Writing Flashcards
Range from sth to sth
از … گرفته تا …
Place a premium on sth
چيزي را مهمتر از چيزهاي ديگر دانشتن
Dabble in
چيزي را سرسري ياد گرفتن
People who dabble in painting
Take in sth
چيزي را ياد گرفتن
Versatile
ماهر در زمينه هاي مختلف
Not only does it make students versatile but also…
An array of
تعداد زيادي
To keep abreast of sth
همگام شدن يا اطلاع يافتن از آخرين چيز
Tertairy education
تحصيلات دانشگاهي
از فعل reveive برايًeducation استفاده ميشود
State-of-the-art
طبق آخرين روش ها
Received wide currency
رواج زيادي يافت
Qualification seekers
كساني كه بدنبال ادامه تحصيل در مدارج بالا هستند
To lag behind
عقب افتادن
In succession
به طور متوالي
Interpersonal
بين فردي، ميان فردي
Self- directed
فرد خودكار
Vocation
حرفه مناسب
Excel in/ at sth
در چيزي برتري داشتن
To be heavily loaded with sth
بسيار درگير چيزي بودن
Extracurricular
فوق برنامه
To suspend
معلق كردن براي مدتي متوقف كردن
Undertake to do sth
تقبل كردن انجام كاري
Shake confidence
از بين بردن اعتماد بنفس
Career
زندگي كاري
Aptitude
مهارت ذاتي
Disengage from
دور بودن از كاري
Compulsory schooling
شركت اجباري در مدرسه
Out performed
بهتر از كسي يا چيزي بودن
Tuition
شهريه
Well- mannered
خوش رفتار #badmannered
Well rounded education
آموزش جامع
Competence
صلاحيت و شايستگي
Core subjects
دروس اصلي
Acquire knowledge
كسب دانش
Extrinsic
بيروني
Prek
مزاياي شغلي
Self-image
تصوير از خود
Crave for
اشتياق زيادي براي چيزي داشتن
Out look ( on sth)
نگرش
به جاي will از to be more likely
Downsize
تعديل نيرو
Downsized by 30%
٣٠٪نيروي كار خود را تعديل كرد
Redundant
نيروي تعديل شده
The remain50% were made redundant
Job-hopping
تغيير مرتب شغل
Gone are the days when
Gone is/are +noun
اون روزا گذشته
Job holder
كارمند
Job/career prospect
موفقيت آينده شغلي
Keen competition
رقابت شديد
In the face of sth با وجود يك مشكل يا شرايط سخت
Labour market بازار كار