درس اول Flashcards
أبصَرَ
نگاه کرد
أجلَسَ
نشانید
أحَقّ
سزاوارتر
أسرَي(ا) ب…
شبانه حرکت داد
أسوَأ
بدتر، بدترین
أماتَ(یُمیتُ)
میراند
أنّ
که
لأَنَّ
زیرا
أکفاء
همتایان
إرضاء (أرضَی، یُرضِی)
خشنودی، راضی ساختن
إمرِئ
انسان، شخص، مرد
إنّ
زیرا، قطعا، به راستی
إنَّما
فقط، تنها
اِنطَوی(ا) (یَنطَوی)
به هم پیچیده شد
بَدَل
جانشین
بَرَّأَ (یُبَرَّئُ)
بیگناه شمرد
بَعث
رستاخیز
بُنیانٌ مَرصوصٌ
ساختمان استواری
بِضاعَة
کالا
تَمَنّی(ا) (یَتمَنّی)
آرزو کرد
جِرم
پیکر
حَدید
آهن
حَمَّلَ
تحمیل کرد
خَیط
نخ، رشته
خُذُوا
بگیرید
أخَذَ
گرفت
داء
بیماری
ذو (ذا، ذی)
دارای، صاحب
رَیب
شک
زَعَمَ
گمان کرد
سارَعَ
شتافت
سِوی(ا)
جز
صَفّاً
گروهگروه، صفبسته، صفکشیده
طین، طینة
گِل، سرشت
عازِم
مصمم، تصمیم گیرنده به…
عافیة
سلامتی
عَصَب
پی، عصب
عَصّارَة
آبمیوهگیری
عَظم
استخوان
عَقَلَ
خردورزی کرد
فازَ (یَفُوزُ، فُز)
رستگار شد، پیروز شد
فُز بِ
کسب کن، به دست بیاور
قاتَلَ
جنگید