درس دوم Flashcards
شبگیر
سحرگاه، پیش از صبح
برنشستن
سوار شدن
کران
ساحل، کنار
باز
پرنده شکاری، شاهین
یوز
یزوپلنگ، جانوری شکاری
حَشم
خدمتکاران
ندیم
همنشین، همدم
مُطرب
آوازخوان، نوازنده
چاشتگاه
هنگام چاشت، نزدیک ظهر
فرود آمدند
منزل کردند، پیاده شدند، ساکن شدند
شِراع
سایهبان، خیمه
قضا
تقدیر، سرنوشت
از قضای آمده
بنا بر سرنوشت و فرمان الهی، اتفاقا
ناو
کشتی، به ویژه کشتی دارای تجهیزات جنگی
جامه
فرش، گستردنی
از هر دستی
از هر دسته و طبقهای
نیرو کرده بود
فشار آورده بود، به شدت بالا آمده بود.
نشستن و دریدن (نشستن و دریدن گرفت)
غرق شدن، فرو رفتن (دریدن: شکسته شدن)
غرقه
غرق شده و فرو رفته در آب
بانگ
آواز و فریاد بلند
هَزاهِز
آشوب، فتنهای که مردم را به جنبش درآورد.
غریو
فریاد، بانگ، غوغا
خاست
بلند شد، به وجود آمد
هنر
بخت
هنر آن بود: بخت یار بود، خوشبختانه
دَرجَستند
پریدند
بربودند
رهانیدند، بردند، کشیدند
نیک (نیک کوفته شد)
کاملا
کوفته شد
آسیب دید
افگار
مجروح، خسته
دوال
چرم و پوست
یک دوال: یک لایه، یک پاره
بگسست
پاره شد، جدا شد
ایزد
خدا، آفریدگار
نمودن (پس از نمودن قدرت)
نشان دادن، آشکار کردن
سور
جشن
جامه (جامه بگردانید)
لباس
تَر
خیس
تباه
آشفته، خراب، پریشان
کوشک
ساختمانی بلند، وسیع و زیبا که اغلب در میان باغ قرار گرفته است، قصر، کاخ
اضطراب
آشفتگی، پریشانی
اَعیان
جمع عین، بزرگان، افراد شریف
به خدمتِ استقبال رفتند
برای احترام به پیشواز (پادشاه) رفتند.
لشکری (دعا بود از لشکری و رعیت)
منسوب به لشکر، سپاهی، افراد نظامی
رعیت
عامه مردم
چندان
آنقدر، آن اندازه
صدقه
آنچه از مال که برای رضای خدا به نیازمندان بدهند
غزنین
از شهرهای امروزی افغانستان که در آن زمان، پایتخت غزنویان بود.
جمله (جمله مملکت)
همه، تمام
صَعب
دشوار، سخت
مقرون
پیوسته، همراه
مثال داد
فرمان داد
هزارهزار
یک میلیون
دِرم
درهم، پول سفید، سکه نقره
ممالک
جمع مملکت، کشورها
مستحقان
نیازمندان، درویشان
نبشته آمد
نوشته شد
توقیع
مهر یا امضای پادشاهان و بزرگان در ذیل یا بر پشت فرمان یا نامه
توقیع کردن: مهر زدن یا امضا کردن
موکد
تاکید شده، استوار
مبشر
نوید دهنده، مژده رسان
سرسام
تورم سر و مغز و پردههای آن که یکی از نشانههای آن هذیان بوده است
بار
اجازه ملاقات و دیدن
محجوب
پنهان، مستور، پوشیده
اطبّا
جمع طبیب، پزشکان
متحیر
سرگردان، حیران، سرگشته
عارضه
حادثه، بیماری
نُکَت
نکتهها