عبارات١٢ Flashcards
يا دزد به يك بار ببرد يا خواجه به تفاريق بخورد
چون يا راهزن آن را يكجا ميبرد و يا صاحب مال كم كم آن را خرج ميكند و هدر ميدهد
اما هنر چشمه زاينده است و دولت پاينده و اگر هنرمند از دولت بيفتد غم نباشد كه هنر در نفس خود دولت است
اما هنر چشمه ي جوشان است و خوشبختي پايدار و اگر هنرمند مال خود را از دست بدهد غمي نيست چون هنر به خودي خود ثروت است.
هنرمند هر جا رود قدر بيند و بر صدر نشيند و بي هنر لقمه چيند و سختي بيند
هنرمند هر جا برود احترام مي بيند و بالاي مجلس مي نشيند و بي هنر گدايي مي كند و سختي مي بيند
حكيمي پسران را پند همي داد كه جانان پدر،هنر آموزيد كه ملك و دولت دنيا اعتماد را نشايد و سيم و زر در سفر به محل خطر است.
حكيمي به پسران پند مي داد كه اي عزيزان پدر هنر بياموزيد كه پادشاهي (ثروت) و خوشبتخي دنيا شايسته اعتماد نيست و مال و ثروت در سفر در معرض خطر است.