صدور رای Flashcards

1
Q

اقسام تصمیمات دادگاه

A

تصمیمات قضائی

تصمیمات اداری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

منظور از تصمیمات قضایی

A

تصمیماتی که ناظر به رسیدگی و تصمیم گیری در خصوص یک پرونده است؛ اعم از اینکه این پرونده، یک دعوی باشد یا آنکه پرونده اجرایی راجع به یک رأی باشد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

منظور از تصمیمات اداری با مثال

A

تصمیماتی که ناظر به رسیدگی به یک پرونده نیست، مانند موافقت با مرخصی کارمندان دفتری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

اقسام تصمیمات قضایی

A

رأی

تصمیم سادة قضائی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

رای را تعریف کنید

A

تصمیم دادگاه راجع به یک پرونده که به شکل حكم يا قرار ظاهر می شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

تصمیم سادة قضائی را توضیح دهید

با سه مثال

A

تصمیماتی از دادگاه که در قالب حکم یا قرار نیست؛ مثلا
تصمیم برای رسیدگی به صحت و اصالت یک سند،
تصمیم برای قبول وکالت
تصمیم برای تجدید جلسه دادرسی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

اوصاف تصمیمات قضایی ساده

5 مثال

A

از اعتبار امر قضاوت شده برخوردار نیست
مستقلا قابل اعتراض و شکایت نیست
با توجه به آنکه قابل شکایت نیست، به اصحاب دعوی ابلاغ نمی شود
با توجه به عدم نیاز به ابلاغ، نیاز به پاکنویس شدن ندارد
اگر قاضی، تصمیم خود را غلط بداند، می تواند از آن عدول کند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

برای امکان عدول از تصمیمات ساده قضایی مثال بزنید

A

اگر قاضی، استعلامی از یکی از ادارات صادر کند و سپس آن استعلام را
در رسیدگی خود مؤثر نداند، می تواند از آن عدول کند و بدون آنکه منتظر پاسخ استعلام بماند، رأی صادر کند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

دو دسته آرا قضایی

A

حکم

قرار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

دو وصف حکم

وصف اساسی

A

در ماهیت دعوی است

قاطع دعوی است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

منظور از ویژگی در ماهیت دعوی بودن حکم

A

یعنی قاضی به موجب صدور آن وارد ماهیت پرونده شده و در خصوص

ماهیت پرونده نظر داده است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

منظور از ویژگی قاطع دعوی بودن حکم

A

یعنی موجب می شود که رسیدگی به پرونده، در آن مرحله خاتمه یابد و به عبارت دیگر، قاضی از دادرسی فراغت یابد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

چند مثال از حکم بزنید

A
محکومیت خوانده به تأدیه وجه
، حكم الزام به تنظیم سند رسمی،
 حکم طلاق
، حکم بیحقی خواهان 
 حکم استرداد سند
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

مراجعی که حکم صادر میکنند

A

حکم همیشه از مراجع دادگستری (اعم از عمومی یا استثنائی) صادر می شود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

چند نمونه مراجع صادر کننده حکم

A

محاكم عمومی، دادگاه انقلاب، دیوان عدالت اداری و شوراهای حل اختلاف، اقدام به صدور حکم می کنند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

چند نمونه مرجع که صادر کننده حکم نیستند

A

دیوان عالی کشور
داور یا هیأت داوران
امور حسبی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

تصمیمات دیوانعالی آیا حکم محسوب میشوند

A

در دیوان عالی کشور، چون رسیدگی به ماهیت اختلاف صورت نمی گیرد و دیوان مزبور، صرفا رأی صادره را ابرام یا نقض می کند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

پس به تصمیمات دیوانعالی چه چیزی اطلاق می شود

A

در دیوان عالی کشور با صدور حکم مواجه نیستیم؛ بلکه برای تصمیمات دیوان عالی کشور، از عبارت کلی «رأي» استفاده می کنیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

تصمیم نهایی داور یا هیئت داوران چه خوانده میشود

A

تصمیمات نهایی داور یا هیأت داوران را «رأي» می نامیم و از عبارت حکم داوری استفاده نمی کنیم.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

حکم در امور حسبی

A

حکم در امور ترافعی صادر می شود؛ نه در امور غیرترافعی یا حسبی. با وجود این، قانونگذار در خصوص پاره ای از تصمیمات متخذه در امور حسبی نیز، از عبارت حکم استفاده کرده است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

حکم در امور حسبی نمونه

A

حکم رشد یا حکم حجر

این موارد را تسامحاَ احكام حسبی می نامیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

قرار را تعریف کنید

A

رأیی است که واجد هیچ یک از دو وصف فوق الذکر که در خصوص احکام بیان شد، نباشد، یا آنکه، حداقل یکی از دو وصف فوق الذکر را نداشته باشد
“قاطع بودن یا در ماهیت دعوی بودن”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

اوصاف حکم

ویژگی های حکم

A
اول : دارای قدرت اثباتی است
دوم : على الأصول موجب فراغ قاضی از رسیدگی می شود 
سوم : دارای اعتبار امر مختومه است
چهارم : نسبی بودن
پنجم :  قابل استناد بودن
ششم : على الأصول قابل اعتراض است
هفتم :  قابل ابطال نیست
هشتم :  فصل خصومت می کنند
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

فراغ دادرس به عنوان یک قاعده : استثنائات

A

حکم ورشکستگی که بعد از صدور حکم، دادگاه صادر کننده حکم، همچنان نسبت به پرونده وظایفی دارد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
منظور از اعتبار امر مختومه
یعنی بعد از صدور حکم قطعی، رسیدگی مجدد به همان دعوی، بین همان اصحاب دعوی امکان پذیر نیست.
26
منظور از اصل نسبی بودن آرای محاکم
احکام محاكم، فقط می تواند طرفین پرونده را متعهد کند و نمی تواند برای اشخاص ثالث، ایجاد تعهد کند
27
منظور از اصل قابل استناد بودن آرای محاكم
گرچه آرای محاكم، فقط می تواند برای طرفین دعوی، ایجاد تعهد کند و نمی تواند برای اشخاص ثالث ایجاد تکلیف کند؛ اما اثری که به واسطه یک حکم ایجاد شده، در برابر همگان قابل استناد است؛ یعنی اشخاص ثالث نیز باید نتیجه حاصل از آن را به رسمیت بشناسند.
28
أحكام محاكم، قابل ابطال نیست؛ یعنی چه
یعنی شکایت از آنها فقط محدود به روش های مندرج در قانون است و نمیتوان در هر زمانی در خواست ابطال رأی دادگاه با اعلام بطلان آن را طرح کرد
29
احكام محاكم فصل خصومت می کنند؛ یعنی چه
یعنی قاضی با ورود در ماهیت اختلاف طرفین، مشخص می کند که آیا حق با خواهان هست یا خیر
30
مقایسه ویژگی فصل خصومت با قرارها الف : کلی | ب : قاطع
اما قرارها، در ماهیت تعیین تکلیف نکرده و فصل خصومت نمی کنند حتی در قرارهای قاطع، مانند قرار رد دعوی، نیز قاضی در ماهیت، دعوای خواهان را نفی یا قبول نمی کند؛ بلکه صرفأ دعوای فعلی را مختومه می کند و بنابراین، فصل خصومت و حل اختلاف صورت نمی گیرد
31
اقسام حکم از حیث حضور و غیاب خوانده
حکم غیابی | حکم حضوری
32
حکم غیابی | در چه صورت
حکمی که هر دو به نحو توأمان، داشته باشد الف : وقت رسیدگی، به خوانده ابلاغ واقعی نشده باشد ب : خوانده در هیچ یک از جلسات دادرسی حاضر نشود، لايحه نفرستد و وکیل هم معرفی نکند
33
با توجه به ویژگی های حکم غیابی | چه حکمی غیابی نیست
اگر وقت رسیدگی به نحو واقعی ابلاغ شود، حکم صادره، حضوری است اگر خوانده به هر طریق، در برابر دعوای مطروحه، از خود دفاع کند، حکم صادره، حضوری است؛ حتی اگر وقت دادرسی به نحو واقعی، ابلاغ نشده باشد
34
آیا هر حضوری از طرف خوانده یا نماینده حکم را از غیابی بودن خارج میکند
البته حضور خوانده یا نماینده او در جلسه دادرسی، در صورتی حکم را از غیابی بودن خارج می کند که دادگاه به خوانده یا نماینده او فرصت دفاع بدهد
35
منظور از حکم حضوری
حکمی که هریک از اوصاف حکم غیابی را نداشته باشد.
36
دایره صدور احکام غیابی | چه مواردی حکم غیابی ندارند
احکام حسبی احکام، نسبت به خواهان قرارها
37
چرا تقسیم بندی به حضوری و غیابی صرفا ویژه امور ترافعی است
با توجه به آنکه در احکام حسبی، خوانده به مفهوم واقعی كلمه وجود ندارد، این احکام، غیابی نیست
38
آیا اگر خوانده به طریقی با وجود عدم ابلاغ واقعی از اخطاریه آگاه شود باز حکم غیابی تلقی میشود با 3 مثال
همین امر موجب می شود که حکم صادره، نسبت به خوانده، حضوری باشد؛ چرا که قواعد ابلاغ موضوعیت ندارد؛ بلکه طریقیت دارد و به هر ترتیبی که ثابت شود که خوانده از اخطاریه مطلع شده، حکم صادره، حضوری تلقی می شود؛ مانند آنکه خوانده، دعوای متقابل طرح کند یا با تقدیم لایحه ای، تصویر اوراق پرونده را در خواست کند یا وکیل معرفی کند
39
اگر وقت جلسه اول دادرسی، به خوانده، ابلاغ قانونی شود، ولی وقت جلسه با جلسات بعدی به وی ابلاغ واقعی شود و او یا وکیلش در هیچ یک از جلسات دادرسی حاضر نشود و دفاعی نکند و حكم عليه او صادر شود، آیا این حکم، حضوری است یا غیابی
برخی از حقوقدانان این حکم را غیابی دانسته اند؛ چرا که ملاک ابلاغ واقعی را جلسه اول میدانند؛ بنابراین، در فرض ابلاغ قانونی وقت جلسه اول دادرسی و عدم حضور و دفاع خوانده یا وکیل او، رأی غیابی است؛ حتی اگر وقت جلسات بعدی، ابلاغ واقعی شده باشد
40
اقسام حکم از حيث اعلام یا ایجاد حق
حکم اعلامی یا احرازی | حكم تاسیسی یا ایجادی
41
منظور از احکام اعلامی
حکمی است که قاضی، حالت جدیدی ایجاد نمی کند؛ بلکه صرفا، حالت سابق را احراز و اعلام می کند
42
انواع احکام اعلامی | در 4 دسته با مثال
اول : احکامی که مبنی بر تأیید یک موضوع صادر می شود؛ مانند حكم تأييد فسخ، تأیید انفساخ، تأیید اقاله و تأیید اصالت سند دوم : حکامی که مبنی بر اعلام بطلان صادر می شود؛ مانند تأیید بطلان قرارداد، بطلان زوجیت، تأیید بطلان سن سوم : احکامی که مبنی بر اثبات اهلیت و حجر صادر می شود؛ مانند حکم رشد، حکم حجر، حکم رفع حجر. چهارم : احکامی که مبنی بر اثبات یک واقعہ موجود صادر می شود؛ مانند اثبات نسب و اثبات مالکیت
43
منظور از حكم تاسیسی یا ایجادی
حکمی است که قاضی به موجب آن حکم، حالت جدیدی ایجاد می کند
44
تفاوت عملی احکان تاسیسی و اعلامی
اگر حكم، تأسیسی باشد، برخلاف احکام اعلامی، اجرای آن نیاز به صدور اجراییه دارد
45
حکم تاسیسی مثال در دو دسته
اول : احکامی که مبنی بر الزام باشد، مثل الزام به تنظیم سند، الزام به تأدیه وجه، الزام به انجام تعهدات قراردادی. دوم : احکامی که مبنی بر تأدیه وجه یا تسلیم مالی باشد. : حكم به جبران خسارت
46
حکم به جبران خسارت اعلامی یا تاسیسی
حكم به جبران خسارت، نسبت به احراز ورود خسارت، اعلامی است؛ اما نسبت به نحوه جبران خسارت، تأسیسی است
47
حکم ورشکستگی، اعلامی است یا تأسیسی | پاسخ قاطع
این حکم هم جنبه اعلامی دارد و هم جنبه تاسیسی اما از نظر نگارنده اعلامی قوی تر است اما از نظردکتر شمس تاسیسی قوی تر است
48
چرا میگوییم ورشکستگی هر دو جنبه را داراست
در خصوص احراز و اعلام حالت توقف تاجر در تأدیه وجوه جنبه اعلامی دارد ممنوع کردن تاجر از تصرف در اموالش جنبه تاسیسی
49
اقسام قرارها
قرارهای اعدادی یا مقدماتی قرارهای قاطع سایر قرارها
50
منظور از قرارهای اعدادی
قرارهایی که فقط در ماهیت دعوی است؛ ولی قاطع دعوی نیست
51
چند قرار اعدادی
``` قرار کارشناسی قرار معاینه محل قرار تحقیق محلی قرار اناطه قرار اتیان سوگند قرار استماع شهادت شهود ```
52
چرا به قرارهای مقدماتی اعدادی نیز میگویند
به این قرارها از آن رو قرار اعدادی گوییم که پرونده را مد (آماده) صدور رأی می کند
53
منظور از قرارهای قاطع
قرارهایی که فقط قاطع دعوی است؛ ولی در ماهیت نیست
54
چند قرار قاطع دعوا
``` رد دعوی سقوط دعوی ابطال دادخواست رد دادخواست عدم استماع دعوی ```
55
سایر قرارها | معیار دسته بندی
قرارهایی که نه قاطع دعوی است و نه در ماهیت دعوی
56
دسته بندی های کلی برای سایر قرارها | 5
``` قرار توقیف دادرسی قرار تأخیر یا توقف اجرای قرارهای قبولی قرارهای تأمینی قرارهای شبه قاطع ```
57
قرارهای تاخیر یا توقف اجرای حکم | ما در چند دسته مطالعه می کنیم
قرار تأخیر اجرای حکم قرار توقف اجرا قرار توقیف عملیات اجرایی
58
قرارهای تاخیر اجرای حکم | 3 نمونه
قرار تأخیر اجرای حکم به واسطه اعتراض ثالث به حکم قرار تأخیر اجرای حکم به دلیل فرجام خواهی قرار تأخیر اجرای حکم، وقتی در خصوص مفاد حکم بین طرفین اختلاف است و دادگاه اقدام به رفع اختلاف می کند
59
دو نمونه قرار توقف اجرا
قرار توقف اجرای حکم به واسطه قبول اعاده دادرسی | قرار توقف اجرای رای داور در صورت درخواست ابطال آن
60
2 نمونه قرار توقیف عملیات اجرایی
قرار توقیف عملیات اجرایی، وقتی نسبت به دستور اجرای یک سند لازم الاجرا اعتراض شده است قرار توقیف عملیات اجرایی در صورت اعتراض ثالث به فرآیند اجرای یک حکم
61
دو مورد صدور قرارهای قبولی
قبول دادخواست واخواهی خارج از موعد | قبول دادخواست اعاده دادرسی
62
قرارهایی تامینی به چه منظور صادر می شوند
این قرارها، قرارهایی است که جهت حفظ حقوق احتمالی یکی از طرفین دعوی، صادر می شود تا به دلیل طول مدت دادرسی و اتفاقاتی که در جریان دادرسی می افتد، حقوق اصحاب دعوی ضایع نشود
63
پنج قرار تامینی
``` تأمین خواسته تأمین دلیل دستور موقت تأمين دعوای واهی تأمین دعوای اتباع بیگانه ```
64
منظور از قرارهای شبه قاطع
قرارهایی که موجب تغییر در مرجع رسیدگی می شود
65
دو قرار شبه قاطع
عدم صلاحیت | امتناع از رسیدگی
66
تقسیم بندی قرارهای اعدادی از چه جهت است
قرار اعدادی از حيث دلالت آنها بر استحقاق یکی از طرفین به دو | قسم تقسیم می شود
67
قرار اعدادی از حيث دلالت آنها بر استحقاق یکی از طرفین به چند دسته تقسیم میشوند
قرارهای اعدادی ساده | قرار اعدادی قرینه
68
منظور از قرارهای اعدادی ساده
گاه، صدور قرار اعدادی هیچ دلالتی بر پیروزی یکی از طرفین در دعوی ندارد
69
نمونه قرار اعدادی ساده
مانند آنکه قاضی صرفا برای بررسی ورود یا عدم ورود ادعای خواهان مبنی بر وقوع یا عدم وقوع خسارت، قرار استماع شهادت شهود، اتیان سوگند یا قرار کارشناسی صادر می کند.
70
قرار اعدادی قرینه | نام دیگر
تمهیدی | گاه صدور قرارهای اعدادی ناظر به توابع دعوی است و صدور آن بیان گر پذیرش اصل دعوای خواهان توسط قاضی است
71
نمونه قرار اعدادی قرینه یا تمهیدی
در دعوای مطالبه اجرت المث قاضی برای محاسبه اجرت المثل، قرار کارشناسی صادر می کند. صدور قرار کارشناسی برای محاسبه اجرت المثل، قرینه ای است بر اینکه قاضی، اصل استحقاق خواهان را برای دریافت اجرت المثل پذیرفته و الان فقط در پی کشف میزان آن است
72
اوصاف قرار های اعدادی
این قرارها به اصحاب دعوی ابلاغ نمی شود با توجه به عدم ابلاغ این قرارها، نیازی به پاکنویس شدن آنها نیست قرارهای اعدادی، مستقلا قابل اعتراض و شکایت نیست اگر موجبات صدور قرار اعدادی برطرف شود، دادگاه میتواند از قرار اعدادی عدول کند قرارهای اعدادی فاقد اعتبار امر مختومه است قرارهای اعدادی موجب فراغ قاضی از دادرسی نمی شود
73
در چه صورت قاعده عدم ابلاغ قرار اعدادی استثنا دارد
البته وقت و موضوع و مکان اجرای قرار، به شخصی که عهده دار اجرای آن است یا باید وسایل و هزینه های اجرای آن را فراهم کند، ابلاغ می شود
74
چند نمونه ابلاغ قرار اعدادی به اشخاص | سه نمونه
شخصی که سوگند بر عهده اوست شخصی که باید شهود خود را در دادگاه حاضر کند شخصی که باید وسایل اجرای معاینه محل را فراهم کند یا شخصی که باید حق الزحمه کارشناس را بپرداز
75
امکان اعتراض به قرارهای اعدادی
قرارهای اعدادی، مستقلا قابل اعتراض و شکایت نیست. البته میتوان ضمن اعتراض به رأی اصلی برای مثال تجدیدنظرخواهی، نسبت به صدور یا عدم صدور آنها نیز اعتراض کرد
76
امکان عدول از قرار اعدادی
گر موجبات صدور قرار اعدادی برطرف شود، دادگاه میتواند از قرار اعدادی عدول کند
77
چند نمونه عدول از قرار اعدادی
درخواست کننده سوگند تا قبل از آنکه مدعی علیه، سوگند یاد کند، از درخواست خود رجوع کند بعد از صدور قرار تحقیق محلی، ادله ای اقامه شود که نیاز به تحقیق محلی را برطرف کند
78
عدول از قرار اعدادی غیر از موارد برطرف شدن موارد صدور
اما در غیر این صورت، عدول از قرار اعدادی، به معنای بی دقتی قاضی در صدور آن است
79
آیا عدول از قرار اعدادی غیر از برطرف شدن موارد صدور از موارد نقض رای است
اما موجب بی اعتباری رأی و نقض آن نیست
80
قرار های اعدادی و فراغ دادرس
قرارهای اعدادی موجب فراغ قاضی از دادرسی نمی شود؛ زیرا با صدورآنها رسیدگی به پرونده خاتمه نمییابد
81
شش ویژگی قرارهای قاطع
این قرارها به اصحاب دعوی ابلاغ می شود با توجه به ابلاغ این قرارها، باید پاکنویس شود قرارهای قاطع على الأصول قابل اعتراض و شکایت است این قرارها، غیر از قرار سقوط دعوی، فاقد اعتبار امر مختومه است این قرارها موجب فراغ دادرسی است این قرارها توسط دادرس غیر قابل عدول است
82
کدام نقص دادخواست و عدم رفع مقرره ویژه ای دارد
نقص دادخواست تجدیدنظر و عدم رفع نقص در مهلت مقرر نقص دادخواست فرجام و عدم رفع نقص در مهلت مقرر اینها قرار رد دادخواست توسط دادگاه صادر میشود نقص دادخواست بدوی و عدم رفع نقص از سوی خواهان بدوی، ظرف ده روز از ابلاغ اخطار رفع نقص، زمانی که نقص دادخواست بدوی در مرحله تجدیدنظر مشخص میشود این از موارد صدور قرار رد دعوی است
83
عدم حضور خواهان در چه صورت منجر به صدور قرار ابطال دادخواست میشود
عدم حضور خواهان در جلسه دادرسی، اگر دادگاه حضور او را برای اخذ توضيح، لازم دانسته باشد و بدون حضور او، تصمیم گیری دادگاه ممکن نباشد
84
عدم ارائه اصول مستندات در چه صورت منجر به صدور قرار ابطال دادخواست میشود
عدم ارائه اصول مستندات در جلسه اول دادرسی از سوی خواهان، وقتی که این اسناد عادی بوده و از جانب خوانده، مورد انکار یا تردید قرار گیرد و ادعای خواهان مستند به ادله دیگری نباشد
85
عدم پرداخت هزینه کارشناسی در چه صورت منجر به صدور قرار ابطال دادخواست میشود
عدم پرداخت هزینه کارشناسی، از سوی خواهان وقتی که دادگاه برای رسیدگی نیاز به کارشناسی داشته باشد
86
عدم تهیه وسیله اجرای قرارهای تحقیق محلی یا معاینه محل از سوی خواهان در چه صورت منجر به صدور قرار ابطال دادخواست میشود
دم تهیه وسیله اجرای قرارهای تحقیق محلی یا معاینه محل از سوی خواهان وقتی که دادگاه برای رسیدگی، نیاز به قرارهای مزبور داشته باش
87
مورد کلی صدور قرار عدم استماع دعوا
در مواردی که دعوی به دلیلی از دلایل قانونی قابل رسیدگی نباشد و قانون نیز قرار مقتضی را پیش بینی نکرده باشد، قرار عدم استماع دعوی صادر میشود
88
طرح دعوایی، بدون آنکه دعوای دیگر که مقدمه دعوای مطروحه است، طرح و اثبات شده باشد مثال بزنید
طرح دعوای استرداد ثمن، در حالی که هنوز دعوای تأیید فسخ قرارداد طرح نشده است
89
دو نمونه از عدم درج نام همه اشخاص متأثر از دعوی، به عنوان خواندگان دعوی
عدم درج توأمان نام محکوم له و محكوم عليه، به عنوان خواندگان دعوای اعتراض ثالث عدم درج توأمان نام موجر و مستأجر، به عنوان خواندگان دعوایی که شخص ثالثی برای سلب تصرف مستأجر بر مال مستأجره طرح کرده است
90
امکان طرح دعوا قبل و بعد ختم تصفیه
تا قبل از ختم تصفیه می توان عليه شرکت طرح دعوی کرد؛ زیرا شخصیت حقوقی شرکت همچنان باقی است اما بعد از ختم تصفیه به دلیل زوال شخصیت حقوقی شرکت، می توان عليه شرکا یا مدیران، از باب مسئولیتهای تجاری یا مدنی طرح دعوی کرد
91
اثر قرار سقوط دعوی
این قرار، موجب زایل شدن حق طرح دعوی است. برخی از نویسندگان حق طرح دعوی را، اصطلاحا دعوی به معنای اخص» نامیده اند
92
ویژگی این قرار
این قرار، تنها قراری است که از اعتبار امر مختومه برقرار است
93
موردی که نباید با قرار سقوط دعوا خلط شود
این قرار، در ماهیت دعوی، دلالت بر بی حقی خواهان نمی کند
94
برای سلب حق دعوا از خواهان مثال بزنید
در دعاوی قائم به شخص (مثل طلاق، تمکین، حضانت یا ملاقات طفل)، خوانده فوت کند که در این صورت، دعوی به وراث منتقل نمی شود
95
برای از بین رفتن موضوع دعوا مثال بزنید
اگر موضوع دعوی از بین برود؛ مانند فوت کودکی که در خصوص حضانت او دعوی بوده است
96
تفاوت حکم بی حقی با قرار سقوط دعوا در چیست
حکم به بیحقی خواهان، بدین معنی است که قاضی وارد ماهیت ادعای خواهان شده و نهایتا به این نتیجه رسیده که حقی برای خواهان متصور نیست در صورت حدوث موجبات قرار سقوط دعوی، ورود در ماهیت لازم نیست؛ به عبارت دیگر، قرار سقوط دعوی دلالت بر بیحقی خواهان نمی کند؛ بلکه صرفا دلالت بر این می کند که خواهان، حق طرح دعوی را ندارد
97
اگر خواهان، در نفس امر، ذی حق باشد و به دلیلی، مانند صرف نظر کردن کلی از دعوی، قرار سقوط دعوی، صادر و حق طرح دعوی در آن خصوص، از وی زایل شود این امر چه اثری بر حق او دارد
حق طرح دعوی در آن خصوص، از وی زایل شود، حق او به کلی از بین نمی رود، بلکه تبدیل به یک حق غیرقابل مطالبه می شود؛ به عبارت دیگر، تعهد طرف مقابل به یک تعهد طبیعی تبدیل می شود
98
منظور از تبدیل شدن حق خواهان به تعهد طبیعی چیست
یعنی اگر طرف مقابل بخواهد با میل خود، دین خود را بپردازد، بعد از پرداخت، قابل استرداد نیست
99
ویژگی قرار امتناع از رسیدگی
این قرار، یک قرار شبه قاطع است؛ یعنی موجب تغییر در شعبه رسیدگی کننده میشود
100
مورد کلی صدور قرار امتناع از رسیدگی
این قرار در مواردی صادر می شود که به دلیلی که ناظر به قاضی یا دادگاه است، این پرونده در شعبه خاصی قابل رسیدگی نباشد
101
لزوم ابلاغ قرار امتناع و دادنامه کردن
این قرار به اصحاب دعوی ابلاغ نمی شود؛ بنابراین، لازم نیست که پاکنویس (دادنامه) شود
102
قابلیت اعتراض قرار امتناع
این قرار، قابل اعتراض نیست
103
موارد صدور قرار امتناع از رسیدگی | بدون وجود شعبه دیگری که در گیر پرونده باشد
اگر قاضی مجتهد باشد و قانون را خلاف شرع بداند اگر موجبات رد دادرس موجود باشد اگر نسبت به دعوی، ایراد امر مطروحه وارد باشد اگر با وجود شعب تخصصی از دادگاه عمومی، موضوعی که باید در آن شعب تخصصی رسیدگی شود، به سایر شعب دادگاه عمومی ارجاع شود اگر ادله و امارات موجود در پرونده، به نفع یکی از طرفین باشد، اما قاضی به صحت ادعای طرف مقابل عالم باشد و این علم قاضی نیز ناشی از ادله موجود در پرونده نباشد
104
لزوم ابلاغ قرار عدم صلاحیت و دادنامه کردن
این قرار شبه قاطع به اصحاب دعوی ابلاغ نمی شود؛ بنابراین، لازم نیست که پاکنویس (دادنامه) شود
105
قابلیت اعتراض قرار عدم صلاحیت
این قرار، قابل اعتراض نیست
106
اگر ادله و امارات موجود در پرونده، به نفع یکی از طرفین باشد، اما قاضی به صحت ادعای طرف مقابل عالم باشد و این علم قاضی نیز ناشی از ادله موجود در پرونده نباشد نمونه بیاورید به علاوه قرار صادره
قاضی شاهد عینی اختلاف بوده باشد | قرار امتناع از رسیدگی
107
اوصاف قرارهای تأخیر یا توقف اجرای حکم ابلاغ اعتراض دادنامه
قرارهای تأخیر یا توقف اجرای حکم، قابل اعتراض و شکایت نیست با توجه به اینکه این قرارها قابل شکایت نیست، نیاز به ابلاغ به اصحاب دعوی ندارد با توجه به اینکه این قرارها نیاز به ابلاغ ندارد، نیاز به پاکنویس شدن نیز ندارد
108
موارد صدور قرارهای قبولی
قرار قبول دادخواست واخواهی، زمانی که این دادخواست خارج از موعد تقدیم شده است قرار قبول دادخواست اعاده دادرسی
109
``` اوصاف قرارهای قبولی ابلاغ اعتراض دادنامه عدول ```
این قرار به اصحاب دعوی ابلاغ نمی شود؛ بنابراین، لازم نیست که به صورت دادنامه پاکنویس شود این قرار قابل اعتراض نیست این قرار قابل عدول نیست
110
زمان انشای رای
قاضی باید پس از ختم دادرسی یا حداکثر ظرف یک هفته از ختم دادرسی، اقدام به انشای رأی و کتابت آن کند
111
قابل ... بودن رای با قابل ... بودن آن فرق دارد
اعلام - ابلاغ
112
رای چه زمانی قابل ابلاغ و چه زمانی قابل اعلام است
رأی دادگاه به محض صدور، به اصحاب دعوی قابل اعلام است؛ هرچند که فعلا و تا قبل از پاکنویس و امضا شدن، قابل ابلاغ نیست
113
چهار قسمت هر رای
مقدمه اسباب موجهه نتیجه امضاء، نام و سمت قاضی
114
در قسمت مقدمه چه مواردی درج می شود
اصحاب دعوی، موضوع اختلاف و تصویری کلی از دعوای مطروحه، معرفی می شود
115
در قسمت اسباب موجهه چه مواردی درج میشوند
بررسی ادله و جهات موضوعی و حکمی طرفین و بیان نقاط قوت و ضعف استدلالات طرفین، در واقع، استدلالات رأي خود را ارائه می کند
116
در قسمت نتیجه چه موردی درج می شود
تصمیم نهایی دادگاه در پرونده که ممکن است به شکل | حكم الزام به پرداخت وجه، حکم به تأیید فسخ قرارداد، قرار رد دعوی، قرار سقوط دعوی یا... باشد
117
در انتها قاضی باید چه مواردی رادرج کند
مشخصات (نام و نام خانوادگی)، سمت و امضای قاضی صادر کننده رأي
118
منظور از منطوق رای چه موردی است
نتیجه یا رای به مفهوم اخص
119
دادنامه چیست
رأی پاکنویس شده را «دادنامه» می نامند
120
مهلت پاک نویس کردن رای
رأی باید ظرف پنج روز از تاریخ صدور، پاکنویس شود
121
شرط شکلی دادنامه
دادنامه، باید به امضای قاضی برسد
122
امضای دادنامه توسط چه کسی صورت میگیرد
دادنامه، توسط همان قاضی امضا می شود که رأی دست نویس توسط او صادر و امضا شده؛ مگر آنکه در فاصله صدور رأی تا پاکنویس شدن آن (تنظيم دادنامه)، قاضی تغییر یابد
123
ابلاغ دادنامه توسط چه کسی و در کجا صورت میگیرد
مدیر دفتر، فورا پس از امضای دادنامه، اگر اصحاب دعوی در دادگاه باشند، حضورا به ایشان ابلاغ می کند؛ در غیر این صورت، رونوشت یا تصویر دادنامه را برای ایشان ارسال می کند
124
مهلت ابلاغ دادنامه
فورا
125
هزینه ابلاغ دادنامه برای محکوم علیه مجهول المکان
اگر محكوم عليه، مجهول المكان باشد، هزینه ابلاغ دادنامه از طريق نشر آگهی، توسط محکوم له پرداخت میشود
126
امکان موارد زیر نسبت به رای پاک نویس و امضا نشده بررسی کنید تسلیم کپی اعلام شفاهی تسلیم رونوشت
درست است همین که دادگاه رأی را صادر می کند، رأی مزبور، شفاها قابل اعلام به طرفین است؛ حتی اگر رأی، هنوز پاکنویس و امضا نشده باشد؛ اما فعلا و تا قبل از امضای دادنامه، رونوشت یا کپی رأي، قابل تسلیم به طرفین نیست
127
تسلیم کپی یا رونوشت از رایی که پاکنویس یا امضا نشده | ضمانت اجرا
متخلف از این امر به مجازات بند «ب» ماده ۹ قانون رسیدگی به تخلفات اداری با بالاتر (توبیخ کتبی یا بالاتر)، محکوم می شود
128
آنچه دادگاه باید در مورد ویژگی رای صادره درج کند
دادگاه باید ذیل رأی خود، قابلیت یا عدم قابلیت تجدیدنظر و مرجع تجدیدنظر را درج کند
129
اگر دعوی، منجر به ختم رسیدگی شود، ولی قاضی قبل از صدور حکم در پرونده مزبور، تغییر یابد یا فوت کند، آیا قاضی جدید می تواند با استناد به تحقیقات سابق، رأی صادر کند فقط نظر دکتر شمس
در صورت تغییر قاضی بعد از ختم دادرسی، قاضی جدید، چه تحقیقات سابق را کافی بداند و چه کافی نداند، باید طرفین را دعوت کند و پس از استماع اظهارات ایشان، مجددأ ختم دادرسی را اعلام و رأی صادر کند
130
اگر قاضی قبل از ختم دادرسی و در اثنای رسیدگی، تغییر یابد، آيا قاضی جدید می تواند با لحاظ کردن رسیدگی های قبلی، کار را ادامه دهد یا خیر
می تواند با لحاظ کردن رسیدگی های قبلی، رسیدگی خود را ادامه دهد. همچنین، او حق عدول از تصمیمات قاضی سابق را دارد بنابراین، نیاز نیست که جلسات دادرسی که قاضی قبلی برگزار کرده، مجددا برگزار شود
131
با مثال امکان عدول قاضی جدید از نظر قاضی قبلی را در ضورت تغییر در اثنای رسیدگی بررسی کنید
ممکن است قاضی قبلی، قرار کارشناسی یا معاینه محل صادر کرده باشد؛ اما قاضی فعلی، این قرار را لازم نداند و از آن عدول کند؛ بنابراین، نیاز نیست که جلسات دادرسی که قاضی قبلی برگزار کرده، مجددا برگزار شود
132
اگر مدیر دفتر بخواهد دادنامه صادره را، حضورا به یکی از طرفین پرونده که در دادگاه حاضر است، ابلاغ کند، آیا شخص مزبور مکلف به پذیرش است یا خیر
شخص موظف به قبول اوراق است و در صورت عدم پذیرش، این امتناع او، ابلاغ قانونی تلقی می شود
133
ویژگی دادنامه از حیث محل ابلاغ نسبت به سایر اوراق قضایی چیست
ق.آ.د.م. در خصوص ابلاغ دادنامه، در صورت حضور اصحاب دعوی در دادگاه، ابلاغ دادنامه در همان دادگاه را مقرر کرده است؛ بنابراین، امتناع او از قبول دادنامه ابلاغ قانونی تلقی می شود؛ برخلاف سایر اوراق قضائی که بنا بر تبصره ۱ ماده ۶۸ ق.أ.دم باید در محل سکونت یا محل کار ابلاغ شود؛ بنابراین، در سایر اوراق قضائی، مخاطب میتواند از قبول اوراق در دفتر دادگاه امتناع کند
134
اگر بعد از صدور رأی و ارسال آن برای پاکنویس شدن (تایپ)، رأی مفقود شود، تکلیف چیست
دادگاه چاره ای ندارد، جز اینکه با توجه به محتویات پرونده، مجددا اقدام به انشای رأی کند
135
منظور از تجزیه رای چه فرضی است
ممکن است موضوع یک دعوی، قابل تجزیه باشد؛ یعنی در اثنای دادرسی، قسمتی از آن مقتضی صدور رأی باشد و قسمتی دیگر، نیاز به رسیدگی داشته باشد
136
برای رای قابل تجزیه مثال بزنید
مانند آنکه شخصی دعوای خلع ید و مطالبه اجرت المثل تقدیم کرده؛ در خصوص خلع ید، به دلیل اثبات غاصبانه بودن تصرفات خوانده، پرونده آماده صدور رأی است؛ اما نسبت به اجرت المثل به دلیل نیاز به کارشناسی، پرونده هنوز آماده صدور رأی نیست
137
در مورد رای قابل تجزیه در دو فرض به چه ترتیب عمل می شود
اگر خواهان تقاضای صدور رأی نسبت به همان قسمتی که آماده صدور رأی است، به عمل آورد: دادگاه مکلف به صدور رأی در آن خصوص است و نسبت به بقیه پرونده، رسیدگی را ادامه میدهد اگر خواهان تقاضای صدور رأی نسبت به همان قسمتی که آماده صدور رأی است، به عمل نیاورد: دادگاه مخیر است که نسبت به همان قسمتی که معد" صدور رأی است، اقدام به صدور رأی کرده و نسبت به بقیه پرونده رسیدگی را ادامه دهد یا آنکه فعلا رأی صادر نکند و پس از آنکه کل پرونده آماده صدور رأی شد، نسبت به كل آن، اقدام به صدور رأی کند
138
قاعده کلی درخصوص تصحیح رای
اگر قاضی بعد از صدور رأی، متوجه اشتباهات خود شود، نمی تواند رأی صادره را از حیث موضوعی یا حکمی تغییر دهد؛ بلکه فقط اشتباهات شکلی و سهو قلم قابل تصحيح است
139
از حیث ... و .... اشتباه رای قابل تغییر نیست فقط اشتباهات ... و ... قابل تصحیح است
موضوعی یا حکمی | اشتباهات شکلی و سهو قلم
140
منظور از سهو قلم چیست
منظور از سهو قلم، اشتباهات ناشی از محاسبات، اشتباه در درج اسامی و اعداد و نظائر آنهاست
141
آیا در امور حسبی اشتباهات شکلی قابل تصحیح اند
در امور حسبی نیز، اگر تصميم حسبی دادگاه دارای اشتباهات شکلی باشد، قابل تصحيح است
142
تصحیح رای | لزوم درخواست طرفین
تصحیح رأی ممکن است به درخواست یکی از طرفین یا راسا توسط قاضی صورت پذیرد
143
مهلت تصحیح رای
مهلت تصحيح تا قبل از تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی است
144
کجا هنوز تکلیف تصحیح رای هنوز با قاضی است | با توجه به آنکه مهلت تصحیح تا قبل تجدید نظرخواهی است
اگر پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور راه یابد بنابراین، اگر علیرغم تجدیدنظرخواهی، دادخواست تجدیدنظر به دلیل نقص شکلی، با قرار رد دادخواست مواجه شود و پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال نشود، همان دادگاه بدوی اقدام به تصحیح رأی می کند
145
اگر پرونده به مرحله بالاتر راه یابد چطور
اگر پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور راه یابد، ایشان اقدام به تصحیح موارد سهو قلم خواهند کرد
146
تصحیح رای وقت رسیدگی حضور طرفین
تصحیح رأی، نیاز به حضور طرفین ندارد و در وقت اداری، انجام میشود
147
لزوم ابلاغ رای تصحیحی
رأی تصحیحی باید مثل رأی اصلی ابلاغ شود
148
امکان اعتراض به رای تصحیحی
أی تصحیحی پس از ابلاغ، نسبت به بخش های مورد تصحیح، حسب مورد ممکن است قابل واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام باشد؛ بنابراین، از تاریخ ابلاغ رأی تصحیحی، مهلت ۲۰ روزه جدیدی برای اعتراض به رای تصحیحی به طرفین داده میشود قسمتهایی که تصحیح نشده، در این مهلت قابل اعتراض نیست
149
اگر از دادگاهی، درخواست تصحیح رأی شود و دادگاه، این درخواست را نپذیرد؛ یعنی رأی را متضمن سهو قلم نداند، آیا این تصمیم دادگاه، قابل اعتراض است یا خیر
تصمیم دادگاه مبنی بر رد درخواست تصحیح رأی، یک تصمیم سادة قضائی است و بنابراین، قابل اعتراض و تجدیدنظر نیست
150
اگر خواهان در اعلام مشخصات خوانده یا درج میزان خواسته یا درج برخی تاريخها، اشتباه کرده باشد و بر مبنای همان اسامی یا تاریخها و اعداد اعلامی خواهان رأی صادر شود، آیا می تواند بعدا در قالب تقاضای تصحیح رأی، از دادگاه بخواهد که نام صحیح خوانده یا تاریخ صحیح را در رأی خود وارد کند
خیر. تصحیح رأي ناظر به تصحيح سهو قلم دادگاه است، نه سهو قلم خواهان
151
رأى قطعی و رای نهایی را مقایسه کنید
رأى قطعی، قابل واخواهی و تجدیدنظرخواهی نیست؛ به عبارت دیگر، رأیی است که طرق عادی شکایت از رأی، نسبت به آن منتفی است رأی نهایی، قابل واخواهی، تجدیدنظرخواهی و فرجام نیست
152
سه شرط "مقدمه" اجرای حکم
حکم به محكوم عليه، ابلاغ شده باشد حکم، قطعی شده باشد اجراییه، صادر و به محكوم عليه ابلاغ شده باشد
153
ابلاغی که شرط اجراست چه برای اجراییه چه برای دادنامه "حکم" چه ابلاغی است
واقعی یا قانونی
154
اجراییه چیست
برگه ای است که پس از قطعیت حکم، از دادگاه بدوی صادر شده و به محكوم عليه اخطار می شود؛ مبنی بر اینکه ظرف ۱۰ روز، مفاد حکم را اجرا کند
155
اگر ظرف ده روز اجرا محکوم علیه اجرایه را اجرا نکند چه می شود
اگر محكوم عليه، ظرف این ده روز، مفاد حکم را اجرا نکند، اجرای احکام دادگاه، با تشکیل پرونده اجرایی، به درخواست محکوم له، اقدام به اجرای حکم خواهد کرد
156
اجرای حکم طبق قاعده مستلزم قطعی/نهایی شدن حکم است
قطعی
157
استنائات لزوم قطعی شدن حکم جهت اجرا | دو بند
اجرای حکم به نحو فوری و قبل از قطعیت | اجرای حکم، علاوه بر قطعیت، نیازمند نهایی شدن است
158
اجرای حکم به نحو فوری و قبل از قطعیت | دو مورد
احکام صادره در دعاوی سه گانه تصرف | احکام ورشکستگی، پاره ای از مفاد آن، فورأ و قبل از قطعیت اجرا می شود
159
منظور از دعاوی سه گانه تصرف
رفع تصرف عدوانی، رفع ممانعت از حق و | رفع مزاحمت
160
اجرای حکم، علاوه بر قطعیت، نیازمند نهایی شدن است | دو مورد
حکم طلاق | ثبت ملک ثبت شده پس از فوت شخص در صورتی که دعوایی نسبت به سهم الارث باشد آن دعوا باید حکمش قطعی شود
161
اجرای حکم طلاق نیاز به نهایی شدن دارد | گواهی عدم امکان چطور
خیر | کافی است قطعی شود
162
فرض ثبت ملک به نام وراث | کجا بحث نهایی شدن چیش می آید
اگر شخصی که ملک در دفتر املاک به نام او ثبت شده، فوت کند، ملک در صورتی به نام وراث او ثبت می شود که گواهی حصر وراثت دریافت شده و در خصوص سهم الارث، بین وراث توافق باشد یا در صورت اختلاف، در آن خصوص حکم نهایی صادر شود
163
منظور از امور حسبی
امور حسبی، امور غیر ترافعی است؛ به عبارت دیگر، ماهیت امور حسبی به نحوی است که نیاز به آن ندارد که به طرفیت شخص خاصی طرح شود
164
انواع اعمال و تصمیمات حسبی
احکام حسبی | تصميمات (اعمال) حسبی به مفهوم اخص
165
آیا به کار بردن واژه احکام برای امور حسبی صحیح است
حکم در امور ترافعی صادر می شود؛ نه در امور حسبی. با وجود این، قانون گذار در خصوص پارهای از تصمیمات متخذه در امور حسبی نیز، از عبارت حکم استفاده کرده که آنها را تسامحة، احكام حسبی مینامیم
166
هشت حکم حسبی
``` حکم عزل وصی حکم عزل قیم حکم ضم امین حکم حجر حکم بقای حجر حکم موت فرضی حکم تقسیم ترکه حکم به رد یا قبول اعتراض به درخواست گواهی حصر وراثت ```
167
سایر تصمیمات حسبی اخص در چه قالبی صادر می شوند
در قالب یک تصمیم ساده حسبی یا حتی در قالب قرار صادر می شود
168
سایر تصمیمات حسبی اخص | سه مثال
مهر و موم ترکه برداشتن مهر و موم ترکه تحریر ترکه
169
چهار وصف احکام حسبی
شیوه صدور و تنظیم و ابلاغ آنها، مانند آرای ترافعی است این احکام قابل تجدیدنظر است با توجه به قابلیت تجدیدنظر، این احکام باید پاکنویس شده و به اصحاب دعوی ابلاغ شود این احکام مشمول قاعدة فراغ دادرس است و رسیدگی مجدد به پرونده ممکن نیست
170
اوصاف اعمال "تصمیمات"حسبی
على الأصول قابل تجدیدنظر نیست. اگر دادگاه، رأسا یا به هر طریقی، از خطای خود مطلع شود، می تواند تصمیم خود را تغییر دهد این تصمیمات از اعتبار امر مختومه برخوردار نبوده و مشمول قاعدة فراغ دادرس نیست آن دسته از تصمیمات حسبی که قابل تجدیدنظر نیست، به اصحاب دعوی ابلاغ نمی شود و بنابراین، نیازی به پاکنویس شدن ندارد
171
امکان تغییر اعمال حسبی صادره از دادگاه
اگر دادگاه، رأسا یا به هر طریقی، از خطای خود مطلع شود، می تواند تصمیم خود را تغییر دهد
172
لزوم ابلاغ اعمال حسبی
آن دسته از تصمیمات حسبی که قابل تجدیدنظر نیست، به اصحاب دعوی ابلاغ نمی شود و بنابراین، نیازی به پاکنویس شدن ندارد