فارسی به انگلیسی Flashcards
سارا در ماشینش است. او در راه محل کار است
او در حال رانندگی به محل کار است
Sarah is in her car. She is on her way to work.
She’s driving to work.
لطفا اینقدر سر و صدا نکنید دارم تلاش می کنم کار کنم
Please don’t make so much noise. I’m trying to work
“مارک کجاست؟” “او در حال دوش گرفتن است.”
‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’
بزن بریم بیرون الان. دیگر باران نمی بارد
Let’s go out now. It isn’t raining any more.
کار جدیدت چطوره؟ آیا از آن لذت می برید؟
How’s your new job? Are you enjoying it?
این همه سر و صدا چیست؟ چه خبر است؟ یا چه اتفاقی داره می افته؟
What’s all that noise? What’s going on? or What’s happening?
برخی از دوستان من در حال ساختن خانه خود هستند. آنها امیدوارند تابستان آینده آن را به پایان برسانند
Some friends of mine are building their own house. They hope to finish it next summer
شرکتی که من در آن کار می کنم امسال چندان خوب عمل نمی کند.
The company I work for isn’t doing so well this year.
جمعیت جهان بسیار سریع در حال افزایش است
The population of the world is increasing very fast
پرستاران در بیمارستان ها از بیماران مراقبت می کنند
Nurses look after patients in hospitals.
من معمولا آخر هفته ها بیرون می روم.
I usually go away at weekends.
زمین به دور خورشید میچرخد
The earth goes round the sun
کافه ساعت 7.30 صبح باز می شود.
The cafe opens at 7.30 in the morning.
من اهل کانادا هستم. شما اهل كجاييد؟
I come from Canada. Where do you come from?
برنج در آب و هوای سرد رشد نمی کند
Rice doesn’t grow in cold climates
او همیشه خیلی تنبل است. او هیچ کاری برای کمک نمی کند.
He’s always so lazy. He doesn’t do anything to help.
چند وقت یکبار به دندانپزشکی مراجعه می کنید؟
How often do you go to the dentist?
پل هرگز راضی نیست. او همیشه شاکی است
Paul is never satisfied. He’s always complaining.
شما همیشه به گوشی خود نگاه می کنید. کار دیگری ندارید؟
You’re always looking at your phone. Don’t you have anything else to do?
آنا در حال حاضر خیلی خوشحال به نظر نمی رسد.
Anna doesn’t seem very happy right now.
نیکی به این فکر می کند که کارش را رها کند. (= او در نظر دارد)
Nicky is thinking of giving up her job. (= she is considering it)
آیا آن مرد را آنجا می بینی؟
Do you see that man over there?
اتاق بو می دهد. بیایید یک پنجره باز کنیم
The room smells. Let’s open a window.
نمی توانم بفهمم چرا اینقدر خودخواه است. او معمولاً اینطور نیست.
I can’t understand why he’s being so selfish. He isn’t usually like that.
«مسیر یخی است. لغزش نکن.» «نگران نباش. من بسیار مراقب هستم.
‘The path is icy. Don’t slip.’ ‘Don’t worry. I’m being very careful.’
او هرگز به دیگران فکر نمی کند. او بسیار خودخواه است
He never thinks about other people. He’s very selfish
اگه با اتوبوس بریم ارزونتر میشود
If we take the bus, it will be cheaper
اگه با اتوبوس میرفتیم ارزونتر میشد ولی قطار سریعتره
If we took the bus,
it would be cheaper, but the train is quicker.
گرسنه مه، یه چیز می خوام بخورم
I’m hungry. I want something to eat.
می دونی چی میگم؟
Do you understand what I mean?
می تونه تاثیر منفی بزاره روی …
It could have a negative impact on the …
نظرش در مورد من عوض شد
He changed his mind about me
در واقع، من نمی دانم که آیا بهتر است من مدیر ICT نباشم زیرا من یک توسعه دهنده کامل هستم و این موقعیت ممکن است حرفه من را خراب کند.
In fact, I wonder whether it is better for me to not be the ICT Manager because I’m a full stack developer and this position might ruin my career
من هرگز این میوه رو نخوردم. طعمش چه جوریه؟
I’ve never eaten that fruit. What does it taste like?
احساس گرسنگی میکنم. اونجا چیزی برای خوردن است؟
I’m feeling hungry. Is there anything to eat?
شما معمولاً خیلی صبور هستید، پس چرا بابت ١٠ دقیقه انتظار بیشتر اینقدر بی منطق هستید؟
You’re normally very patient, so why are you being so unreasonable about waiting ten more minutes?