10 Flashcards
Enlisted
• معنی: ثبتنام کرد / به خدمت پیوست
• فارسی: وارد خدمت سربازی شد
• مترادفها: joined the army, enrolled, signed up
Acclimated
• معنی: سازگار شد
• فارسی: به شرایط جدید عادت کرد
• مترادفها: adjusted, adapted, got used to
Vigorous
• معنی: شدید / سخت
• فارسی: با فعالیت فیزیکی شدید
• مترادفها: intense, strenuous, tough
In full gear
• معنی: با تجهیزات کامل
• فارسی: با لباس و تجهیزات کامل نظامی
• مترادفها: in full uniform, with all equipment
Infirmary
• معنی: درمانگاه
• فارسی: مرکز درمانی در پادگان یا پایگاه نظامی
• مترادفها: clinic, medical center, aid station
Passed out
• معنی: بیهوش شد
• فارسی: از حال رفت
• مترادفها: fainted, lost consciousness, blacked out
Incident
• معنی: حادثه / رویداد
Sick leave
• معنی: مرخصی استعلاجی
• فارسی: مرخصی به دلیل بیماری یا مشکل سلامتی
• مترادفها: medical leave, health leave, time off for illness
Rigorous
• معنی: سخت / شدید
• فارسی: سنگین و دشوار (در مورد فعالیتهای فیزیکی)
• مترادفها: intense, demanding, strenuous, tough
Heart start to race
• معنی: افزایش شدید ضربان قلب
• فارسی: قلب با سرعت زیاد شروع به تپیدن میکند
• مترادفها: heart pounding, palpitations, tachycardia
Dizzy
• معنی: سرگیجه داشتن
• فارسی: احساس چرخش سر یا ناپایداری
• مترادفها: lightheaded, woozy, faint
Holter monitor
Portable electrocardiogram (ECG)
Wires
• معنی: سیمها
• فارسی: رشتههای فلزی نازک و انعطافپذیر که برای انتقال سیگنالهای الکتریکی استفاده میشن (در اینجا از الکترودها به دستگاه ECG متصلاند)
• مترادفهای انگلیسی:
• cables
• leads
• cords
Fainting spells
• معنی: دفعات بیهوشی موقت
• فارسی: حملات از حال رفتن یا غش کردن
• مترادفها: episodes of fainting, syncope, blackouts
Arrhythmias
• معنی: آریتمیها / نامنظمیهای ضربان قلب
• فارسی: اختلال در ریتم طبیعی قلب
• مترادفها: irregular heartbeat, abnormal rhythm, heart rhythm disorder
Conclusion
Conclusion
• معنی: پایان / نتیجه
• فارسی: پایان یک فرآیند یا آزمایش
• مترادفهای انگلیسی:
• end
• result
• outcome
• final stage
Atrial fibrillation
Abnormal heart rhythm
Anticoagulants
• معنی: داروهای ضدانعقاد
• فارسی: داروهایی که از تشکیل لخته خون جلوگیری میکنند
• مترادفها:
• blood thinners
• clot-preventing medications (e.g., warfarin, heparin)
Ablation
• معنی: ابلیشن / برداشتن بافت از طریق انرژی (گرما، سرما، لیزر و غیره)
• فارسی: روش درمانی برای حذف بافتی از قلب که مسئول آریتمی است
• مترادفها:
• cardiac ablation
• catheter ablation
• radiofrequency ablation
Medical approach
دارودرمانی
Atrium (Atria)
• معنی: دهلیز (جمع: دهلیزها
Ventricle (Ventricles)
• معنی: بطن (جمع: بطنها
. Pulmonary circuit
• معنی: گردش ریوی
Systemic circuit
• معنی: گردش سیستمیک