بالای کمر

51
Q

مخمصه

A

گرفتاری، سختی، دشواری

52
Q

مرفه

A

راحت و آسوده

53
Q

مشوش

A

آشفته و پریشان

54
Q

معاشرت

A

ارتباط، دوستی، رفت و آمد داشتن با کسی

55
Q

میراب

A

مسئول تقسیم آب جاری در خانه ها و مزارع و باغ ها

56
Q

والصفات صفا

A

سوگند به فرشتگان صف در صف

57
Q

وقَب

A

هر فرورفتگی اندام مثل گودی چشم

58
Q

وقفی

A

منسوب به وقف، وقف: زمین یا دارایی و ملکی که برای مقصود معینی در راه خدا اختصاص دهند.

59
Q

اجابت کردن

A

پذیرفتن، قبول کردن، پاسخ دادن

60
Q

استدعا

A

درخواست کردن، خواهش کردن

61
Q

اسوه

A

پیشوا، سرمشق، نمونه پیروی

62
Q

باری تعالی

A

خدواند بزرگ

63
Q

تجلی

A

آشکار شدن، جلوه کردن

64
Q

تکلف

A

رنج بر خود نهادن، خودنمایی و تجمل

بی تکلف: بی ریا، صمیمی

65
Q

جنود

A

ج جند، سربازان، لشکریان، سپاهیان

66
Q

حنین

A

نام نبردی است در منطقه حنین (بین مکه و طائف ) که میان مسلمانان و کافران پس از فتح مکه روی داد

67
Q

خانقاه

A

محلی که درویشان و مرشدان در آن گرد می آیند.

68
Q

خور

A

زمین پست، شاخه ای از دریا مانند خورموسی و خورمیناب

69
Q

راست و ریس کردن

A

آماده و مهیا کردن

70
Q

رعب

A

ترس، دلهره، هراس

71
Q

سردمدار

A

سردسته، رئیس

72
Q

سکان

A

ابزاری در دنباله کشتی برای حرکت دادن کشتی از سمتی به سمت دیگر

73
Q

سوله

A

ساختمان فلزی با سقف بلند که بیشتر به عنوان انبار و کارگاه از آن استفاده میشود.

74
Q

غنا

A

توانگری، بی نیازی

75
Q

مشیت

A

اراده، خواست خدای تعالی

76
Q

معرِف

A

شناساننده، کسی که در مجمع بزرگان افرادی را که به مجلس وارد میشوند، معرفی میکند.

77
Q

معرکه

A

میدان جنگ

78
Q

مقریان

A

ج مقری، کسی که آیات قرآن را به آواز خواند، قرآن خوان

79
Q

نسیان

A

فراموشی

80
Q

نفوس

A

ج نفس، مجازا انسان ها، موجودات زنده

81
Q

وسواس

A

دو دلی

82
Q

مائده

A

نعمت، طعام

83
Q

مبتنی

A

ساخته شده، بنا شده، وابسته به چیزی

84
Q

منحصر

A

ویژه، محدود

85
Q

نثار

A

پیشکش کردن، افشاندن