٧-٨-٩ Flashcards
از کجا می فهمیم بیمار projective است؟
١- حالتی که توی بدنش داره به لحاظ اضطرابی
٢- و از طرز فکری که نسبت به ما داره
نشانه های پروجکشن
١- نشانه اول: اضطراب بالا ( بدن توی چه حالتیه؛ flat) معمولا چه دفاعی داره: دیسوسیشن (دیسوسیشن در اینجا یعنی تمرکزش روی بدن نیست)
٢-نشانه دوم: فعال شدن الگوی ارتباطی: بعد از فعال شدن چه اتفاقی میوفته: جستوجوی سوءظن ( به دو شکل: فرافکنی سوپر ایگو: فرافکنی محتوای آزارگر ذهن- و فرافکنی اراده: passive منفعل)
وقتی صحبت از طرز فکر بیمار درباره درمانگر صحبت میکنیم منظورمان شناخت نیست. یعنی از جنس cognition نیست اگر اینطور بود با cbt حل میشد بنابراین وقتی میگیم به طرز فکر بیمار مربوط میشه به محتوای ذهن بیمار مربوطه یعنی یک الگوی ارتباطی زنده میشه
الگوی ارتباطی
نه خود من نه مادر گذشته مهم نیستن
رابطه ای که با اون مادر داشتم مهمه
اون رابطهه هی تکرار میشه با آدمهای دیگه
فرافکنی به دو بخش تقسیم میشه
١- فرافکنی سوپر ایگو
٢- فرافکنی اراده will
فرافکنی سوپرایگو
گفتیم سوپرایگو تو ساختار مرزی ناقص و پر از پرخاش بود پس وقتی میگیم پروجکشن سوپرایگو یعنی پروجکشن آزارگری، سوءنیت
فرافکنی اراده will
پروجکشن اراده یعنی من با تو همکاری نمیکنم
بیمار نارسیسیستیک یه جورpassive میشه هیستریونیک هم یه جور دیگه
بررسی passivity در آدم های هیستریونیک
یه آدم هیستریونیک چطوری passive میشه؟ تبعیت
تشخیص این سخته چون شبیه partnership و همکاری است
اگر به زبان منتالیزیشن بخوایم بگیم چطوری میشه؟ hypermentalized یعنی اینا حواسشون زیادی به ذهن بقیه جمعه
اینجا میره تو فرافکنی اراده
ساختار هیستریونیک همش نگران فکر تو هست
بررسی passivity در آدم های نارسیسیستیک
یه آدم نارسیسیستیک چطوری passive میشه؟ لجبازی
اگر به زبان منتالیزیشن بگیم؟ hypomentalized یعنی برایش خیلی مهم نیست چی تو ذهن تو میگذره
اینجا میره تو فرافکنی سوپرایگو ( یعنی محتوای ذهن آزارگر ذهن)
وقتی میگیم بازسازی فرافکنی یعنی
فرافکنی بخشی از واقعیت است و باید رو به روش کنیم با بخش دیگه واقعیت
یعنی فرافکنی رو به یه رابطه کامل تبدیل کنیم
یعنی از حالت پارت آبجکت تبدیل کنیم به هول آبجکت
رابطه پارت آبجکت
یعنی رابطه براساس یک بخشی از شخصیت شما
( رابطه مبتنی بر نیاز) یعنی توجه به یه بخشی از تو
رابطه هول آبجکت
Whole object
اگر به کلیت تو توجه کنم
یعنی به کل واقعیت توجه کردم
چرا کنترل برای آدمای ناامن مهمه
برای اینکه در یک دنیای ناامن قدرت مهم تر از عشقه
همیشه امنیت مهمتر از دوست داشته شدن است
(مراحل اریکسون رو یادتون بیاد) همیشه اولین نگرش امنیت است بعد میرم سراغ ارزشمندی
برای اینکه احساس امنیت کنی قدرت نیاز داری
قدرت برای اینکه از آسیب ها جلوگیری کنم
منطق درمان مرزی و pi
گفتیم رابطه تکرار میشه ارتباط تکرار میشهpi میکنه
بیمار میخواد مارو آبجکت قدیمی بکنه : پس: نشون بدیم آبجکت قدیمی نیستیم
درمان: من old object ( پارت آبجکت) نیستم. من یک آبجکت جدیدم. در واقع هول ابجکت
یه بخشی رو میپذیرد که شبیه آبجکت قدیمی هستید. اما من نیو آبجکتم
برای اینکه نشون بدید new object هستید
برای اینکه نشون بدید new object هستید یعنی برای اینکه تفاوتت رو روش تاکید کنی اول باید شباهتت رو بپذیری (این کارو نکنی درمان اتفاق نمیافتد)
یعنی برای اینکه بفهمونی من بابات نیستم اول باید بپذیری من شبیه باباتم من میپذیرم دارم بهت آسیب میزنم من میپذیرم نمیتونم صد در صد بهت کمک کنم. آدمای مرزی بیشتر از اینکه از والدین آسیب خورده باشد بیشتر اطرافیان شون مسئولیت رفتار رو نپذیرفتن
وقتی میگیم منتالیزیشن یعنی این
یعنی اول شروع میکنیم نقش خودمون رو در حال بد بیمار به زبون میاریم یعنی پذیرش مسئولیت. چه اتفاقی اینجا بین منوتو افتاد که همچین تصوری داری؟ «verbalized» میکنیم
چی رو verbalized میکنیم
به زبان آوردن نگرانی بیمار
نگرانی بیمار چی بود؟ ازارگری ما
صبر نکن مریضت بگه
خودت بگو
نگرانی؟ چیزی اینجا هست که باعث بشه تو نگران بشی منم مثل بقیه ام؟ در رفتار من چیزی اذیتت میکنه؟ چی در من میبینی؟
حالا ازت میخوام تفاوتم رو (یعنی واقعیت )رو ببینی. واقعیت چیه؟ (مسئولیت پذیری من. ) گفتیم اطرافیان این آدما مسئولیت پذیر نبودن دیگه.
فرافکنی فقط با واقعیت خنثی میشه
هدف روانکاوی—است
رشد است
نه سازگاری با محیط
سوپر ایگو چند بخش دارد؟
١- ideal ego
اون بخشی که به خوب و بد ارزشها اشاره میکنه. بخشی که جنبه های مثبت والدین رو به درون بردید و ملاک ارزشمندی است. عزت نفس شما رو میسازه
٢-وجدان:
مسئول امر و نهی است. یعنی چک میکنه ببینه مطابق آیدیال ایگو پیش میرید یا نه
- بخاطر همین آیدیال ایگو رو آدمایی دارن که رابطه خوبی با پدر و مادر دارن. یا پدر و مادر شون آدمهای خوبیاند. هر چی بدتر باشند کمترinternalizedشون میکنی و پرخاش بیشتری داری
پس ارزش های کسی که ایدیال ایگوی کاملی داره کامل و نسبتاً سالم است یعنی در موضع دیپرسیو. برای همینم هست آدمای نسبتا سالم از آدمای نسبتاً سالم خوششون میاد. و باید زمان بگذره که ایدیال ایگوی همو درک کنن. هرگز آدم سالم بلافاصله از کسی خوشش نمیاد و عاشق نمیشه
کسایی که به دنبال انرژی و کائنات واینان
١- اگر جزیی از فرهنگ باشه که هیچی
٢- نشونه غلبه امنی پوتنسی است
چرا خودشناسی ساختار شخصیت رو تغییر نمیده
فرض اینه که رفتار پاتولوژیک یه انگیزه داره. با شناخت انگیزه چیزی عوض نمیشه. با تغییرش ایجاد میشه. یعنی اگر بیمار دیگه نیاز به این مهمل نداشته باشه نمیکنه و غیره.
در جلسه درمان نیازش رو تغییر میدیم
سطح اضطراب بیمار با اضطراب پروجکتیو
سطح اضطراب بالا
وقتی وارد pi بیمار نشید چی میشه
وقتی وارد pi نمیشی یعنی رابطه رو داری قطع میکنی
وقتی من رابطه م رو با ایشون قطع میکنم و ایشون آسیب میبیند چه حسی بهش دست میده؟
shame
شرم همیشه ریج ایجاد میکنه و انتقام. و اغلب بیمار میره
بنابراین مهمه جلوی این pi رو بگیرید
مراحل بازسازی فرافکنی
در همه شخصیت ها مواجه با pi و مداخله یکی است
١- اشاره به فرافکنی: (اشاره به اون چیزی که داره اتفاق میوفته) وقتی بیمار داره یه جوریpi میکنه و شما رو میکشونه باید اشاره بکنید به این رابطه و piبیمار. مثلاً بیمار میگه درمانگر پانزدهمین منی. خب اشاره کنید به این. بگید نگرانی؟ مسئولیت بپذیرید بگید نگرانی منم آسیب بزنم؟ چه اتفاقی داره بین منوتو میوفته؟ مثال بیمار میپرسه چند سالتونه؟ من فک میکنم وقتی اینو می پرسی یه نگرانی ای پس ذهنت هست. یا تفاوت سنی میبینی یا حس میکنی من جوونم یا بی تجربه. جواب میده من ندارم ولی پیش هر کی رفتم سنش رو گفت. من نمیگم تو نگرانی داری. ولی اگر بخوای به این جمله من توجه کنی چی؟ این فکر منه (بپذیرید فکر شماست) ممکنه این چیزی که راجع به سن میگی پشتش این باشه که من کم تجربه م. دوست داری الان فک کنی؟ ارزشش رو داره؟اجازه میدید بپرسم اینو ازت؟
٢- پذیرش مسئولیت فرافکنی/یعنی بخش دوپاره شدهی منفی
٣-کلامی کردن درون بیمار یعنی همون بخش دوپاره شدهی منفی/ یعنی نگرانی، ناامنی –» به این میگفتیم منتالیزیشن: اینجا درمونده داری میشی، اضطراب داره میله بالا، ناامید شدی. منم شبیه اونام منم دارم یه کاری میکنم میتونی بگی چیکار؟ اینجا که میگی چیکار سعی کنید خودتونم حدس تون رو بگید. قدم اول پذیرش شباهت است. خب بعدش میرم سراغ این. آیا انتظار داشتی سه جلسه ای اضطراب ت کم بشه و نشده اینجوری کلافه ای؟ یه چیزی هست وگرنه تو بیخود کلافه نشدی تو بی خود عصبانی نشدی. بیمار مرزی اسپیلیت شده رو فقط میفهمه. واقعیت رو نصفه میبینن. یه اتفاقی بین منوتو افتاده که تورو عصبانی کرده و تو سعی کردی منو عصبانی کنی میتونیم برگردیم ببینیم چه اتفاقی افتاده من چیکار کردم که تو عصبانی شدی. دوست داری بگی؟ مایلی؟
۴-توجه به پارهی مثبت تجربه ( اگر تا اینجا ما رو درست انجام بدید اما این کارو نکنید فرافکنی بازسازی نمیشه) : یعنی من اون آبجکت نیستم درسته تا اینجا فهمیدیم، اما حالا چی هستی؟ گفتی جوونی نکنه کمک نکنی فهمیدیم که اشتباهه کمک کردم. حالا این چه حسی بهت دست میده؟ (همیشه از رفتار به ذهن میرسی- گلوت گرفته، چه حسی داری؟)
تجربه مثبت برای آدمهای مرزی به شدت اضطراب آور تر است تا تجربه نفرت، خشم، حسادت و شرم.
۵- با پایین آمدن اضطراب فرافکنانه همراه است. همین کاهش کفایت میکنه.
۶-خلاصه میکنی. Recap. چی شد اضطراب رفت بالا چی شد اومد پایین.
البته حواستون باشه از فرافکنی پل نمیزنید یعنی نمیگی حس بد داشتی چون به بابات حس بد داری. این بدترین مداخله ست. برای اینکه spilit شده است. بازسازی فقط اینجا با من در این لحظه. برطرف کردن اسپیلیتینگ فقط در اتاق درمان ممکنه. به مشکلش اشاره میکنید یعنی این نگرانیه ربطی به مشکلت داره؟ یعنی تو رابطه با همسرت هم همین هست؟ منظورمان از اینکه پل نزنید یعنی اینکه نرید رو حس بیمار به آدمای نزدیکش. فکر نکنید فرافکنی مارو هدایت میکنه به اون منشأ احساس. احساسی در کار نیست. ما فقط میخواستم اسپیلیتینگ رو تشخیص و برطرف کنیم.
پرسش بیمار درباره زندگی یا سوال شخصی از شما
همیشه فرافکنی است
در پروجکشن بیمار کدوم بخش واقعیت رو میبینه؟
همون بخشی که وصلش میکنه به گذشته
فرافکنی مارو از زمان حال یک دفعه میبره تو گذشته
همیشه اول جلسه — رو چک کنید
اضطراب
*اول میپرسی بعد خودت هم چک میکنی. پس به اون چیزی که بیمار میگه بسنده نمیکنیم
وقتی بیمار میگه دستام سرده
مطمئن باشید خشکی دهان هم داره انقباض در پاها و بدن و معده هم داره تپش قلب هم داره. این ها رو هم که بهش میگی اعتمادش جلب میشه
مدام چک کنید ببینید میشه فشار وارد کرد یا نه
چالش بدون فشار فایده نداره
چرا در بیمارانی که ایگو ضعیفه دفاع ها بخشی از هویت اند؟
وقتی ایگو ضعیف است عادات من از من جدا نیست. دفاع ها سینتونیک است. همساز با ایگو است. وقتی دفاع به سینتونیک اشاره میکنی بیمار فک میکنه داری به هویتش اشاره میکنی. یعنی داری نقد و سرزنشش میکنی. تو آدمهای مرزی دفاع ها همه سینتونیک است. دیستونیک نیستن. چون تنها شیوه ارتباطه