درس پنجم: دماونديه Flashcards
آوَنْد
آونگ
آويزان
آويخته
اَرْغَنْد
خشمگين
قهرآلود
بگسَل
پاره كن
جدا كن
در متن درس نابود كن
پس افكند
پس افكنده
ميراث
زُل زدن
با چشم ثابت و بى حركت به چيزى نگاه كردن
سُتوران
جِ سُتور
حيوان چارپا
اسب، اَسْتَر، خر
سَرير
اورنگ
تخت پادشاهى
سَعْد
خوشبختى
متضادّ نحس
اَخْتَر سَعْد
سيّارۀ مشترى
مشهور به سعد اكبر
سِفْلِه
فرومايه
بدسِرِشت
سَلّانِه سَلّانِه
آرام آرام
به آهستگى
شَرْزِه
خشمگين
غضبناك
ضِماد
مَرْهَم
دارو كه به جراحت نهند
ضِماد كردن
بستن چيزي بر زخم
مرهم نهادن
عامل تخريب
شخص نظامى
كه كارش نابود كردن هدف نظامى
به وسيلۀ انفجار
و كار گذاشتن تله هاى انفجارى است
عطا دادن
بخشش
بخشيدن
فِسُرْدِه
يخ زده
منجمد
كُلوخ
پاره گِل خشك شده
به صورت سنگ
به درشتى مُشت
يا بزرگ تر
كُلَه خود
كلاه خود
كلاه فلزى
در جنگ بر سر گذارند
گُرْزِه
ويژگى نوعى مار سمّى و خطرناك
مِعْجَر
سرپوش
روسرى
مُعَطَّل
بيكار
بلاتكليف
مُعَطَّل كردن
تأخير كردن
درنگ كردن
نحس
شوم
بديُمن
بداختر