درس چهاردهم: سى مرغ و سيمرغ Flashcards
(22 cards)
اِسْتِغْنا
بی نیازی
در اصطلاح
بی نیازیِ سالک
از هر چیز جز خدا
اِعانَتْ
يارى
یاری دادن
افسرده
منجمد
سرمازده
اَکْنافْ
جِ کَنَف
اطراف
کناره ها
اولی
شایسته
اولی تر
شایسته تر
اولی خود صفت تفضیلی است
اما در گذشته به آن تر افزوده اند
تَجْرید
در لغت، تنهایی گزیدن، ترک گناه، اعراض از امور دنیوی، تقرّب به خدا
در تصوّف، خالی شدن قلب سالک از همه جز خدا
تَعَبْ
رنج و سختی
تَفْرید
دل را متوجّه حق کردن
دل از علایق بریدن
خواست خود را فدای خواست خدا کردن
یگانه دانستن خدا
عطار: غرق شدن عارف در معروف
وقتی در توحید غرق شد، از این غرق شدگى آگاهى نداشته باشد
دَعْوی
ادّعا
ادّعای خواستن یا داشتن چیزی
معنی و دعوی متضادن
معنی: حقیقت بى نیاز از اثبات
دعوی: لاف تهی از معنی
زاد
توشه
خوردنی / آشامیدنی همراهى در سفر
سنّ و سال
سُروش
پیام آور
فرشتۀ پیام آور
شِگِرْفْ
قوی
نیرومند
شِیْدا
عاشق
دلداده
صَدْرْ
طرف بالای مجلس
جای نشستن بزرگان مجلس در اتاق
مجازاً ارزش و اعتبار
کَلان
دارای سنّ بیشتر
گَرْمْ رو
مشتاق
به شتاب رونده
چالاک
کوشا
گَِرْدِه
قرص نان
نوعی نان
مُخاصِمَت
دشمنی
خصومت
مُصاحِبَتْ
هم نشینی
هم صحبت داشتن
مَقالات
جِ مقالت
گفتارها
سخنان
وادی
سرزمین
صحرا
بیابان